به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت الاسلام دکتر سید کاظم سیدباقری مدیر گروه سیاست پژوهشگاه، در همایش بین المللی «سیره سیاسی امام رضا(ع) از نظریه تا عمل» که در قم برگزار شد، سخنرانی خود را با عنوان «عدالت در سیره سیاسی امام رضا علیه السلام ارائه کرد. وی بیان کرد که در صحبت از عدالت سیاسی، بحث از تخصیص حقمدارانه ارزشها و امتیازات سیاسی مطرح می شود که به دستیابی مردم به حقوقشان میانجامد و امور در جایگاه شایسته و بایسته خود قرار می گیرند؛ به گونهای که مناصب و فرصتهای سیاسی به تناسب تقسیم و توزیع می شود و ناشایستگان از دایره حاکمیت حذف می شوند.
وی در ادامه بیان کرد که امام رضا(ع) با توجه به شرایط دوران خود تلاش کرد تا گفتمان عدالت را بر گرد محور امامت سامان دهد، هم امامت را برجسته سازد و هم با توجه به این عنصر بنیادین اندیشه شیعه، خلافت را نقد کند و هم نقطه آرمانی و حرکت جامعه را مشخص سازد که عدالت بود.
وقتی سپس تاکید کرد که از منظر امام رضا(ع)، عدالت شرط امامت است، ایشان در گفتگو با رأس الجالوت فرمود که: «ثُمَّ يكُونَ مَعَ هَذِهِ الْخِصَالِ تَقِيا نَقِيا مِنْ كُلِّ دَنَسٍ طَاهِرا مِنْ كُلِّ عَيبٍ عَادِلاً مُنْصِفا حَكِيما رَءُوفا رَحِيما غَفُورا عَطُوفا صَادِقا مُشْفِقا بَارّا أَمِينا مَأْمُونا رَاتِقا فَاتِقا.» امام، دارای صفاتی چون انصاف، حکمت، مهربانی، شفقت، امانتداری و عدالت است.
وی در ادامه تاکید که امام معصوم از آن جا که جانشین رسول الله است، لذا همانند ایشان مامور به عدل است، پس همان گونه که پیامبر میفرمود: «وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ» (شورى: ۱۵) و «قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ.» (اعراف: ۲۹)، امام معصوم نیز مامور به عدالت در میان مردم است.
یکی از تاثیرگذارترین راهبردها برای ایجاد عدالت سیاسی، اصلاح نظام مدیریتی از طریق سپردن جایگاههای کلیدی و مهم به انسانهای شایسته است. شايستهسالاري، روند و فرايندي است که پیوندی نزدیک با شايستهخواهي، سنجش شايسته، شايستهگزيني، شايستهگماري و شايسته پروري دارد و چون عملی شود گسسته از گروهگرايي، قوميتگرايي، فاميلمحوري، شخصيتزدگي و تنگ نظری خواهد بود که همه از موانع شايسته سالاري به شمار میآیند. امام رضا ع با توجه به این معیار اساسی در عدالت سیاسی، به سیاستهای مامون و روند کار او اعتراض می کند و خطاب به او می گوید که تو امور مسلمانان را ضایع ساخته ای و امور را به کسی سپرده ای که به غیر حکم خدا، حکم می کند.
در سیره سیاسی امام رضا علیه السلام، امامت، محور عدالت سیاسی است. لذا در کلام حضرت، و در حدیثی طولانی که در مرو بیان شده فرمودند که وَ أَنْزَلَ فِی حَجَّةِ اَلْوَدَاعِ وَ هِیَ آخِرُ عُمُرِهِ ص اَلْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلاََمَ دِیناً وَ أَمْرُ اَلْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ اَلدِّینِ وَ لَمْ یمْضِ ص حَتَّى بَینَ لِأُمَّتِهِ مَعَالِمَ دِینِهِمْ وَ أَوْضَحَ لَهُمْ سَبِیلَهُمْ» لذا ا مام، امامت را کمال دین بیان میکند و این که امامت دارای قدری عالی و شانی بزرگ و منزلتی اعلی است.
