برآور اربعین ثانی ای یار

به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت فرارسیدن دهه مبارک فجر و در آستانه یوم‌‌الله ۲۲ بهمن، آقای دکتر محسن ردادی عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه در یادداشتی به فرارسیدن آستانه چهل سالگی یا اربعین انقلاب اسلامی پرداخت.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

چهل‌سالگی همواره آغاز یک مرحله‌ی جدید در زندگی انسان تلقی می‌شده است. در معارف اسلامی کسی که چهل سال از عمرش گذشته باشد را دارای «کمال عقل» می‌دانند.  اکنون عمر جمهوری اسلامی به چهل رسیده است و این یعنی باید چهره‌ی جدیدی از جمهوری اسلامی انتظار داشته باشیم.

در این جهل سال که با فراز و نشیب‌ها، نقاط قوت و ضعف، خطاها و بحران‌ها جمهوری اسلامی رشد کرد و بالید دارای تجربه‌های ارزشمندی شده است. این تجربه‌ها حتما باید در چهل سال بعدی حکومت مورد توجه قرار گیرد. انقلاب اسلامی این ظرفیت را دارد که نظام سیاسی را عقلانی و هوشمند سازد. زیرا در اصل انقلاب اسلامی یک اندیشه و معرفت است که البته در آن شور و احساسات هم وجود دارد. تا کنون و در این چهل سال بیشتر به جنبه‌ی حماسی و شورآفرین انقلاب توجه شده است و از جنبه‌ی عقلانیت انقلاب غافل بودیم. انقلابی بودن در افکار عمومی گاه مترادف هیجان، عدم مدارا،بی‌توجهی به علم و دانش، حتی بی‌نظمی و بی‌قانونی است. در صورتی که این صفات نه ذاتی انقلاب است و نه اصلا قاطبه‌ی انقلابیون این صفات را دارا هستند. سید انقلابی‌ها که رهبر انقلاب اسلامی هستند به هوشمندی، مطالعه، قانون‌مندی و مردم‌داری معروف هستند. اما اندک خطاکاران انقلابی و رسانه‌های معاند چنین ذهنیتی از انقلابی بودن ایجاد کرده‌اند.

در دهه‌ی چهارم انقلاب نهادهای تولید کننده‌ی معرفت و عقلانیت در جمهوری اسلامی لازم است برای بسط عقلانیت در  حاکمیت و در میان عموم مردم تلاش کنند و اندیشه‌ی انقلاب اسلامی را رشد و گسترش دهند. انقلاب در قالب احساسات و هیجانات سطحی نمی‌تواند برد و عمر زیادی داشته باشد. عقلانی شدن هر مکتب و تفکر است که باعث طول عمر آن می‌شود. وابسته کردن جمهوری اسلامی به علایق و احساسات ملی (اشعار و سرودهای وطن‌پرستانه )،مصرف کردن نام و یاد شهدا، خرج کردن از حساسیت‌های مذهبی مردم، یادآوری مکرر مخاطرات، تهدیدها و دشمنی‌ها یی که در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی جریان دارد همگی ناکافی و  دارای طول عمری محدود هستند. معتاد شدن نظام سیاسی به برانگیختن احساسات مردم در ایام انتخابات، بحران‌ها و تلاطمات سیاسی – اجتماعی در بلند مدت آسیب‌زاست و کم‌کم اثربخشی خود را از دست می‌دهد. عقلانی شدن روندها و اقناع فکری مردم است که می‌تواند تضمین‌کننده‌ی ثبات نظام سیاسی در آینده شود. روز به روز نیز این ویژگی بیشتر ظهور پیدا می‌کند  وانتخابات‌های اخیر نیز نشان می‌دهد که مردم به جریان‌هایی اظهار تمایل می‌کنند که عقلانی‌تر رفتار کرده و در نزد مردم عاقل‌تر تصور می‌شوند. این نشانه‌ها بیان‌گر این موضوع است که شهروندان جمهوری اسلامی در این چند دهه ، عقل‌رس‌تر شده‌اند و انتخاب‌های عقلایی‌تری دارند و باید بیش  از برانگیختن احساسات با زبان عقل و تدبیر با آنها سخن گفت.

