تمدن یک سامانه کلان است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی با موضوع “جریان‌های تمدن گرای علمی در جهان اسلام“ سه شنبه ۱۴ دیماه جاری، توسط مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه برگزار شد.

در این کرسی علمی، دکتر سید علیرضا عالمی به عنوان ارائه‌دهنده و دکتر حسین رمضانی و دکتر شکرالله خاکرند به عنوان ناقد حضور داشتند.

در ادامه گزارشی از این کرسی علمی خدمتتان ارائه می‌گردد:

در این جلسه ابتدا دکتر سید علیرضا عالمی،‌ به بیان مفاهیم اصلی پرداخت که عبارت بودند از مفهوم جریان، مفهوم تمدن و جریان های تمدن گرای علمی و سپس دو رویکرد را در بحث تمدن بیان کرد که عبارتند از: ۱ – رویکرد وضعیتی که دارای سه آیتم مولفه جامعه،‌ مولفه تاریخ و مؤلفه پیشرفت می باشد.

در رویکرد وضعیتی ما نگاه خطی به تمدن داریم. ما در این برداشت دوره تمدنی داریم بدین خاطر مثلاً می گویند دوره کشاورزی، دوره صنعتی و امثال ذلک که این دوره بندی نشان می دهد که نگاه کسانی که رویکرد وضعیتی دارند، خطی می باشد. ۲ – رویکرد هویتی که در این رویکرد،‌ تمدن یک سامانه کلان است که در این سامانه کلان،‌ ما یک سطح اندیشه ای هویتی و زیستی داریم، در این تلقی از تمدن، ما با کانون های تمدنی مواجهیم.

در این نگاه، تمدن یک سامانه است نه یک وضعیت تاریخی؛ بنابراین ممکن است در یک دوره تاریخی تمدن وجود نداشته باشد؛ اما در یک دوره، چندین تمدّن وجود داشته است. ارائه دهنده سپس بیان می کند که برداشت او از تمدن برداشت دوم است.

ارائه دهنده بر اساس سیاست، مذهب و علم، جریان های تمدن گرا را به شرح زیر بیان نمود:

– جریان مکتب تفکیک

– جریان سنت گرایان

– جریان المعهد

– جریان اجمالی

– جریان فرهنگستان علوم اسلامی

– جریان تحولی در ترکیه

– جریان تمدن نوین اسلامی که در ایران با الگوگیری از اندیشه رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای رخ داده است.

ایشان پس از توضیح هر یک از این جریان ها افراد بارز آنها را نیز نام برد.

شکرالله خاکرند در نقد ارائه دهنده ابتدا به این نکته اشاره کرد که واژگان باید با دقت بیشتری تعریف شوند و سپس در بحث جریان تمدن نوین اسلامی که توسط مقام معظم رهبری مطرح شده گفتند که خوب است جریان رقیب که به این مسأله معتقد نیست نیز بیان شود تا اصل نظریه بهتر تبیین گردد.

دکتر حسین رمضانی نیز در نقد خود به مسائل زیر اشاره کرد.

۱- تحلیل واژگانی در باب مفهوم جریان باید روشن تر بیان شود.

۲- تلقی ارائه دهنده به گونه ای است که گویی ایشان معتقدند که شیعه به عنوان اقلیت در جهان اسلام دارای عینیت نبوده مگر با ظهور انقلاب اسلامی ایران،‌ در حالی که از دوره علامه حلّی در دوره حکومت سلجوقیان، عالمان شیعه در حاکمیت سیاسی مؤثر بودند و این تأثیر در زمان صفویه و علمای آن دوره تا قاجار و پهلوی هم دیده می شود به گونه ای که احکام سلطانیه مبنای نظری فقهای شیعه بوده و سلطان، امین حاکم شرع به حساب می آمده.

۳ – اصل تفکیک ارائه دهنده از جریان های علمی چندان درست نیست زیرا برخی از جریان های علمی زیر مجموعه جریان سیاسی دیگر می توانند قرار بگیرند و تفکیک هایی که ارائه دهنده بیان کرده متداخلند و موجب آشوب ذهنی می شوند.

۴- جریان های اصلی عبارتند از: ۱) جریان نفی، طرد یا عبور از معرفت اسلامی و تراث اسلامی ۲) جریان بازگشت به معرفت یا معرفت برگرفته از تراث اسلامی ۳)  بازسازی تراث اسلامی ۴) جریان بازگشت و بازسازی تمدن اسلامی نافذ.

پس از توضیح هر یک از این جریان های علمی و چهره های بارز این جریان ها به ارائه دهنده این نقد را وارد کرده که جریان فرهنگستان در عِداد جریان ها نیست.