درنگی در سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران نظام

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مسئولان و کارگزاران نظام در هشتمین روز از ماه مبارک رمضان در حسینیه امام خمینی رحمه‌الله گرد هم آمدند و مخاطب سخنان راهبردی ۸۰ دقیقه‌ای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای شدند. به همین مناسبت، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم آقای دکتر فرشاد مهدی‌پور، رییس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ اسلامی، با نگاه به وضعیت اخیر چالش‌ها و فرصت‌های نظام به مرور این سخنرانی راهبردی رهبر انقلاب اسلامی می‌پردازد.

در ادامه متن یادداشت ایشان از منظرتان عبور خواهد کرد:

بسمه تعالی

یکى از ابزارهاى مؤثر دشمنان براى تسلط بر ملتها، همین تلقین «نمیتوانید» است؛ که ملتها مأیوس شوند، بگویند ما که نمیتوانیم کارى بکنیم. با این ترفند، صد سال ملت ایران در میدانهاى سیاست، علم، اقتصاد و همه‌ى میدانهاى زندگى عقب افتاد» این فرازی از سخنرانی رهبری انقلاب در ۱۴ خرداد ۹۲ است؛ ۱۰ روز پیش از برگزاری انتخابات. انتخاباتی که به روی‌کار آمدن دولت دهم و یازدهم منجر شد و اکنون حدود ۶ سالی است که از فعالیت آن می‌گذرد. جمله بالا، در ادامه با اشاره به حرکت خمینی کبیر نقض می‌شود که توانست، ملت را توانا کند و بر مشکلات فائق آمد. تقریباً شش سال بعد از آن‌روزها، سی‌امین دیدار سالیانه کارگزاران جمهوری اسلامی با رهبر انقلاب اسلامی در حالی برگزار شد که کشور در کشاکش فشارهای شدید اقتصادی است؛ ‌ چه در سطوح کلان و چه خرد و معیشت مردم، از سوی دشمنان گروگان گرفته شده. بازخوانی گفتارهای مطرح‌شده در این سخنرانی راهبردی، با عطف به این نکته که «در این چند سال…» چه تحولاتی رخ داده، موضوع بررسی این یادداشت است.

 * اول.

آمریکا همواره دشمن ایران بوده و هست، اما آن‌چه در «سال‌های اخیر» برجسته شده، علنی و واضح و مستقیم شدن این خصومت‌هاست. در گذشته «نامه‌های فدایت‌شوم» بود که برای تهران می‌آمد و زیر دست‌کش مخملین، دستی چدنی قرار داشت و خیلی‌ها را دچار ابهام و تردید می‌کرد و اکنون دیگر این‌گونه نیست. دشمنی بی‌واسطه و عریان شده. این امر ناشی از بهم ریختن نظام محاسباتی آمریکایی‌هاست، ناشی از عجله‌شان برای به سرانجام رساندن سیاست‌ها و نگرانی از رسیدن ایران به نقطه بازگشت‌ناپذیر؛ قدرتی فراتر از بمب اتم یا تسلیحات نظامی که همان فلز سخت جمهوری اسلامی (متکی است به عنایت الهی، مردم و مسولانی که «در گوشه ‌و ‌کنار کشور مشغول کارند») است که حالا آبدیده‌شده و از شبه‌قاره تا دریای سیاه، ادامه دارد. علاوه بر این‌‌ها «سیاست‌هایی که این چند سال این رئیس‌جمهور ]فعلی آمریکا[ به کار برده» تقریبا همگی‌شان به شکست انجامیده است؛ از کره‌شمالی تا ونزوئلا روزهایی است که شکست هیمنه آمریکا را می‌توان دید و جالب‌تر این‌که کشورهای مقابل، جملگی تصمیم به مقابله و مقاومت گرفته‌اند. جنگ‌های تجاری با اروپا و چین و روسیه هم نمونه‌های دیگری از این اضمحلال است؛ البته که درون آمریکا نیز گرفتاری‌ها فزونی گرفته. وضعیت آشفته دولت که هم دچار اختلافات درونی است، هم کنگره و هم تغییرات متعدد دولت‌مردان؛ مشکلات گسترده فرهنگی از افزایش گرسنگی و بیکاری و فاصله طبقاتی؛ و افزایش بزهکاری‌های خشن و مسلحانه. آن‌‌چه هویداست، آمریکایی است رو به زوال.

* دوم.

