میرمعزی: یکی از مباحث فلسفه نظام اقتصادی، روش کشف است

به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت الاسلام و المسلمین سید حسین میرمعزی در کرسی ترویجی روش کشف نظام اقتصادی اسلام که سه شنبه ۱۵ اسفند ماه در مدرسه عالی کریمه اهل البیت(ع) برگزار شد، اظهارداشت: در این مقاله روش کشف نظام اقتصادی اسلام بر اساس دستورها و تعالیم اسلامی بررسی می‎شود.

رییس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: اسلام دارای نظام اقتصادی ثابت و جهانشمول است که با روش کشف دست یافتنی می‌باشد.

وی تصریح کرد: در واقع نظام اقتصادی ثابت و جهانشمول اسلام، از طریق آیات و روایات وارده در باب بینش‌ها، ارزش‌ها و منش‌ها استخراج می‎گردد.

حجت الاسلام و المسلمین دکتر میرمعزی بیان کرد: یکی از مباحث فلسفه نظام اقتصادی، روش کشف است و قبل از اینکه وارد روش کشف شویم باید ماهیت نظام را بدانیم.

وی اظهار داشت: در مورد نظام اقتصادی اسلام اختلاف نظرهایی وجود دارد اما در کل مجموعه‌ای از الگوهای رفتاری در روابط اقتصادی که در جهت اهداف مورد نظر اسلام در اقتصاد باشد نظام اقتصادی اسلام است.

عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خاطرنشان کرد: الگوهای رفتاری و روابط اهمیت زیادی در تحقق نظام اقتصادی اسلام دارد. از الگوهای اقتصادی باید اطلاعاتی در دست باشد تا بتوان الگوی رفتاری را تبیین کرد در این باره بازار یک الگوی رابطه بین افراد برای مبادله کالاست و رفتار نیز شامل رفتار مصرف می‌باشد.

میرمعزی ادامه داد: نظام مجموعه‌ای از اجزای سازگار است که در جهت تحقق هدف رابطه دارند. در نظام اقتصادی نیز رفتار و روابط مدنظر می‌باشد و این‌ها باید در جهت اهداف متعالی اسلام حرکت کند.

وی افزود: الگوی مصرف یک نوعی از مجموعه رفتارهای مصرفی است و برآیند رفتار مصرفی در قالب خاص است و الگوئی دارد، الگوی روابط نیز نوع بازار است و دارای قراردادی می‌باشد.

دکتر میرمعزی اظهار داشت: نظام اقتصاد سرمایه گذاری شامل مصرف و تولید و سرمایه گذاری است؛ این الگوها با هم هدفی را دنبال می‌کنند و این مجموعه‌ها به گونه‌ای کنار هم هدفی را دنبال می‌کنند.

نویسنده کتاب نظام اقتصادی اسلام بیان کرد: نظام در تئوری عمومی نظام‌ها، به مجموعه‎ای از اجزای به هم وابسته گفته می‎شود که در راه نیل به هدف‌های معینی، هماهنگ میباشند.

عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خاطرنشان کرد: در این خصوص به اختلاف اهداف، اجزاء و روابط بین آنها، نظامها متفاوت می‎شوند و نظام‌های تکوینی مانند نظام آفرینش، نظام‌های ساخته دست بشر همچون نظام حاکم بر یک اتومبیل یا هواپیما و نظام‌های اجتماعی به وجود می‎آیند.

میرمعزی گفت: مقصود از نظام اجتماعی، نظام حاکم بر زندگی انسان‌ها با همه ابعاد آن است، که زیر نظام‌هایی همچون نظام‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را شامل می‎شود.

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سیدحسین میرمعزی ادامه داد: بر این اساس، نظام اقتصادی نیز یکی از زیرنظام‌های نظام اجتماعی است اهداف کلان نظام اقتصادی، می‎تواند اموری همچون عدالت اقتصادی، استقلال، رفاه عمومی، و رشد و توسعه اقتصادی باشد هر چند تفسیر این اهداف در نظام‌های مختلف، به اختلاف مبانی اعقتادی و ارزشی آن متفاوت است.

معاون پژوهش حوزه‌های علمیه تصریح کرد: در واقع نظام اقتصادی، از مجموعه‎ای از الگوهای رفتاری، که شرکت کنندگان در نظام را به یکدیگر و به منابع پیوند می‎دهد و براساس مبانی اعتقادی و ارزشی مشخص، در راستای اهداف معینی به صورت هماهنگ سامان یافته‎اند را شامل می‌شود.

رییس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: الگوی رفتاری الگوئی است که رفتار انسان‌هایی را توضیح می‎دهد که تربیت یافته آن مکتب فکری یا دین به شمار می‎روند.

