عقلِ حَسَن، خُلق حَسَن
نوشتاری از حجتالاسلام و المسلمین محمدجواد رودگر، عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه؛
سخن گفتن از سنت و سیره، شخصیت و شاکله، عقل و زندگی، اخلاق و سبک زیستاری امام حسن مجتبی(ع) چون نام زیبای او از هر جهت حَسَن و از هر حیث حُسن است. امامی که رسول خدا(ص)آن عقلِ کُل و هادی سُبُل در وصف وجودی اش فرمود:« لو کان العقل رجلا لکان الحسن»( حمویی جوینی شافعی، ابراهیم بن سعد الدین، فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الأئمة من ذریتهم(ع)، ج ۲، ص ۶۸ و ۳۹۵)(اگر قرار باشد عقل در قالب یک انسانی و جسمی خود را نشان دهد به صورت حسن میبود).شرح عقل مجسم بودن امام حسن(ع) را می توان در تفسیر واژه”عقیله” فهم کرد،زیرا آن امام نور و هدایت نه تنها عاقل، بلکه عقل بود و به یقین “عقیله” بود،زیرا تای عقیله تای تأنیث نیست، بلکه تای مبالغه هست مانند تای علامه. پس او عقل عینی و عینیت عقل و تجسم عقل بود. به تعبیر علامه جوادی آملی:”برخی عاقل نیستند و به دنبال تحصیل عقلند؛ برخی عاقلند و عقل برای آن ها به صورت “حال” است، یعنی وصفِ دیرپا نیست، گاهی هست و گاهی نیست؛ برخی عاقلند و عقل برای آن ها به منزلۀ یک وصف “مَلکه” است؛ و برخی عاقلند و عقل برای آن ها به منزلۀ “فصل مقوّم” است.کسانی که عقل برای آن ها به منزلۀ فصل مقوّم است، کمالات از او نشأت می گیرد؛؛ مقهور اوست و نه مسلّط بر او “(پایگاه اطلاع رسانی جماران،۱۳۹۷/۱۰/۲۲، کدخبر،۱۰۹۴۳۵۰)اکنون که روشن شد امام حسن مجتبی(ع) “عقیله” بود.جالب است که بدانیم پیامبراکرم(ص) در وصف فضائل وجودی از جمله فضیلت اخلاقی امام مجتبی(ع) نیز فرمود:” وَ لَوْ کانَ الْفَضْلُ شَخْصاً لَکانَ الْحَسَنَ”( مئه منقبه من مناقب امیر المومنین و الائمه، ص۱۳۵)(اگر فضیلت را بخواهی تصور کنی، تصویر آن امام مجتبی علیه السلام است) اکنون نوشتار حاضر را براساس مطالب مرتبط با عقلِ حَسَن، خُلق حَسَن تنظیم می کنیم:
مطلب یکم: عقل سلیم دارای دو نقش مهم، مفید و موثر است: ۱. در نقش عقل مفتاح عامل ورود به خانه دین و دینداری است ۲. در نقش عقل مصباح عامل معرفت به دین و بصیرت دینی یا دین شناسی و دینداری خواهد بود و در حقیقت دلیل مومن در تمامی شئون زندگی و سراج منیر او در گستره گسترده زیست دینی و معنوی آن هم در اجتماعِ مَنزلی و مَدنی است.
مطلب دوم: احادیثی در خصوص پارسایی و تفکر که پدر و مادر تمامی خیرات هستند فرمود:”اُوصیکُمْ بِتَقْوَی اللّه و اِدامَةِ التَّفَکُّرِ، فَاِنَّ التَّفَکُّرَ اَبُو کُلِّ خَیْرٍ وَ اُمُّهُ؛( مجموعه ورام ج ۱ ، ص ۵۲ )( شما را به پرهیزگارى و ترس از خدا و ادامه تفكّر و اندیشه سفارش مى كنم، زیرا كه تفكّر و اندیشه، پدر و مادر تمام خیرات است) همانگونه که فرمود:«لا غِنى أَكْبَرُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لا فَقْرَ مِثْلُ الْجَهْلِ وَ لا وَحْشَةَ أَشَدُّ مِنَ الْعُجْبِ”(مجلسی، بحار الانوار، ج ۷۵ ، ص ۱۱۱ ، ح ۶)( هیچ بى نیازى اى بزرگتر از عقل و هیچ فقرى مانند جهل و هیچ وحشتى سخت تر از خودپسندى).
مطلب سوم: امام حسن(ع) در خصوص حُسن خلق و اخلاق حَسنه فرمود:” وَ لا عَیشَ أَلَذُّ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ.»(همان)( و هیچ عیشى لذّت بخش تر از خوش اخلاقى نیست.) حُسنِ اخلاقی که او را محبوب خدا و خلقِ خدا می کند و خیر دنیا و سعادت آخرت را برای او رقم می زند.
