به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی- ترویجی با موضوع “الهیات مقاومت” شنبه ۶ آبانماه سال جاری توسط گروه کلام و الهیات معاصر پژوهشگاه به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
این نشست علمی، با حضور و ارائه حجج اسلام و المسلمین سید سجاد ایزدهی، محمدباقر پورامینی و محمد کاشیزاده دنبال شد
گزیده سخنان حجتالاسلام محمد کاشیزاده را در ادامه میخوانید؛
من مباحثم را در چند محور تقدیم میکنم؛ نکته اول اینکه مقاومت یک معنای پایه دارد، یکسری لوازم دارد. از مقاومت در متون مختلفی که نوشته شده است با عنوان مقابله و ضدیت تعبیر شده است در حالی که مقابله و ضدیت از لوازم معنایی کلمه مقاومت است و اگر کسی این معنا را با این لفظ مساوی بگیرد یک خلط معنایی صورت میگیرد. باید دقت کنیم معنای مقاومت به لوازم معنایی آن ترجمه نشود.
معنای مقاومت در فرهنگ اسلامی
نکته دوم این است که معنای مقاومت چیست. مقاومت از «قوم» گرفته شده است و به معنای ثبوت و ضعف نشان ندادن است، گونهای ایستادن که در آن خمیدگی ایجاد نشود. از لوازم مقاومت عصیان کردن است. کسی که عصیان میکند دارد از فرمانی تخطی میکند. همچنین منازعه کردن از لوازم مقاومت است. همچنین تمرد کردن که به معنای گوش ندادن به حرف طرف مقابل است. مقاومت در فرهنگ اسلامی آنجایی است که قیامی که صورت گرفته است لله باشد و مقاومت در برابر غیر الله صورت میگیرد.
محور سوم بحثم این است که ما باید این بحث را ذیل الهیات اجتماعی ترسیم کنم. الهیات اجتماعی یعنی ظهور و بروز الهیات در عرصه جامعه. باید اینجا یک نکتهای در نظر گرفته شود. وقتی از الهیات مقاومت بحث میکنیم مقاومت فردی و اجتماعی مورد نظرمان است و فقط درباره جایی بحث نمیکنیم که یک جمعی قیام لله میکنند. پس مقاومت ذیل الهیات اجتماعی هست ولی صرفا مفهومی اجتماعی نیست و پایه فردی مستحکمی دارد.
نکته بعدی اینکه الهیات مقاومت در ظهور اجتماعی خودش به پایه فردی نیاز دارد. چرا؟ آیا فردی که جرات و جسارت درونی لازم را نداشته باشد و قیام لله را فردی انجام نداده باشد، میتواند عنصری باشد که به مقاومت جمعی دیگران پیوند بخورد یا خیر؟ این یک سوال جدی است. هر کسی نمیتواند جزء جبهه مقاومت بشود. خود فرد باید یک هویت مقاومتی پیدا کرده باشد.
محور چهارم اینکه الهیات مقاومت هویتساز است. این هویت یا بر پایه دین شکل میگیرد یا بر پایه امر عامتر از دین. هویت دینی شکلدهنده مقاومت جهت ایجابی و سلبی دارد اما پایه هویت فرد و جامعه مقاوم همان قیام لله است که عرض کردم. الهیات مقاومت میتواند گستره هویتی فراتری هم داشته باشد و آن پایداری بر صفات انسانی است. یکسری صفات انسانی هست فرد چه مومن باشد چه نباشد این مفاهیم را میشناسد و حاضر است برای تحقق این مفاهیم هزینه بدهد و مقاومت کند از جمله آزادگی و عدالت. جهت ایجابی هویت انسانی مقاومت حریت، عدالت و کرامت است. هر عاملی به انسانیت و صفات انسانی خدشه وارد کند عامل مزاحم هویتیابی انسان است و انسان در برابرش مقاومت و پایداری میکند.
محور پنجم بحث من ارتباط توحید و الهیات مقاومت است. الهیات مقاومت اگرچه خودش مفهومی بنیادین است اما از امتدادهای توحید در زندگی ایمانی است. در وجه ایجابی مومنان با همدیگر در جامعه ایمانی ذیل ولایت الله پیوستگی پیدا میکنند. ایمان باعث میشود مومنان نسبت به هم دغدغه پیدا کنند. این وجه ایجابی است. در وجه سلبی کسی که پذیرای توحید در زندگی است سرانجامش به نفی حاکمیت غیر خدا منتهی میشود. اگر حاکمیت غیر خدا نفی شود انسان نمیتواند قانونگذاری غیر از خدا را بپذیرد و این شخص در برابر طاغوت که میخواهد با قوانین خود سبک زندگی ایجاد کند مقاومت میکند. وجه سلبی دوم آن نفی اختلاف طبقاتی و تبعیض اجتماعی است یعنی اینکه فردی خود را از دیگری برتر ببیند.