زیارت حسین(ع)، حقیقتاً زیارت خدا است
نوشتاری از حجت الاسلام و المسلمین حسین عشاقی عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه
در احادیث زیادی، به این نکته توجه داشته شده است که زیارت پیامبر و أئمه، همان زیارت خدا است؛ این ادعا مخصوصا در مورد حضرت سید الشهداء بیشتر مطرح گشته است به گونهای که در کتاب کامل الزیارات (ص ۱۴۷) که از معتبرترین کتب روایی شیعه است یک باب از این کتاب با عنوان «باب من زار الحسين كان كمن زار الله في عرشه» به همین موضوع اختصاص داده شده و احادیث متعددی و با مضامین مختلفی در این باره روایت شده است؛ در این یادداشت به تبیین و تحلیل این مطلب میپردازیم و روشن میکنیم که چرا و چگونه زیارت حضرت سید الشهداء مثلا، همان زیارت خداوند است.
در بین روایات این باب روایتی از حضرت امام رضا (ع) نقل شده؛ در این روایت اباصلت هروی از امام میپرسد این که در احادیث آمده است که مؤمنان از خانههایشان در بهشت، به زیارت خدا میروند، یعنی چه؟ امام رضا (ع) با استناد به آیه «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ، إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ…» (۱۰ فتح) مسئله را برای او توضیح میدهند میفرمایند بر اساس این آیه کسانی که با پیامبر بیعت کنند با خداوند بیعت کردهاند؛ بنابراین بر همین منوال میتوان گفت کسی که به زیارت پیامبر برود به زیارت خداوند رفته است؛ از سویی مؤمنان از منازلشان در بهشت به زیارت پیامبر میروند پس طبق آیه فوق میتوان گفت مؤمنان با به زیارت پیامبر رفتنشان در بهشت، به زیارت خدا میروند.
در اینجا این سؤال پیش میآید که آیا آنچه در آیه بیعت مطرح شده یک امر اعتباری و مجازی است نظیر این که کسی نمایندهای برای خودش معین میکند و بعد میگوید سخن و کار او، سخن و کار من است هر که با من کار داشت به او مراجعه کند؛ یعنی با این که آنها دو نفر و دارای دو شخصیت و دو کار متفاوتند اما گوینده، با یک نحو اعتبار و قرارداد، سخن و کار شخص دیگری را به عنوان سخن و کار خودش محسوب میکند؛ آیا چیزی که در آیه بیعت مطرح شده است از همین قبیل است؟ یا این که مسئله در آنجا متفاوت است و این نحوه سخن گفتن بدین شکل، بخاطر این است که انبیاء و اولیاء الهی، به مقام فنای در حضرت حق رسیدهاند بگونهای که أنانیت و هویتشان در حضرت حق، فانی شده است و در قبال حضرت حق، هیچ بیگانگی برای آنان باقی نمانده است؛ لذا به گونه حقیقی و نه مجازی، هر نحوه ارتباط با آنان همان ارتباط با خدا است؟
با دقت در خود آیه بیعت که حضرت رضا به آن استناد کردند، میتوان پاسخ به این پرسش را از خود آیه استخراج نمود؛ بيانش اين است كه كلمه انّما در جمله «إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» موجب حصر در مفعول «يبايعون» است؛ بر اساس اين حصر، آنان كه با پيامبر بيعت ميكنند فقط و فقط، و انحصارا با خدا بيعت ميكنند؛ این معنای انّما در این جمله است؛ اما اين انحصار در صورتي تحقق مييابد كه پيامبر اكرم هيچ أنانيتي مغاير با هويت خداوند در او باقي نمانده باشد؛ بلكه كاملا در حضرت حق، فاني شده باشد؛ زيرا اگر هر گونه هويت مغايري براي پيامبر اكرم باقي باشد بايد گفت طبق فرض، بيعتكنندگان با دو شخصيت متغاير بيعت ميكنند و نه منحصرا با خدا؛ و اين خلاف حصري است كه در آيه آمده است؛ بنابراين بايد گفت أنانيت پيامبر كاملا در حضرت حق، فاني گشته و ازينرو اسناد هر فعلي و ارتباطی به پيامبر اكرم حقیقتا و بدون هر گونه مجازگویی، اسناد حقيقي به خداوند است.
این مقام فنای در حضرت حق اختصاص به پیامبر ندارد بلکه أئمه أطهار که از اولیاء الهی هستند نیز به مقام فناء در حضرت حق نائل شدهاند؛ بنابراین همان رابطهای که برای پیامبر اکرم اثبات شد برای أئمه اطهار و از جمله حضرت سید الشهداء نیز محقق است؛ و ازينرو اسناد هر فعلي و ارتباطی به أئمه أطهار واقعا اسناد حقيقي به خداوند است و لذا در روایاتی که قبلا اشاره شد زیارت أئمه و مخصوصا زیارت حضرت سید الشهداء حقیقتا و بدون هر گونه مجازگویی زیارت خدا است؛ و این نکتهای است که با جملاتی نظیر آنچه در ادامه خواهد آمد در آن روایات به آن اشاره یا تصریح شده است:
۱: «مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع يَوْمَ عَرَفَةَ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِه» (هر کس در روز عرفه حسین را زیارت کند همانند آن است که خدا را در عرشش زیارت کرده).
۲: «مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع فِي النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ… هُوَ فِي حَدِّ مَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ» (هر کس در نیمه شعبان حسین را زیارت کند او در جایگاه کسی است که خدا را در عرشش زیارت کرده) .
۳: «مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ بِشَطِّ الْفُرَاتِ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ كُرْسِيِّه»(هر کس أبا عبدالله حسین را در کنار شط فرات زیارت کند همانند آن است که خدا را در بالای کرسی فرمانرواییش زیارت کرده).