اینجاست که اندیشوران انقلابی باید هرچه بیشتر در مسیر عقلانی‌تر شدن انقلاب پیش بروند و البته مسئولین نیز باید زمینه را برای این امر فراهم سازند. تقویت رویکرد عقلانی به انقلاب اسلامی به جای رهیافت احساساتی و هیجانی، مستلزم به وجود آمدن فضای تضارب آراست. باورمندان به انقلاب اسلامی باید بتوانند با منتقدین و حتی معاندین انقلاب در یک فضای منطقی دیالوگ برقرار کنند. قطع رشته‌ی گفتگوی منطقی و مضیق شدن حوزه‌ی عمومی  (public sphere)  منجر به کاهش عقلانیت در جمهوری اسلامی می‌گردد. به همین منظور لازم است که عرصه‌ی گفتگو بازتر و فراخ‌تر شود. بحث کرسی‌های آزاداندیشی گامی بسیار مهم بود که البته لازم است صحنه‌ی تقابل جدی‌تر باورمندان و منتقدان نظام سیاسی باشد نه اینکه باز هم ملاحظات امنیتی در این کرسی‌ها حاکم باشد. اگر مسئولین به اندیشمندان انقلاب اسلامی و به خصوص جوانان اعتماد داشته باشند مطمئنا در سپردن دفاع از مرزهای فکری و اندیشه‌ای انقلاب اسلامی تردید نخواهند کرد. اما به نظر می‌رسد که در این واسپاری تردید وجود دارد و به همین دلیل است که باز هم تلاش می‌شود با بستن فضای عمومی، گستردن مقررات و قوانین به عرصه‌های فکری،  و نیز مراقبت‌های امنیتی مانع از شکل‌گیری گفتگو میان مدافعان و منتقدان نظام جمهوری اسلامی در سطح عمومی شوند.

به جای این تمهیدات امنیتی و مراقبت‌های غیر لازم بهتر است نهادهای امنیتی به مسأله‌ی نفوذ که مورد تأکید رهبر انقلاب است بپردازند که در بسیاری از نهادهای دولتی رسوخ کرده است. این نفوذی‌ها هیچ نشانی از وابستگی آنها به شمن ندارند، بلکه به عنوان کارشناس و مشاوردر حساس‌ترین مراکز سیاست‌گذاری و تصمیم‌سازی ظاهر شده‌اند. به عنوان مثال این پرسش را مطرح می‌کنم که چه کسانی در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری حضور دارند که در جدیدترین گزارش ، از سپاه پاسداران خواسته شده به محوریت وزارت امور خارجه در دیپلماسی عمومی تن دهد؟(و به این وسیله زمینه برای مذاکره‌ی موشکی و خلع سلاح موشکی فراهم شود). چرا باید در ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ یعنی درست یک روز پس از تجاهر به بی‌حجابی سازماندهی شده توسط ضدانقلاب‌ها در خیابان‌های تهران به منظور تحت فشار قرار دادن نظام جمهوری اسلامی برای تجدیدنظر در قانون حجاب، شبکه‌ی مطالعات سیاست‌گذاری عمومی(وابسته به نهاد ریاست جمهوری) به عنوان تیتر یک عکس تمام صفحه از یکی از این معترضان به همراه روسری بر سر چوب منتشر کند و از نارضایتی نیمی از مردم تهران از قانون حجاب سخن بگوید؟ آیا نباید رد پای نفوذ را در این مراکز که راهبری دستگاه‌های سیاستگذاری جمهوری اسلامی را بر عهده دارند جستجو کرد؟اگر مقامات امنیتی عرصه‌ی فکر و اندیشه را به جوانان انقلابی بسپارند تا از کیان جمهوری اسلامی دفاع کنند، در این صورت به اندازه‌ی کافی فراغت می‌یابند که به امور مهمتری مانند نفوذ دشمنان در نهادهای دولتی و سیاستگذاری بپردازند.