تأمّلی در معنای بازسازی انقلاب در ساختار فرهنگی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به همت گروه فرهنگ پژوهی و گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه در راستای همایش «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» پنجمین نشست با عنوان «ملاحظات بنیادی در بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی» با ارائه آقایان مهدی جمشیدی و دکتر محسن ردادی و حضور اعضا شورای علمی گروه‌های فرهنگ پژوهی و مطالعات انقلاب اسلامی روز یکشنبه ۲۴ بهمن ماه جاری به صورت حضوری و مجازی برگزار گردید.

مهدی جمشیدی، عضو هئیت علمی گروه فرهنگ پژوهی، با اشاره به سخنرانی مقام معظم رهبری، گفت پس از آن‌که آیت‌الله خامنه‌ای تعبیر «بازسازی انقلابی در ساختار فرهنگی» را بیان کرد، برخی روایت‌های ناصواب از آن شکل گرفت تقلیل‌گرایانه بودند. ازاین‌رو، باید افزون بر این‌ اندیشیدن دربارۀ سازوکار تحقّق این فکر، اندیشید و راهکارهایی را طرّاحی کرد، باید در زمینۀ مفهوم و معنای آن نیز روشنگری کرد و کوشش کرد با توضیح مفردات این برنامه، مقصود اصلی آیت‌الله خامنه‌ای را یافت. براین‌اساس، برخی تفسیرهای اجمالی و روشنگرانه دربارۀ تعبیر «بازسازی انقلاب در ساختار فرهنگی» ارائه می‌شود.

اوّل این‌که کلمۀ «بازسازی» بر امری فراتر از اصلاح موردی و ترمیم جزئی دالت دارد و نشان می‌دهد که توقع از این اقدام، تحوّلی در سطح بازساختن است و بازساختن نیز با ساختن اوّلیّه مقایسه می‌شود و حرکتی است که هرچند در امتداد آن قرار دارد، امّا یه نقطۀ عطف و شدنِ برجسته و نمایان به شمار می‌رود.

دوّم این‌که کلمۀ «انقلابی»، هم بر «انقلابی‌گریِ ارزشی» دلالت دارد و هم بر «انقلابی‌گری روشی». منظور از انقلابی‌گریِ ارزشی این است که پاره‌ای از ارزش‌های انقلابی در ساحت حاکمیّتی و ساحت اجتماعی، رقیق شده‌اند و نیازمند اهتمام خاص و جدّی هستند، به‌گونه‌ای که باید در یک خیز محسوس، این ارزش‌ها را هرچه بیشتر بر عرصۀ کنشگری، حاکم و مسلّط گردانید. دیگر این‌که باید در پی انقلابی‌گریِ روشی نیز بود که به معنی استفاده از سازوکارها و مسیرهای «جهادی» و «جهشی» و «غیراداری» است؛ چراکه روش‌های «رایج» و «عادی»، از عهدۀ کارهای بزرگ و تاریخ‌ساز برنمی‌آیند و نمی‌توان با تکیه بر آنها به هدف‌های بزرگ و بنیادین دست یافت.

سوّم این‌که بازسازیِ انقلابی باید در لایۀ «ساختاری» باشد، نه این‌که به تغییر دادن «عاملیّت‌ها»، منحصر و محدود شود و تصوّر گردد که با «جابجایی‌های مدیریّتی»، چرخش فرهنگی نیز حاصل می‌شود. در واقع، استفاده از تعبیر ساختاری، نشانگر «جدّی» و «عمیق» و «گسترده» ‌بودن دشواری‌های فرهنگی است؛ چنان‌که حتّی در گفتگوهای روزمره نیز اگر مشکلی، دارای جنبۀ ساختاری قلمداد شود، به «پهن‌دامنگی» و «عظمت» آن اشاره شده است. از سوی دیگر، برخلاف برخی تصوّرهای ابتدایی و اداری، غرض از تعبیر ساختاری، متمرکزشدن بر امور «سازمانی» و «نهادی» نیست؛ یعنی مقصود این است که مشکل عبارت است از «تداخل‌ها یا تعارض‌های سازمانی» یا «فقدان برخی سازمان‌ها» و امور دیگری از این دست، بلکه ساختار، معنایی عام‌تر و فراگیرتر از این دارد و به «بافتارهای فرهنگی» و «فضای هنجارین» و «مناسبات فرهنگی» نیز دلالت دارد و «سطح اجتماعی» را نیز در بر می‌گیرد.

