نزاع فلاسفه و عرفا در بارة صفات خدا و تأییدی از دعای شب مبعث بر دیدگاه عرفا
نوشتاری از حجت الاسلام و المسلمین حسین عشاقی عضو شورای علمی گروه فلسفه پژوهشگاه
فلاسفه و عرفا در این که آیا خداوند در مرتبة ذاتش صفاتی دارد یا نه، نزاع دارند؛ عرفای بزرگی مثل ابنعربی و صدرالدین قونوی و پیروان آنها میگویند که «ذات حق» مقام «لا اسم و لا رسم له» است یعنی ذات او، مقامی است که هیچ اسم و رسمی ندارد؛ اما عموم فلاسفه به ثبوت صفاتی متفاوت المعنی در مرتبة ذات حق اعتقاد دارند؛ ولی میگویند این گونه صفات به عین وجود خداوند موجودند، نه به وجودی زائد بر ذات؛ چنانکه اشاعره میگویند.
از استدلالهایی که میتوان در تأیید دیدگاه عرفانی آورد اینست که وجود هر صفت، در مقام مقايسه با وجود خداوند، بهحسب واقع، از دو حال بيرون نيست؛ يا هيچ تغايري، بهحسب واقع، بين وجود اين صفات و وجود ذات حق نيست و يا بهگونهاي وجود صفات با وجود ذات حق مغايرت دارد؛ صورت اول، محال و باطل است؛ زيرا اين فرض مستلزم ترجح بلا مرجح است؛ چون با اين كه طبق فرض، بهحسب واقع، بين صفت و ذات حق هيچ فرق واقعي نيست؛ اما با اين حال، هر يك از اين كمالات، صفت است و ذات حق موصوف آن، و نه عكس آن؛ و این صفت است که به وجود ذات حق، موجود است و نه عكس آن؛ روشن است اين در فرض نفي هر تغايري بهحسب واقع، ترجح بلا مرجح، و باطل و محال است.
صورت دوم لازمهاش تعدد واجب الوجود بالذات است؛ زيرا طبق فرض، بهحسب واقع، بين صفت و ذات حق اجمالا مغايرتي برقرار است؛ و از سوي ديگر اين اوصاف در مرتبة ذات واجب الوجودي قرار دارند و نه خارج از ذات او كه هنوز ممكني شكل نگرفته است؛ بنابراين وجودات متغاير اين اوصاف در مرتبة ذات واجبي، وجودات واجبي خواهند بود و به تعدد واجب بالذات منجر ميگردد؛ بنابراین دیدگاه عرفانی درست و دیدگاه فلسفی باطل است.
و از مؤیدات دیدگاه عرفانی، فرازی است در دعای شب معبث که در کتب دعائی ما در باره شب مبعث نقل شده است؛ در آنجا چنین آمده: «فَنَسْأَلُكَ بِهِ وَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ، الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الَّذِي خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فِي ظِلِّكَ فَلَا يَخْرُجُ مِنْكَ إِلَى غَيْرِكَ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِين» (مفاتیح الجنان اعمال شب مبعث)؛ بر اساس این فراز از دعاء، اسم أعظم خداوند که از همه اسماء حقانی، بالاتر و برتر است مخلوق خداوند، و در ظل حق قرار دارد نه در مرتبه ذات او؛ بنابراین به طریق اولی سایر اسماء نیز چنیناند؛ پس هیچ یک از اسماء و صفات خداوند در مرتبه ذات او نیستند.
البته زیادتی صفات در دیدگاه عرفانی با دیدگاه اشاعره فرقهایی دارد و نباید این دو دیدگاه را یکی دانست؛ از جمله این که در دید عرفانی همه ماسوا و از جمله صفات حق، موجود بالعرضاند و نه موجود حقیقی و بالذات.