موانع ارتباط فرهنگی و تمدنی ایران و چین
نوشتاری از دکتر محسن ردادی مدیر گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه
ایران و چین رابطه ۲۶۰۰ ساله دارند. جاده ابریشم، قرنها ایران و چین را به هم متصل میکرد و از این جاده نه فقط کالا، بلکه فرهنگ و تمدن میان دو سرزمین مبادله میشد. حضور سعدی(بزرگترین شاعر ایرانی در قرن ۱۳ میلادی) در چین و تعریفهای او از این سرزمین، باعث برجای ماندن خاطره خوش از چین شده است. در توصیفهای سعدی صنعت و هنر رنگارنگ چین مورد ستایش قرار گرفته است.
علیرغم این سابقه درخشان و این ارتباط تمدنی میان ایران و چین، متأسفانه برخی موانع باعث شده که ارتباط میان چین و ایران، حداقل در سطح مردم با مردم شکل نگیرد. معمولاً در سخنرانیها، به نکات مثبت و خوشایند توجه میشود. اما من اجازه میخواهم در مورد برخی حقایق تلخ صحبت کنم که بر افکار عمومی ایران اثر گذاشته و باعث شده بخشی از مردم ایران نگاه واقعبینانهای به چین نداشته باشند.
۱. ملت ایران، حساسیت فوقالعادهای به تمامیت ارضی کشورشان دارند. برخی رفتارهای غیرعامدانه طرف چینی که ناشی از ناآگاهی از این حساسیتهاست، افکار عمومی ایران را نسبت به چین بدبین کرده است. مثلاً شش ماه پیش برای چندمین بار، چین از ادعای نادرست امارات عربی در مورد جزایر سهگانه ایرانی حمایت کرد. وزارت خارجه ایران، سفیر چین را احضار و نسبت به بند ۲۶ بیانیه پایانی نشست مشترک جمهوری خلق چین و امارات متحده عربی شدیدا اعتراض کرد. آیا این اعتراض به صورت جدی شنیده شده است؟ نمیدانم. نکته دیگر اینکه مردم ایران، اصرار دارند که نام کامل و رسمی خلیج فارس گفته شود. عجیب است که در نشست دیروز، خیلی از پژوهشگران از این موضوع مطلع نبودند و به جای خلیج فارس از عبارت کشورهای خلیج استفاده کردند. رعایت این حساسیتها از سوی چین باعث میشود که افکار عمومی ایران اعتماد بیشتری به این کشور نماید.
۲. بسیاری از طرحهای چینی در ایران، به کندی پیش میروند و برخی نیز هنوز شروع نشدهاند. این موضوع، فقط اقتصادی نیست و سرمایه اجتماعی چین در ایران را کاهش میدهد. مثلا طرح «یک کمربند یک جاده»، با تمام تأکیدهایی که از سوی طرف چینی صورت گرفته هنوز به نتایج ملموس نرسیده است. جاده تهران – شمال، که توسط چینیها بیش از سی سال است آغاز شده هنوز به پایان نرسیده و باعث بدبینی افکار عمومی ایران شده است. مورد دیگر مربوط به قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین است. ۴ سال از امضای قرارداد ایران و چین میگذرد و هیچ پروژهای از این قرارداد فعال نشده و این باعث ناامیدی مردم ایران است.
۳. مردم ایران ضمن قدردانی از یاری های چین به ایران در دوران تحریمهای ظالمانه غرب انتظار داشتند چین درزمینه هایی همچون تبادلات مالی تسهیلات بیشتری را برای ایرانیان فراهم کند. توجه داشته باشید که آنچه بیش از همه مردم ایران را رنج میدهد، تحریمهاست و اگر چین به صورت ملموسی تبادلات مالی را افزایش دهد و عملا تحریمها را کماثر کند، تأثیر بسیار مثبتی در افکار عمومی مردم ایران خواهد گذاشت.
۴. به صورت کلی مدرنیسم از طریق غرب وارد ایران شده و بسیاری از روشنفکران ایرانی، راه مدرن شدن ایران را غربی شدن میدانند. بنابراین تلاش میکنند که ایران را از جنوب دور کرده و به غرب نزدیکتر کنند. آنها به مدرنیسم غیرغربی و از جمله مدرنیسم چینی بدبین هستند. اگر تکنولوژی چین در ایران بیشتر حضور داشته باشد، افکار عمومی به نفع چین تغییر میکند. اما در حال حاضر، محصولاتی از چین به ایران میآیند که نسبت به محصولات غربی، تکنولوژی عقبتری دارند.
۵. کمبود ارتباط چین با افکار عمومی ایرانیان باعث شده که بسیاری از شایعات علیه چین بیپاسخ بماند. مثلا بسیاری از مردم ایران تحت تأثیر شبکههای اجتماعی غربی تصوراتی درباره اقدامات چین در منطقه سین کیانگ دارند که هیچ گاه پاسخ داده نشده است. برخی از رسانهها و شبکههای اجتماعی در ایران، چین را به عنوان یک استعمارگر که صرفا بر اساس منافع اقتصادی خود وارد ایران شده جلوه میدهند. بسیاری از مردم، در غیاب پاسخهای قانعکننده این سخنان را باور میکنند. به عنوان مثال برخی از مردم ایران، تحت تأثیر رسانهها و کاربران غربگرا، تصور میکنند که قرارداد ۲۵ ساله، در پی واگذاری بخشی از خاک ایران به چین است!
پس از بیان موانع، به راهحل میرسیم. باور من این است که دیپلماسی عمومی میتواند به رفع این موانع کمک کند. دیپلماسی عمومی باعث میشود که چین، شناخت بهتری از افکار عمومی ایرانیان داشته باشد و زمینه ارتقای جایگاه خود در افکار عمومی ایران را فراهم نماید. به این منظور موارد زیر پیشنهاد میشود:
دعوت از اینفلوئنسرهای ایران به چین
ترجمه کتابها و ادبیات چین به فارسی