جامعه‌‌سازی و نظام‌‌سازی در اندیشه علامه حکیمی برجسته است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست بزرگداشت علامه حکیمی با عنوان «اسلام‌شناس عدالت‌خواه» با همکاری خبرگزاری ایکنا و مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) ۱۳ شهریورماه برگزار شد.

در این نشست حجت‌الاسلام و المسلمین سیدکاظم سیدباقری، مدیر گروه سیاست پژوهشگاه با موضوع «عدالت و عدالت‌طلبی در اندیشه سیاسی استاد حکیمی» به ایراد سخن پرداخت که متن سخنان وی از نظر می‌گذرد؛

دغدغه جامعه‌‌سازی و نظام‌‌سازی

واقعیت این است استاد حکیمی دغدغه عدالت را سال‌‌ها به همراه خود در ذهن و ضمیر خود داشت و همواره با این اندیشه زیست و همراهی کرد، قلم زد، گاه به شوق آمد و گاه به خشم. در سه ساحت چند نکته را عرض می‌‌کنم. ساحت اول مبانی منظومه فکری استاد حکیمی است که مبتنی بر توحید بود. گویی توحید در کنار اصل عدالت، دو اصلی بود که تمامیت اندیشه ایشان بر آن اساس شکل گرفته بود. در الحیاه هم که در عرصه‌‌های مختلف این بحث را مطرح می‌‌کند همواره بر این نکته تاکید دارد که دین اسلام مبتنی بر دو اصل توحید و عدل است و اقامه عدل، رکن ماهوی اوست و اگر عدل نباشد دین تحقق نمی‌‌پذیرد. ایشان بنای تشریع و تکوین را بر اساس عدل می‌‌دانست و با توجه به همین مبانی فکری در عرصه بنیان و بنیاد، تاکید داشت که باید حقیقت را از قرآن و اهل بیت(ع) گرفت لذا الحیاه را برای همین نوشت و با دو بال بزرگ توحید و عدالت به سراغ قرآن و روایات اهل بیت(ع) رفت. حتی اگر معتقد به تفکیک شد برای همین بود که باور داشت باید تلاش کرد تا به سرچشمه قرآن و سنت رسید. اگر از عقل خودبنیاد دینی هم دم می‌‌زد برای همین نکته بود. اصولا تاکید مرحوم حکیمی این بود که فقهای آگاه و دانشمندان دردآشنای تشیع، طبق وظیفه مرزبانی خودشان باید حدود مسائل عقیدتی را مشخص کنند و مردم را با سرچشمه معارف حقه آشنا ‌‌کنند.

در محور دوم که بحث عدالت در اندیشه سیاسی است؛ نکته اول این است که ایشان فقط از عدالت دم نزد و عدالت را در زندگی خود زیست و این نکته تمایز عمده‌‌ای است که در زندگی مرحوم علامه حکیمی وجود داشت. نکته دوم اینکه مرحوم حکیمی دغدغه جامعه‌‌سازی و نظام‌‌سازی را با کم و زیادش در کتاب الحیاه دنبال کرده است. عرضم این است خجستگی فکر و اندیشه جامعه‌‌سازی در اندیشه علامه حکیمی برجسته است.

عدالت در استنباط احکام

نکته سوم این است؛ ایشان عدالت را معیار همه امور می‌‌دانست و قسط را در نوک پیکان آموزه‌‌های الهی قرار می‌‌داد. از نظر ایشان عدالت تنها معیار در فقه اسلامی است. گویی با تمام وجود اعتقاد داشت قسط باید معیار قاطع در قانونگذاری باشد که هیچ چیز دیگر جای آن را نگیرد. این معیار واحدی است که همه احکام گرد آن می‌‌چرخند. ایشان عدالت را در استنباط احکام هم تاثیرگذار می‌‌دانست لذا معتقد بود احکام استنباطی باید در راستای «لیقوم الناس بالقسط» باشد. البته در استنباط هم این تاکید را داشت که فتاوی مجتهد در جهت احیای عدل باشد، ایشان عدالت را نشانه جامعه اسلامی می‌‌دانست. آقای حکیمی معتقد بود عدالت هدایتگر به سوی رشد است.

در محور سوم که مقام عمل است هم نکته اول این است که عدالت در قدرت و سیاست حضور همیشگی دارد. اساسا در نظام اسلامی سیاست و تربیت در کنار هم و هم‌جهت هستند برای اینکه عدالت به مقام عمل نزدیک شود. در همین راستا ایشان معتقد است عدالت همراه با آزادی است و آزادی و عدالت کنار هم هستند و به همدیگر کمک می‌‌کنند.