تنور داغ پژوهش در روزهای سرد کرونایی

تازه‌ترین یادداشت دکتر محسن ردادی 

عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی 

 

اگر بگوییم مهمترین اتفاق قرن حاضر تا الان، اپیدمی بیماری کرونا بوده اغراق نیست. «کرونا» مشترک‌ترین واژه‌ای است که توسط مردم دنیا با زبان‌های گوناگون تکرار می‌شود. این ویروس به معنای واقعی توانسته دنیا را تعطیل کند و مردم را به حبس خانگی محکوم کند. در این اوضاع که هم دود کارخانه‌ها خاموش شده و هم سوت مدارس، نهادهای پژوهشی چه وضعیتی دارند؟ آیا همانطور که تجارت تعطیل شده، پژوهش هم دچار رخوت و رکود شده است؟

اگر در رسانه‌های علمی دنیا جستجو کنید، متوجه می‌شوید که پژوهشگران دنیا به شدت مشغول فعالیت و تولید محتوای علمی در این رابطه هستند. در روزهای کرونایی، پژوهشگران کار را تعطیل نکرده‌اند و به خصوص در شرایط قرنطینه به پژوهش و تحقیق مشغول هستند. کرونا به اندازه‌ی کافی مشکل برای جامعه به وجود آورده که دانشمندان و پژوهشگران را تا سال‌های سال به خود مشغول کند.

فقط محققان پزشکی نیستند که بار پژوهش در مورد کرونا را بر دوش می‌کشند- هرچند عمده‌ی مردم تصور می‌کنند کرونا چون یک بیماری است پس فقط در حیطه‌ی پزشکی باید مورد تحقیق قرار گیرد. شاید اگر کرونا فقط یک بیماری محدود همچون سارس و ابولا بود، در حصار پزشکی محبوس می‌ماند. اما وقتی ساحت‌های مختلف زندگی بشر از این بیماری اثر پذیرفته، نمی‌توان انتظار داشت که پزشکی بتواند همه‌ی این مسائل را حل کند. اکنون در سراسر دنیا پژوهشگران علوم انسانی مشغول پژوهش و تحقیق در مورد تأثیرهای این اپدمی جهانی بر زندگی بشر هستند.

روانشناسی و جامعه‌شناسی به ترس و فوبیایی که به جان بشر افتاده می‌پردازند. موجودات عصبی و ترسانی که از کرونا جان سالم به در می‌برند، می‌توانند در ادامه زندگی سالمی داشته باشند؟ وقتی انسان نه تنها مجبور است برای جلوگیری از ابتلا به بیماری از همکاران،‌ دوستان و والدین خود فاصله بگیرد،‌ که حتی نسبت به دست و بدن خود هم بی‌اعتماد است و ممکن است همین دست من باعث مرگ خودم شود، نباید گفت که سبک زندگی انسان و شناختی که از جهان دارد دچار دگرگونی شده است؟

در همین مدت کوتاه، واژه‌هایی هم ساخته شد. مانند Covidiot که پدیده‌ای جدید و قابل مطالعه از نظر انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی است. این یک انحراف اجتماعی است و به افرادی اطلاق می‌شود که آگاهانه و عامدانه هشدارهای بهداشتی را نادیده می‌گیرند و تلاش می‌کنند درست بر خلاف سایر مردم مسافرت بروند، دست بدهند، دید و بازدید بروند، بدون ماسک و دستکش در جامعه ظاهر شوند.  در یک استعمال دیگر Covidiot ها کسانی هستند که اقلام حیاتی برای جامعه (الکل، ماسک،…) را با حرص و طمع زیاد و مازاد بر احتیاج خود خریده و در خانه ذخیره می‌کنند. شاید بتوان کلمه‌ی «کرونازده» را به عنوان برابر نهاد این واژه پیشنهاد کرد.