چهارم این‌که تعبیر «فرهنگ»، بر «فرهنگ اسلامی و انقلابی» دلالت دارد؛ چنان‌که آیت‌الله خامنه‌ای تصریح می‌کند که مرادش از فرهنگ، فرهنگ اسلامی و انقلابی است و نه «خُرده‌فرهنگ‌های محلی و قومی». آنچه که مقوّم «هویّت ملّی» ما و مایۀ استحکام و دوام ماست، همین فرهنگ اسلامی و انقلابی است و در عمل نیز مشاهده کرده‌ایم که در «بزنگاه‌های تاریخی» و «بحران‌های بزرگ»، همین فرهنگ به میدان آمده و «بسیج اجتماعی» به راه انداخته و ظرفیّت خویش را به عرصه سوق داده است.

مشارکت مردم در بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ

ارائه دهنده دوم محسن ردادی، عضو هئیت علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی بود. وی با تأکید بر اینکه عرصۀ فرهنگ، همان تعاملات روزمرۀ جامعه با یکدیگر است افزود: وقتی می‌گوییم ساختار فرهنگ، یعنی فرایندهای نظم‌دهنده به رفتار روزمره مردم و شیوۀ تعامل اهالی جامعه با یکدیگر که در طول زمان و تحت عوامل مختلف برساخته شده است. این ذهنیت و تعامل، تجربی است نه انتزاعی. فهم انتزاعی از فرهنگ، نادرست و گمراه‌کننده است.

دکتر ردادی ضمن تصریح بر اینکه مخاطب فرمایش‌های رهبر انقلاب اسلامی در بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی دولت است، تأکید کرد رهبر انقلاب اسلامی نقش دولت را معین فرموده‌اند: زمینه‌سازی برای تولّی‌گری جوانان انقلابی در عرصۀ فرهنگ و جلوگیری دولت از فساد فرهنگی. بنابراین ادارۀ متمرکزتر فرهنگ، برداشت نادرست از فرمایش‌های رهبر انقلاب اسلامی است. قدرت دادن بیشتر به سازمان‌های حاکمیتی و دولتی برای مهار و کنترل بیشتر فرهنگ اشتباه است. سازمان‌های فرهنگی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی باید به سمت کوچک شدن، مقررات‌زدایی و کاستن از قدرت دخالت در امور فرهنگی پیش بروند. امور و اداره فرهنگ باید در اختیار گروه‌های جوان انقلابی باشد که آتش‌به‌اختیار و خودجوش اداره می‌شوند. دولت، فرهنگ را مدیریت نمی‌کند و فقط زمانی در فرهنگ دخالت می‌کند که فسادی در بخشی از فرهنگ ظاهر شود. بنابراین، دولت مدیر و کارگزار فرهنگی نیست؛ بلکه پلیس فرهنگی است که با ملاحظۀ فساد و تهاجم فرهنگی، دخالت می‌کند و جلوی آن را می‌گیرد.

فراموش نکنیم امور فرهنگی برساخته یا معلول عوامل اجتماعی هستند و فقط از طریق اصلاح تعاملات مردم اصلاح می‌شوند. جستجوی ابزارهای غیرارتباطی برای اصلاح و ارتقای فرهنگ، بیراهه رفتن است. از جمله این ابزارهای غیرارتباطی قانون و بخشنامه و مقررات است که کمترین اثر را در کنترل فرهنگی دارد.

لازم به ذکر است همایش بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور در سال ۱۴۰۱ با حضور و ارائه سخنرانی توسط صاحب‌نظران حوزه فرهنگ برگزار خواهدشد.