سپس به یاد آوریم که در گفتمان امامت و به تصریح امام رضا ع ، عدالت، منصبی الهی است، لذا ایشان در ادامه آن خطبه فرمود « إِنَّ اَلْإِمَامَةَ خَصَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا إِبْرَاهِیمَ اَلْخَلِیلَ ع بَعْدَ اَلنُّبُوَّةِ وَ اَلْخُلَّةِ مَرْتَبَةً ثَالِثَةً وَ فَضِیلَةً شَرَّفَهُ بِهَا وَ أَشَادَ بِهَا ذِکْرَهُ» خداوند به ابراهیم خلیل بعد از نبوت و مقام دوستی، فضیلت و مرتبت امامت را بخشید و فرمود« إِنِّی جََاعِلُکَ لِلنََّاسِ إِمََاماً»، حضرت خوشحال شد و به خدا عرض کرد«فَقَالَ اَلْخَلِیلُ ع سُرُوراً بِهَا وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لاََ یَنََالُ عَهْدِی اَلظََّالِمِینَ» آیا این جایگاه به ذریه و نسل من هم میرسد؟، و خدای متعال پاسخ داد که «عهد من به ستمگران نمیرسد»، امام رضا می فرماید که با این بیان، خدا تا روز قیامت، امام هر ستمگری را باطل کرد:« فَأَبْطَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَةُ إِمَامَةَ کُلِّ ظَالِمٍ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ ». با توجه به «ال» در «الظالمین» این حکم، شامل هر ظالم و هر گونه ظلمی میشود، لذا هر کس که در طول عمر خویش به خدا، یا خود یا دیگری یا حتی طبیعت، ستمی کرده باشد، حتی اگر توبه کرده باشد، شامل این عنوان می شود و شایستگی مقام امامت را پیدا نمیکند.
سپس امام رض(ع) در ادامه کلام خویش به کارکرد و جایگاه امامت و عدالت سیاسی اشاره میکند و این که «إِنَّ اَلْإِمَامَةَ زِمَامُ اَلدِّینِ وَ نِظَامُ اَلْمُسْلِمِینَ وَ صَلاَحُ اَلدُّنْیَا وَ عِزُّ اَلْمُؤْمِنِینَ» امامت، نظام مسلمین و مصلحتآور دنیا و عزت مومنان است، چرا امامت نظام المسلمین است؟ چون امام با خودش عدالت می آورد و آن گاه که عدالت در جامعه فراگیر شود، جامعه سامان و نظام مییابد.
در کلامی دیگر امام رضا ع وظیفه امام را قسط و عدالت اعلام میکند، حضرت میفرماید که از امام، قسط و عدل خواسته شده است، و زمانی که حکم کند، عدل ورزد: «إنَّما يُرادُ مِنَ الاْمامِ قِسْطُهُ وَ عَدْلُهُ، إذا قالَ صَدَقَ، وَ إذا حَكَمَ عَدَلَ، وَ إذا وَعَدَ اءنْجَزَ».
امام رضا (ع) در کلامی دیگر، به آسیب شناسی قدرت بر اساس عدالت میپردازد و تاکید میکند که هر گاه سلطان، ستم کند، دولت سست و ضعیت میشود:« وَ إِذَا جَارَ السُّلْطَانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ ». ظلم موجب، سستی حکومت میگردد.
به یاد داشته باشیم که عدالت نهایی به دست حضرت مهدی (عج) انجام میشود، امام ع فرمود: «طَهَّرَ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ يقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْمٍ»، خداوند زمین را به واسطه امام زمان عاز هر ستمی پاک میگرداند و آن را از ظلمی مقدس میگرداند. و در ادامه چنین میفرماید «وَ وَضَعَ مِيزَانَ الْعَدْلِ بَينَ النَّاسِ فَلَا يَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَدا»؛ با آمدن آن حضرت، ایشان ترازوی عدل را در میان مردم قرار میدهد و هیچ کس به دیگر، ستم نمیکند.
بنابراین میتوان گفت که عدالت در سیره سیاسی امام رضا(ع) بر گرد محور عنصر بنیادین امامت، سامان مییابد و با توجه به برجستگی شایسته سالاری به عنوان یکی از معیارهای عدالت سیاسی، محملی برای نقد قدرت و زیر سئوال بردن مشروعیت خلافت فراهم میشود. امام رضا ع با طرح گفتمان عدالت، هم امامت را برجسته میکند، هم مشروعیت قدرت خلافت را زیر سئوال میبرد.