روش سلامت جامعه امروز ایران در صحنه نبرد ها و نیرنگ ها

روش سلامت جامعه امروز ایران در صحنه نبرد ها و نیرنگ ها
نوشتاری از حجت‌الاسلام دکتر علی فضلی مدیر گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

یک حکومت دینی مردم نهاد، آنگاه که در صدد حفظ دین و خاک خویش برآید، خود را در صحنه­های نبرد و نیرنگ اقتصادی، فرهنگی و نظامی می­بیند و چه بسا در این نبردها و نیرنگ­ها توان تصمیم درست را از دست می­دهد. باید چه کند؟ حضرت امیر علیه السلام در خطبۀ سی و پنجم پس از نبرد مدید صفین و نیرنگ دین لعابانۀ امویان جایگاه رهبری را چنین به تصویر می­کشد تا نقشه راهی برای سلامت معنوی سیاسی جامعه باشد.

نخست آن که از ارکان سلامت بینشی انتساب رویدادهای تلخ به دهر يعني زمانه است و نه به حق سبحانه. زیرا شرور اخلاقی از ارادۀ انسان­های پلید و منفعت طلب و وطن فروش برمی­خیزند که باید در رصد ورود و نفوذ این انسان­ها در لایه­های مدیریتی بود. مانند فاجعۀ حکمیت که از نیرنگ عمرو عاص و از ساده­لوحی و نادانی ابوموسی اشعری و از ظاهرگرایی و قشرگرایی اشعث بن قیس برخواست.  (الحمدلله وَ إِنْ أَتَى الدَّهْرُ بِالْخَطْبِ الْفَادِحِ وَ الْحَدَثِ الْجَلِيلِ)

دوم آن که یک حاکم سلیم که رهبری یک جامعه دینی را در دست دارد، چهار ویژگی دارد که اعتماد ملت را در پی خواهند داشت: یکی خیرخواهی برای همۀ مردم، دوم محبت و شفقت به همۀ مردم، سوم آگاهی و حکمت و بصیرت به همۀ رویدادهای اجتماعی و سیاسی و چهارمی تجربه و عبرت از همۀ رخدادهای پیشین. (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ مَعْصِيَةَ النَّاصِحِ الشَّفِيقِ الْعَالِمِ الْمُجَرِّبِ)

سوم آن که سلامت اجتماعی و سیاسی یک جامعه دینی به میزان سرسپردگی و گوش­سپاری به پندهای حاکم دینی بستگی دارد. زیرا در غیر آن صورت جامعه به دو بیماری دردناک مبتلا خواهد شد: یکی اندوه و حسرت و دیگری پیشمانی و ندامت. (تُورِثُ الْحَسْرَةَ وَ تُعْقِبُ النَّدَامَةَ)

چهارم آن که حاکم دینی با درایت و تجربه رویدادهای سیاسی و اجتماعی را تحلیل می­کند و خطرهای پیشِ رو را به وضوح بیان می­کند و نظر و رأی خیرخواهانه و مشفقانه خویش را با استواری و به صراحت آشکار می­سازد که مردم سلیم به آن توجه کرده، سر می­سپارند. مانند نظر حضرت امیر علیه السلام دربارۀ حکمیت. (وَ قَدْ كُنْتُ أَمَرْتُكُمْ فِي هَذِهِ الْحُكُومَةِ أَمْرِي وَ نَخَلْتُ لَكُمْ مَخْزُونَ رَأْيِي، لَوْ كَانَ يُطَاعُ لِقَصِيرٍ أَمْرٌ)

پنجم آن که یک جامعه سلیم آنگاه که نظر خیرخواهانه و دوراندیشانه حاکم دینی خویش را شنید، به آن سرمی­سپارد، ولی یک جامعه سقیم جفاکارانه و پیمان شکنانه با وی مخالفت می­کند تا آن جا که حاکم را در اصرار بر إعمال نظر خویش بر جامعه به شک و تردید می­اندازند تا آن جا که از ادامۀ ابراز و اصرار نظرش دریغ می­کند. (فَأَبَيْتُمْ عَلَيَّ إِبَاءَ الْمُخَالِفِينَ الْجُفَاةِ وَ الْمُنَابِذِينَ الْعُصَاةِ حَتَّى ارْتَابَ النَّاصِحُ بِنُصْحِهِ وَ ضَنَّ الزَّنْدُ بِقَدْحِهِ)

بنابراین جامعه دینی آنگاه که در فضای نبرد و نیرنگ قرار گرفت، باید به رهنمون حاکم دینی که ناصح مشفق و بصیر با تجربه می­باشد، گوش فرا دهد تا مرز و بومش، دین و فرهنگش به تاراج نرود.