مطلب چهارم: انسان متخلق به خُلق حَسن و دارای اخلاق حسنه و نیکو هرگز گرفتار سه رذیله اخلاقی: ۱. كِبر۲. حِرص۳. حَسد که ریشه انحراف فکری – عقیدتی و انحطاط اخلاقی – رفتاری است نخواهد شد، عوامل هلاکت در او نیست. امام حسن مجتبی(ع) در خصوص عوامل هلاکت و نابودی مردم فرمود:” هَلاكُ النّاسِ فى ثَلاث: أَلْكِبْرُ، أَلْحِرْصُ، أَلْحَسَدُ. فَالْكِبْرُ هَلَاكُ الدِّينِ وَ بِهِ لُعِنَ إِبْلِيسُ وَ الْحِرْصُ عَدُوُّ النَّفْسِ وَ بِهِ أُخْرِجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ الْحَسَدُ رَائِدُ السُّوءِ وَ مِنْهُ قَتَلَ قَابِيلُ هَابِيلَ(مجلسی، بحار الانوار،ج ۷۵ ، ص ۱۱۱)(هلاكت و نابودى مردم در سه چیز است:كبر، حرص، حسد. تكبّر كه به سبب آن دین از بین مى رود و به واسطه آن، ابلیس، مورد لعنت قرار گرفت. حرص كه دشمن جان آدمى است وبه واسطه آن آدم از بهشت خارج شد. حسد كه سررشته بدى است و به واسطه آن قابیل، هابیل را كشت.)
مطلب پنجم: امام حسن مجتبی(ع) در خصوص اخلاقِ اجتماعی یا ارتباط، همزیستی و همیاری با مردم(زیست اجتماعی) فرمود:” صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحِبُّ أَنْ یصاحِبُوكَ”( نزهة الناظر و تنبيه الخاطر ص ۷۹)( چنان با مردم مصاحبت داشته باش كه خود دوست دارى به همان گونه با تو مصاحبت كنند)همانگونه که در خصوص تعلیم و تعلّم نیز فرمود:” عَلِّمِ النّاسَ عِلْمَكَ وَ تَعَلَّمْ عِلْمَ غَیرِكَ”(مجلسی، بحار الانوار،ج ۷۵ ، ص ۱۱۱ ، ح ۶)( مردم را با دانشت، دانش بیاموز و خود نیز دانش دیگران را فراگیر)
بنابراین چه خوش است که انسان بر محور مدل ترکیبی عقل و اخلاق، عقلانیت و اخلاق حَسنه در قول و فعل، در گفتار و نوشتار، در کلام و کردار زندگی اش را تعریف و تنظیم کند.
در فرجام و سرانجام یادداشت کوتاه به صلواتیه منسوب به حکیم ربانی، خواجه نصیرالدین طوسی(ره) مبتلور است که برای هر کدام از ائمه درود و صلوات ویژه ای دارد، صلواتی که بسیار حساب شده، دقیق و عمیق انتخاب شده است که دارای چهارده بند است و در بند چهارم و ناظر به امام مجتبی(ع) تفسیر و تصویر روشنگرانه ای در صلوات وقتی به امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد، استناد می کنیم که می نویسد: « اللّهُمَّ صَلِّ و سَلّم و زِد و بارِک علي السَّيِّدِ المُجتَبي، والاِمامِ المُرتَجي، سبطِ المُصطَفي، وابنِ المُرتَضي، عَلَمِ الهُدي، العالمِ الَّرفيعِ، ذي الحَسَبِ المَنيعِ، والفَضلِ الجَميعِ، والشَّرَفِ الرَّفيعِ، الشَّفيع بن الشَّفيعِ، اَلمقتولِ بالسَّمِّ النَقيعِ، المَدفونِ بإرضِ البَقيعِ، العالمِ بِالفَرائضِ و السُّنَنِ، صاحِبِ الجودِ و المِنَنِ، کاشِفِ الضُّرِّ و المِحَنِ، ما ظَهَرَ منها و ما بَطَنَ، الَّذي عَجَزَ عَن عَدَّ مَدائِحِهِ لِسانَ الُّسَنِ، الامامِ بالحَقِّ المؤتَمَنِ، أبي محمَّدٍ الحَسَنِ صلواتُ اللهِ و سلامهُ عليه(مجلسی، زاد المعاد، ص۴۰۰ ). بدین سان آن سبط اکبر پیامبر اعظم(ص) اُسوه حسنه ای برای زیست اخلاقی جامع و اخلاق الهی کامل در ارتباطات چهارگانه:۱. رابطه با خدا ۲. رابطه با خود ۳. رابطه با خلقِ خدا(مردم) ۴. رابطه با خلقت و آفرینش است. که خدای سبحان فرمود:” يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» (توبه: ۱۱۹).
والحمدلله رب العالمین
محمدجواد رودگر
۳۱/۵/۱۴۰۴