مخاطب‌شناسی رکن محوری پاسخ‌گویی به سوالات اعتقادی

ضرورت شناسایی صحیح سطح بینش و انگیزش مخاطب در ارائه پاسخ به شبهات
نوشتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین محمد کاشی‌زاده عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه

یکی از پایه‌ای‌ترین و اولین مهارت‌ها جهت جهاد تبیین در حوزه مباحث اعتقادی و اصول بنیادین انقلاب اسلامی و پاسخ به شبهات فکری، مخاطب‌شناسی است. مخاطب‌شناسی از دو وجه دارای اهمیت است: ۱- فهم دقیق سوال از سویی در گرو شناخت دقیق مخاطب است و ۲- حل مسئله نیز بر اساس مخاطب‌شناسی دقیق و عمیق حاصل می‌شود؛ به عبارت دیگر مخاطب‌شناسی از ضروریات فهم و حل مسئله است.

مخاطب‌شناسی نقطه افتراق جنگ سخت و نرم است. مهم‌ترین تفاوت جنگ سخت و نرم در این است که در جنگ سخت با جسم و توانمندی‌ جسمانی و مهارت‌هایی که به جسم فرد مربوط می‌شود، مواجهیم اما در جنگ نرم با روح و بعد روانی فرد مواجهه پیدا می‌کنیم. در جنگ سخت قرار است جسم دشمن از بین برود و یا تسلیم ما گردد اما در جنگ نرم قرار است فرد را به مرحله اقناع برسانیم؛ یعنی مخاطب ما به جایی برسد که خود از روی اختیار روایت ما از جهان را بپذیرد. اینجا سرآغاز پیچیدگی جنگ نرم است.

در جنگ نرم قرار نیست، قوه اختیار افراد سلب شود و فرد به انجام کاری مجبور گردد، بلکه می‌بایست مبادی اختیارش تغییر کند. پس مهم این است که ابتدا مخاطب و نحوه گزینش و اختیارش را بشناسیم و سپس تصمیم بگیریم که چگونه مسیر اختیارش را به جهتی که مورد نظرمان است تغییر دهیم. کنش (عمل) انسان‌ها مبتنی بر بینش‌ها (افکار و اندیشه‌ها) و انگیزش‌هایش (رغبت‌ها و میل‌ها) شکل می‌گیرد و هر انسانی، هر زمان و در هر شرایطی که فعلی را انجام می‌دهد، بر اساس جهان‌بینی خاص (نظام اندیشه‌ای) و سلسله انگیزه‌هایی وارد عمل می‌شود. سوال اصلی اینجاست که سهم بینش و انگیزش در انجام یک فعل چه قدر است؟ دکتری را در نظر بگیرید که از عموم مردم در مورد مضرات مصرف دخانیات بیشتر می‌داند و چه بسا کارگاه‌های مختلفی را در زمینه تبیین مضرات دخانیات ارائه کرده باشد،‌ لکن خودش سیگار می‌کشد! او به لحاظ بینش مستغنی است، لکن به لحاظ انگیزه گرفتار است. رغبت و میل به سیگار در کنش این فرد بیشترین سهم را دارد.

اگر کسی بتواند سطح بینش و انگیزش مخاطب را به درستی بشناسد و سهم هر یک را در کنش او تشخیص دهد، در فهم مسئله راه زیادی را طی کرده است و بر همین اساس می‌تواند راه حل متناسب با مخاطب را ارائه دهد. ساده‌اندیشی است که کنش‌های یکسان را از مخاطبین مختلف، به یک شیوه ارزیابی کنیم، بلکه می‌بایست سطح بینش و نوع انگیزش افراد را در تحلیل کنش‌ها دخالت داد. با پذیریش این نکته، به این نتیجه می‌رسیم که نمی‌توان برای هر کلان مسئله‌ای یک پاسخ واحد در نظر گرفت و همه مخاطبان را به همان پاسخ ارجاع داد؛ بلکه هر سوال را باید کنشی از مخاطبی خاص (با بینش و انگیزش خاص و منحصر به فرد) دید. برای نمونه سوالهای زیر را در نظر بگیریم:

آیا خدا می‌بینید؟ خدا چگونه می‌بیند؟ خدا در این جهان چگونه به انسان‌ کمک می‌کند؟ هدف از خلقت ما و آمدن ما به این جهان چه بوده است؟ چرا زمانی که دعا می‌کنیم،‌ پاسخی دریافت نمی‌کنیم و دعایمان اجابت نمی‌شود؟

و نسبت هر یک از سوالات بالا را با مخاطبان زیر مورد توجه قرار دهیم:

الف) کودکی ۶ ساله که در حال آشنا شدن با مفاهیم دینی است.

ب) جوانی که چند سال است قصد ازدواج دارد و خواستگاری‌های مکرر ناموفق داشته است و بر اساس مشکلات اقتصادی موجود در جامعه، خود را از ورود به مقوله ازدواج ناتوان می‌بیند.

ج) زنی که پس از زلزله سه فرزند و همسر و پدر و مادرش زیر خروارها آوار جان داده‌اند و جنازه بی‌جانشان را مقابل خویش می‌بیند.

د) دانشمندی در سطح ابن سینا پس از مطالعه تمام یا اکثر نظرات اندیشمندان پیش از خود و رسیدن به مرحله کمال علمی و عملی و داشتن کتب مختلف کلامی و فلسفی و عرفانی

در نظر گرفتن سوال فارغ از مخاطب زمینه ایجاد خلل در ارتباط صحیح است. بر همین اساس ایجاد بانک‌های پاسخ و ارجاع همه مخاطبان پرسشگر به یک جواب واحد، کاری خطاست. هر پرسشگری بر اساس بینش و انگیزش‌های اختصاصی خود، پاسخ اختصاصی خویش را نیز طلب می‌کند. با توجه به همین اصل اساسی است که همیشه بهترین پاسخ‌‌ها و عکس‌العمل‌ها، علمی‌ترین و دقیق‌ترین آنها نیستند،‌ بلکه بهترین پاسخ، متناسب‌ترین پاسخ است. نباید مشکلات انگیزشی را با راه حل بینشی و مشکلات بینشی را با راه حل انگیزشی پاسخ داد. البته این را نیز باید توجه داشت که تقریبا هیچ مشکلی، انگیزشی محض و یا بینشی محض نیست و همین امر به پیچیدگی کار در فضای جنگ نرم می‌افزاید.

نتیجه آنکه هر کلان مسئله‌‌ای با توجه به گونه‌های مختلف مخاطب، به مسائل خرد و اختصاصی تبدیل می‌شود و زمانی که بخواهیم  پاسخ دقیق و متناسب به مخاطب ارائه دهیم، قبل از آن باید سوال دقیقی از وی دریافت کرده باشیم. سوال دقیق فرد نیز، لزوما آن چیزی نیست که بیان می‌کند، بلکه حاصل تحلیل کنش وی به بینش‌ها و انگیزش‌هایش است. این نکته یکی از ظرائفی است که توضیح می‌دهد چرا پاسخ برخی در نظر مخاطب دلنشین می‌شود، در حالی که پاسخ‌های به مراتب قوی‌تری از سوی دیگران ارائه شده است …