تفاوت فقه نظام و فقه نظام‌مند

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، و به نقل از ایکنا «همایش ملی فقه نظام‌ساز»، صبح پنج شنبه، ۹ اسفندماه، با حضور آیت‌الله علی‌اکبر رشاد رییس و موسس پژوهشگاه، در مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) برگزار شد. آیت الله رشاد در ابتدا اظهار کرد: این موسسه اولین موسسه آموزشی عالی حوزوی است که در ایران تأسیس شده است. اولین جایی که از مرکز تخصصی به موسسه آموزشی عالی تبدیل شده همین موسسه است. متأسفانه در حوزه اعتنایی به علوم انسانی به معنای خاص نمی‌شود؛ لذا ضرورت دارم که علوم انسانی را در متن آموزشی حوزه قرار دهیم و طلاب، علوم انسانی را با علم فقه توامان بیاموزند. بدون پرداختن به علوم انسانی، صرف اجتهاد عام کفایت نمی‌کند و باید به علوم انسانی اهتمام خاص شود؛ چرا که شئون ملل را علوم انسانی اداره می‌کند.
وی افزود: علوم انسانی به تعبیری الآن رقیب شریعت است. همانگونه که شریعت مدعی است برای شئون مختلف زندگی بشر برنامه دارد، علوم انسانی هم همین ادعا را دارد و در مقام عمل، علوم انسانی این وظیفه را بر عهده گرفته است؛ لذا لزوما باید به علوم انسانی بپردازیم تا هم علوم انسانی اسلامی تولید شود و هم فضلای حوزوی در زمینه علوم انسانی صاحب نظر بشوند. به این ترتیب باید تفقه را با تسلط بر علوم انسانی توام کنیم و فاضل حوزوی، متخصص در یکی از رشته‌های علوم انسانی بشود.
وی با بیان اینکه تصور برخی تصور می‌کنند وقتی می‌گوییم «فقه نظام» مقصودمان فقه نظام‌مند است، گفن: مراد این نیست که بگوییم فقه دارای ساختار و نظم است. روشن است که فقه موجود دارای نظم است و حسب الگو‌های مختلفی که برای مهندسی ابواب فقه از سلف بر جای مانده دارای نظم و ساختاری است. مشهورترین ساختار همان ساختاری است که محقق حلی تنظیم فرموده است. بعدا، همه فق‌ها تقریبا همان ساختار را پذیرفتند. منظور ما از فقه نظام این نیست که ساختاری نظیر ساختار موجود ارائه کنیم. باید توجه داشت در واقع دو رویکرد در فقه مطرح است. یک رویکرد می‌گوید فقه جزء‌نگر و فردگرا است یا کافی است که اینچنین باشد. رویکرد دیگر می‌گوید شریعت ثبوتاً مولد نظامات است و فقه هم باید در چهارچوب نظامات مشخصی که بتواند سعادت انسان را حاصل کند تحقق پیدا کند. برای اینکه بدانیم وقتی می‌گوییم فقه دارای نظام است مرادمان چیست باید به تعریف خود نظام برگردیم. نظام با سه معیار توصیف می‌شود: یکی اینکه دارای اجزا باشد، دوم اینکه این اجزا با هم سازگار باشند و دیگر اینکه هدف واحدی را دنبال و تأمین کنند. غالبا این سه ویژگی را برای نظام بیان می‌کنند. هر مجموعه‌ای که از این سه ویژگی برخوردار بود یعنی اجزایش با هم سازگار بود و هدفی را تأمین می‌کرد نظام است.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه تصریح کرد: با این وجود، ما نظام را با شش عنصر تعریف می‌کنیم. عنصر اول نظام این است که دارای اجزاء است؛ لذا شی بسیط، نظام به شمار نخواهد آمد. دوم اینکه اجزاء باید گوناگون باشند؛ یعنی اگر یک مجموعه از اجزای تکراری تشکیل شده باشد باز هم نظام درست نمی‌شود. سوم اینکه اجزا در عین اختلاف، سازگار هم باشند. مجموعه اجزا باید با هم متناسب باشند. البته صرف تناسب کفایت نمی‌کند، و لازم است با هم در تعامل باشند و هر کدام نقش خاص خود را ایفا کند تا انباشت و فرآیند این ایفای نقش‌ها موجبات تأمین غایت را فراهم کند. پنجمین شاخص این است که یک نظام باید با نظامات دیگر تفاوت داشته باشند؛ یعنی هر نظامی باید یک جایی از نظام دیگر جدا شود. نتیجه اینکه اگر نظام در طول نظامات دیگر است باید مرز مشخصی داشته باشد. همچنین مرزش با نظامات هم‌عرضش مشخص باشد.
وی در ادامه یادآور شد: شاخص ششم نظام این است که هر نظامی باید غایت مقصوده‌ای را تأمین کند. بنده نسبت به این مورد اشکالی را وارد می‌دانم و آن اینکه نظاماتی داریم که فاقد غایت بیرونی است؛ مثل نظام آفرینش که قطعا نظام است، اما غایتی بیرون از آن وجود ندارد که تأمین شود. پس امکان دارد نظامی وجود داشته باشد که فاقد غایتی بیرون از خودش باشد. وقتی ما می‌گوییم فقه نظام، چنانکه عرض شد مقصودمان فقه دارای نظم نیست. مسئله ما این نیست که فقه نظام دارد یا خیر، چون قطعا نظم دارد.
آیت‌الله رشاد در ادامه تأکید کرد: قهرا فقه یک علم است و جامعه نخبگانی معرفت فقهی پذیرفتند که فقه، علم است و چون علم است نظم دارد. مراد از فقه نظام این است که شریعت دارای این خصوصیت شش‌گانه‌ای است که در تعریف نظام بر می‌شماریم. به تعبیر دیگر، مفهوم نظام بر شریعت صدق می‌کند. نتیجه اینکه فقه نظام با فقه دارای نظم تفاوت دارد. فقه نظام با فقه اجتماعی نیز متفاوت است؛ کما اینکه با فقه حکومتی هم متفاوت است. نکته دیگر اینکه طبق تعریفی که برای نظام عرض شد فقه می‌تواند فردی باشد، اما فقه نظام به شمار آید؛ یعنی احکام یک فرد به تنهایی دارای نظام باشد. مثلا اگر یک فرد که به تنهایی در یک جزیره زندگی می‌کند به احکام اسلام عمل کند، این احکام دارای نظام است و فرد را به سعادت خود می‌رساند.