اقتصاد‌دانان و علمای علوم سیاسی در حال بازاندیشی در مورد نقش دولت‌ها هستند. آیا همچنان می‌توان گفت که دولت نباید در زندگی شهروندان دخالت کند؟ آیا اگر جامعه را به حال خود رها کنیم، آسیب‌پذیر نخواهد بود؟ مفاهیم برابری، بازار آزاد، شهروند(آیا کارتون‌خواب‌ها یا زباله‌جمع‌کن‌ها شهروند نیستند؟)، اخبار حقیقی، آمار،‌ امنیت، استقلال، جنگ(بیولوژیکی) به گونه‌ای متفاوت نسبت به چند ماه قبل فهمیده می‌شوند. همه این‌ها نیاز به پژوهش و مطالعه‌ی جدی دارد و در دنیا پژوهشگران مشغول تحقیق در این زمینه هستند. احتمالا مهمترین چیزی که در جهان پساکرونایی مورد بازنگری قرار گیرد،‌ مفهوم دولت ملی است که تقریبا پس از معاهده‌ی وست‌فالیا و در سه قرن گذشته دست نخورده باقی مانده است. هنوز نمی‌توان گفت که دولت ملی به سمت تقویت می‌رود یا رو به زوال می‌رود(این بستگی به نتیجه‌ی جنگ دولت‌های ملی با کرونا دارد)، اما با قطعیت می‌توان گفت که ماهیت دولت ملی تغییر می‌کند و وظایفی که از آن انتظار می‌رود، رابطه‌ای که با شهروندان برقرار می‌کند و دخالتش در حوزه‌ی عمومی دچار تغییرات گسترده خواهد شد. اینجا باز هم پژوهشگران هستند که باید درست‌ترین راه را به جامعه نشان دهند تا تصمیمی بخردانه و نه هیجانی گرفته شود.

فلسفه و الهیات هم تکانه‌های شدیدی را تجربه کرده‌اند. آیا آنچنان که ملحدان می‌گفتند خدا مرده است؟ آیا علم، به عنوان مذهب جدید مردم قابل اتکا است؟ در عین حال بستن اعتاب مقدسه، شبهه‌های جدی به دنبال داشته و در عین حال توجه عمیق دل‌ها به سوی مبدا و کنترل کننده جهان هستی به وجود آمده است. حوزه نیز ساحت مهمی از زندگی بشر است که پای اندیشوران منزوی را هم به بحث و جدل کشانده است.

این وجیزه گزارش مختصری بود در مورد آنچه در آکادمی‌های پژوهشی دنیا در حال رخ دادن است. وقتی جهان بیمار در حال پوست‌اندازی است، مغز متفکر آن نمی‌تواند بی‌تفاوت بماند. محققان علوم انسانی و علوم اجتماعی در سراسر دنیا بسیج شده‌اند که جهان پساکرونایی را آنگونه که فکر می‌کنند بهترین است بسازند. بدا بحال کشور و مردمی که از این «وقته» خاص غافل باشد و هستی‌شناسان، معرفت‌شناسان و انسان‌شناسانش در معماری جامعه و جهان پساکرونایی غایب باشند. اینک، زمانی است که باید مراکز پژوهشی علوم انسانی و پژوهشگاه‌ها برای مواجه شدن با دنیای ویران شده از کرونا آماده شوند. و الا فردا دیر است. جهان، متفکرین علوم انسانی را برای زمانی که پزشکان و پرستاران از جنگ با کرونا بازگشته‌اند آماده کرده تا جامعه را با کمترین زیان و آسیب از این مرحله بگذرانند. آیا اندیشوران علوم انسانی ایران به همین اندازه احساس مسئولیت می‌کنند؟ آیا برای شناخت جامعه پساکرونایی تولیدات پژوهشی خود را جهت و سرعت بخشیده‌اند؟ آیا دولت اهمیت و ضرورت نهادهای پژوهشی علوم انسانی در این شرایط را درک کرده است؟