نیازمند نگاهی ویژه به یافته های علوم رفتاری هستیم

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، از سلسله نشست های مرزهای دانشی سیاستی، هسته علوم شناختی و بینش رفتاری (هسته مشترک‌ مرکز رشد و نوآوری پژوهشگاه و معاونت فرهنگی و اجتماعی مرکز پژوهش های مجلس) نشست علمی با عنوان یافته های علوم رفتاری و تاثیر آن بر سیاستگذاری را در تاریخ ۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ به صورت آنلاین برگزار کرد.

در این نشست امیرمحمد تهمتن (بنیان‌گذار تیم بینش‌ها و راهکارهای رفتاری) به عنوان ارائه دهنده و سید رحمت امامی (پژوهشگر علوم شناختی و بینش رفتاری) به عنوان دبیر علمی حضور داشتند.

در ابتدای این گفتگو آقای امامی با طرح مقدمه ای به ارتباط علوم رفتاری با علوم شناختی و اقتصاد رفتاری و کاربرد آن در سیاستگذاری اشاره نمود. به طور مشخص از نظریه تلنگر به عنوان یک از مباحث پایه مطرح در این حوزه نام برده شد که در سال های اخیر در موضوعات مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. این جریان در ساختارهایی به شکل تیم یا واحد در بعضی از کشورها شکل گرفته و نمونه هایی از آن در آزمایشگاه های سیاستگذاری دیده می شود. در داخل کشور نیز این زمینه در حال رشد و بسیار مورد نیاز است لذا ضرورت پرداخت در شناخت و ترویج و فهم دقیق موضوع وجود دارد.

در ادامه آقای تهمتن ضمن معرفی در ابتدا با طرح مقدمات روان شناختی به تاثیر اقتصاددان ها بر سیاستگذاری اشاره کرد و اقتصاد رفتاری را تلاشی برای استفاده از علوم رفتاری مطرح نمود. در زمینه بنیادها به سه لایه تفکر اتوماتیک و تفکر اجتماعی و تفکر تحت مدل های ذهنی که به ترتیب از ساده به پیچیده تر شدن می رود. مطرح است که به صرف انرژی، بیشتر افراد در تفکر اتوماتیک با خطاهای شناختی مواجه هستند که در سیستم تفکر یک مطرح است و برای رفتن به سیستم تفکر دو از تلنگر استفاده می شود. تفکر اتوماتیک مبنای اغلب تصمیم گیری ها و علت عدم درک جامع از موقعیت است. همچنین تفکر اجتماعی نیز با توجه به نگاه افراد به یکدیگر بر اساس وزن اهمیت می تواند خوب یا بد باشد که مثالی در زمینه واکسن زدن برای تاثیر در تفکر اجتماعی با انجام مداخله ای در تغییر رفتار مبتنی بر هنجارها نشان داده شد. همچنین تفکر تحت مدل های ذهنی بر مبنای واقعیتی که افراد در محیط خودشون ادراک می کنند می تواند مفید یا مضر باشد. به عنوان مثال در انتقال فقر بین نسل ها نقش دارد. این مدل به گونه فرهنگ هم قابل شناسایی است.

از نمونه ای مداخله های سیاستی یادآورنده ها، هدایای غیرمالی، اعلان های عمومی، پیام های الهام بخش، زمابندی پرداخت ها مطرح هستند که با کاربرد هر کدام در حوزه های مختلف سیاستگذاری موجب اثرگذاری معناداری در افراد شده است. می توان کاربردهایی در حوزه هایی از قبیل فقر، رشد کودکان، تصمیم گیری مالی، سلامت، تغییرات آب و هوایی را مثال زد. به عنوان نمونه ملموس افرادی که در بورس متضرر شدند و سواد مالی کافی نداشتند. البته تاثیر یافته های علوم رفتاری در تغییر به مراتب بیشتر نشان داده شده است. در بحث فقر تنها عدم دسترسی به منابع نیست بلکه به لحاظ رفتاری قرار گرفتن در آن، وضعیت عملکرد شناختی را تضعیف می کند.

منظور از تلنگر هر نوعی از معماری انتخاب است که بدون ایجاد تغییر معنی دار در انگیزه های اقتصادی افراد، رفتار آنها را به نحو پیش بینی پذیری تغییر دهد. تلگنر به هیچ وجه به معنای صدور حکم یا ایجاد ممنوعیت در انتخاب ها نیست و بایستی ساده بوده و مستلزم هزینه زیادی نباشد. شناخت رفتار افراد و همچنین تشخیص و تعیین مداخالت مؤثر، فرایند پیچیده و تکرارشونده است. در دور کامل مداخلات به ترتیب گام های تعریف و تشخیص، طراحی، اجرا و ارزیابی، تطابق یافتن مورد توجه است.

یافته های مختلف در سیاستگذاری رفتاری نشان می دهد که رفتار آدم قابل تغییر است. مهم تر از نظریه این است که در واقعیت چه اتفاقی می افتد و سیاست گذاری چطور طراحی و اجرا شود. مشخص است که متخصصین توسعه نیز خود در معرض محدودیت های شناختی و عرف های اجتماعی بوده و در تصمیم گیری های خود از مدل های ذهنی پیروی می کنند. برای حل این مشکل، نهادهای توسعه ای بایستی در ساختار انگیزه ها، فرآینده جذب بودجه و فرهنگ سازمانی خود تجدید نظر نمایند.

طبق گزارش OECD تعداد ۱۳۶ کشور در حدود ۷۰ درصد در دنیا از یافته های علوم رفتاری در سیاست گذاری های خود استفاده کرده اند از میان ۵۱ کشور مراکزی را برای بکارگیری این یافته ها ایجاد کرده اند که از آنها تحت عنوان واحد تلنگر یاد می شود. ما نیز اگر بخواهیم در حوزه سیاستگذاری موثر باشیم توجه جدی به یافته های علوم رفتاری با توجه به مقتضیاتی که در کشور هست می تواند راهکاری موثر و ارزان باشد.