وی افزود: دین اسلام جهان بینی و ارزش‌های خاصی را معرفی کرده است که با تغییر زمان و مکان، تغییر نمی‎کنند و می‎توان به صورت منطقی اثبات کرد که جهان‎بینی و ارزش‌های خاص، اهداف خاصی نیز به همراه دارند.

حجت الاسلام میرمعزی یادآور شد: اسلام علاوه بر بینش‌ها، ارزش‌ها و اهداف خاص دارای فقه مدوّن نیز است و مقصود از فقه مدون، همه احکام شرعیه‎ای است که از آیات و روایات استنباط می‎شود. اسلام در صدد تثبیت مبانی اعتقادی و ارزشی و الگوهای رفتاری مورد نظر در جامعه است تا به اهداف برخاسته از آن مبانی دست پیدا کند در حقیقت فقه اسلام مشتمل بر همه احکام حقوقی و اخلاقی است.

این استاد حوزه و دانشگاه گفت: در فقه اسلام، احکام مربوط به تنظیم روابط فوق با توجه به هدف غایی، کمال و تقرب به خداوند، که در همه ادیان الهی بوده، و براساس بینش‌ها و ارزش‌های اسلامی تشریع شده است.

عضو هیات علمی گروه اقتصاد اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: موضوع برخی احکام عناوینی همچون بیع، مضاربه، مساقات و اجاره عمومیت بیشتری دارند. باید دید نظام اقتصادی که مجموعه الگوی رفتاری و روابط است چه تناسبی با سنت‌ها و اخلاق و حقوق اسلامی پیدا می‌کند و بر این اساس نسبت آن را پیدا، و آن را استنباط کرد.

حجت الاسلام و المسلمین میرمعزی همچنین بیان کرد: سنت‌های الهی قوانین حاکم است. به طور کلی قوانینی بر این جهان حاکم و جاری است؛ از طرفی بینش‌ها، زیربنای رفتارها هستند و انسان بر اساس بینش خود رفتارهایشان را تنظیم می‌کند.

وی اظهار داشت: اخلاق و حقوق نیز چارچوب‌های رفتاری است و سنت‌ها بستری برای انجام رفتارها می‌باشد. باید رفتارها را با قوانین حاکم تنظیم نمائیم و رفتار به گونه‌ای تنظیم شود که از این قوانین بهترین استفاده را در مسیر تعالی داشته باشیم. ضمنا قواعد رفتاری و محدودیت‌های رفتار را باید از فقه استخراج کرد.

عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: ضوابط و روابط را باید از فقه استخراج کرد و فقه می‌تواند تعمیم با سنت‌ها و مبانی و اخلاق باشد.

میرمعزی خاطرنشان کرد: دو روش مطالعه و روش تجزیه و تحلیل جزئی نگری و سیستمی وجود دارد. در جزئی نگری فرض می‌کنند در خلاء است و روی جزء آن مترکز می‌شوند و درروشی دیگر تصور می‌کنند جز در مجموعه‌ای دیگر و آن در مجموعه بزرگتری است که آن روش سیستمی است. روش مطالعه فقه جزء نگر است و از این رو نمی‌توان به این امر اکتفاء کرد و باید فقه را سیستمی تبیین نمود. در واقع باید ابتدا سیستم را مطالعه کرد و بعد جای جزء را پیدا کرد و به تحلیل آن پرداخت.

وی گفت: اخلاق سیستمی نیز مجموع آموزه‌های اخلاقی است که احکام اخلاقی را بیان می‌کند، اما هنوز بر نظام اخلاقی اسلامی کار نشده است. فقه نیز به صورت سیستمی کار نشده است. در بحث علوم انسانی هنوز در نظام سنت‌های الهی نیز کاری صورت نگرفته و قوانین علمی آن به خوبی تبیین نشده است.

میرمعزی ادامه داد: در این راستا سنت‌های الهی در حد سنت‌های اجتماعی در نظر گرفته شده است. بنده مقاله‌ای در مورد اقتصاد برکت نوشته‌ام. اقتصاد برکت بسیار مهم است و تاکنون روی آن کار نشده است.

وی تصریح کرد: ما نیازمند تاسیس دانش فقه و سنن هستیم. ما فقه الاحکام داریم. تا فقه سنن تولید نشود، نمی‌توان علوم اسلامی واقعی را دنبال کرد. فقه و سنن روش استنباط سنت‌ها از آموزه‌های الهی جزئی و سیستمی است و این اصول، فقه و سنن می‌خواهد.

معاون پژوهش حوزه‌های علمیه در پایان سخنان خود گفت: اصول روشی برای استنباط این امر می‌خواهیم. اصول فقه و سنن اهمیت زیادی دارد و علوم انسانی به آن نیاز دارد. نظام اقتصاد اسلام قابل تعمیم با همه رفتارهای اجتماعی بوده و این استدلال قابل تعمیم است.