مشکل اقتصادی همواره وجود داشته و دارد و اساساً عصر مدرن، زمانه برساخته‌شدن اقتصاد به‌عنوان یک متغیر مستقل و دائمی است. تا پیش از آن شاید بشر، ‌ مساله‌ای بدون‌گونه شاق و محوری به نام اقتصاد را نمی‌شناخت و داد و ستد در بستر زندگی روزمره و سیاست‌های دولت‌شهرها هضم و حذف شده بود. از این حیث، دشواری‌های اقتصادی پایان‌ناپذیر، لیکن مهارشدنی و ترمیم‌یافتنی‌اند؛ با «مدیریّت شجاعانه، امیدوارانه، جهادی، با اِشراف میدانی بر مشکلات -خیلی از مشکلات را در اتاق اداره و مدیریّت و پشت میز نمیشود فهمید، باید رفت در صحنه، در عرصه، تا مشکلات را بتوان لمس کرد- عدم انفعال در برابر دشمن، شرطی نکردن اقتصاد کشور به تصمیم این و آن». ولی «یکی از مشکلات کار ما همین است؛ در این چندساله مکرّر این اتّفاق افتاد»؛ یعنی شرطی‌کردن اقتصاد و وابسته‌کردن آن به معافیت‌های مالی و تجاری آمریکا و دیگر دول غربی. برجام آمده بود تا ساز و کاری برای رفع تحریم باشد و بیش از آن، پاشنه آشیلی شد برای رونق اقتصادی و تاب‌آوری ملی. نمونه مهم دیگر ایجاد اصلاحات ساختاری بودجه است که «قرار بر این شد که در چهار ماه اوّل سال ۹۸، مجلس و دولت با همکاری [همدیگر]، این مشکل را حل کنند؛ دو ماهش گذشته، الان دو ماه بیشتر باقی نیست». سه غفلت دیگر را می‌توان در سطوح میانی شناسایی کرد، اول مهار مسرفانه بنزین است که پالایشگاه نفت خلیج فارس حدود یک سوم آن‌را تامین می‌کند که البته «این [پالایشگاه] سال ۸۶ شروع شد، یک مدّتی لنگ شد، باز به همّت سپاه بحمدالله راه افتاد» و آن مدتی که لنگ شد در فاصله همین سال‌هاست. دوم «مسئله‌ی مسکن‌سازی است… یکی از غفلتهایی که در این چند سال شد، این بود که به مسکن پرداخته نشد» و حتا با اتخاذ تبلیغاتی نادرست، امکان مسکن ارزان مردم به سخره گرفت. و سوم «فکر تازه‌ای در یک بُرهه‌ای متأسّفانه وارد شد در دستگاه‌های تصمیم‌گیری ما که ما را از خودکفایی دور کرد؛ و آن «صرفه‌ی اقتصادی» بود و پیامدش کاهش اتکا به تولید داخل.

 * سوم.

مشکلات اقتصادی، به کاهش اعتبار ملی می‌انجامد و تضعیف ساخت درونی نظام؛ دشمن نظاره‌گر چنین صحنه‌ای است و گامی جلوتر می‌آید. با این‌همه، در سال‌های اخیر، مسائلی برطرف شده که مناسبات جهانی تغییر داده است. سیاست‌های آمریکا بر ایران به سه پیامد مستقیم منجر شده: افزایش نفرت مردم ایران از آمریکا (تجربه برجام، درک فشار معیشتی، بی‌اعتمادی فزانیده به غرب و…)، کاهش امکان ‌دسترسی و قدرت تصرف منافع جمهوری اسلامی، و رشد توان و آمادگی نیروهای امنیتی و نظامی برای حفظ کیان کشور. در کنار این‌‌ها رشد مراکز تحقیقاتی است که می‌توانند به حل مشکلات بپردازند؛ از حوزه صنعت و مسکن و اقتصاد گرفته تا جامعه و فرهنگ؛ پرانگیزه، جوان و کارآمد؛ این به مدد تداوم انقلاب اسلامی است، پدیده‌ای که بهمن ۵۷ پیروز شده و هم‌چنان جاری و ساری است… «ممکن است شما بگویید «خب آن انقلاب بود»؛ الان هم انقلاب است؛ الان هم تعداد جوانهای پُرشور انقلابی از آن روزی که انقلاب پیروز شد کمتر نیست و عمق اندیشه‌ی انقلابی آنها بیشتر هم هست». جوهره حرکت جوان‌گرایی است که در بیانیه گام دوم نیز بدان پرداخته شده «هر جایی که ما به جوانهایمان اتّکاء کردیم، اعتماد کردیم، به آنها امکانات دادیم، حدّاقل امکانات را هم [دادیم] -غالباً جوانها این جوری‌ هستند [که با] حدّاقل امکانات [کار میکنند] – پیش رفتیم. نمونه‌هایش را همین چند‌ساله ملاحظه کردید. یک نمونه در این تولیدات نظامی ما است. خب، واقعاً این مسئله‌ی تولیدات نظامی که دشمن هم روی آن خیلی حسّاس است، خیلی چیز مهمّی است. این موشکهای دقیق نقطه‌زن -چه موشکهای بالستیک، چه موشکهای کُروز- که از فاصله‌ی مثلاً ۱۵۰۰ کیلومتر، ۲۰۰۰ کیلومتر پرتاب میشوند، و با پنج متر، شش متر این ور آن ور هدف را میزند، خیلی چیز مهمّی است».

مسیر نهایی، ‌ اصلاح مدیریت‌ها و کارکردهاست؛ ساختارها و رویه‌ها. این ملحق به شجاعت و دوراندیشی است که امید می‌آفریند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقُون»؛ تقوا داشتن یعنی پروای از خدا و پروانداشتن از غیر خدا. این یعنی تحولی در سازمان و ارزش سازمانی و بینش عمومی کارگزاران، چرا که اگر «در یک امّت اسلامی تقوا بود، و این جور اندیشیدن، و این جور عمل‌ کردن، قهراً شکوفایی و حرکت پیش می‌آید و پیشروی، اعتلا و ارتقا، و آن وقت «لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه» محقق می‌شود. و این‌همان عبور از مرحله ما می‌توانیم و جلوگیری از عقب‌ماندگی تاریخی کشور است.