معرفی سه مدل استضعاف سیاسی در قرآن کریم

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی «استضعاف در قرآن» توسط گروه سیاست دانشنامه قرآن شناسی پژوهشکده دانشنامه نگاری دینی پژوهشگاه دوشنبه ۳۰ مردادماه سال جاری به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.

در این کرسی علمی- ترویجی حجت‌الاسلام دکتر محمد ملک زاده به عنوان ارائه دهنده، حجج اسلام دکتر محمد عابدی
و دکتر ذبیح الله نعیمیان به عنوان ناقد حضور داشتند.

در این نشست حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر محمد ملک زاده عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

بحث ما ناظر به بخش‌های سیاسی استضعاف در قرآن است. این عنوان از واژگان کلیدی در قرآن است که در طول تاریخ کاربرد داشته است. در این مقاله ابتدا وارد کاربردهای استضعاف در قرآن شدیم. ما برای استضعاف کاربردهای فراوانی داریم؛ اول استضعاف به معنای ضعف و ناتوانی جسمی به کار رفته است. در قرآن وقتی خدا از بت‌ها صحبت می‌کند و می‌فرماید اینها قابل ستایش نیستند یک دلیلش را ضعف و ناتوانی آنها می‌داند. در آیه دیگری ضعف، دلیل رفع تکلیف جهاد دانسته شده. معنای دوم ضعف، ضعف روحی و ایمانی است و خداوند با اشاره به انبیای الهی پیروان آنها را کسانی می‌داند که این ضعف را نداشتند. یکی از معانی استضعاف، استضعاف سیاسی و اجتماعی است که ناظر به ضعف موقعیت سیاسی و اجتماعی است. در قیامت مستضعفان استکبار را از عوامل ضعف خود می‌شمارند ولی خدا این عذر را از آنها نمی‌پذیرد و می‌فرماید مگر زمین خدا وسیع نبود.

عوامل استضعاف در قرآن

بحث بعدی ما عوامل و زمینه‌های استضعاف در قرآن کریم است. مستضعف سیاسی به کسی اطلاق می‌شود که به دلیل ستم مستکبران از حقوق خود محروم مانده باشد. به همین خاطر برخی معتقدند اگر حکومت دینی واقع شود استضعاف سیاسی نخواهد داشت چون افراد دارای حق به حکومت می‌رسند. استضعاف در جایی شکل می‌گیرد که حکومت دینی نباشد. قرآن عوامل متعددی برای استضعاف سیاسی بیان می‌کند که یکی بحث استکبار است. وقتی قرآن به داستان قوم صالح اشاره می‌کند از اشراف و سران قوم به عنوان مستکبر یاد می‌شود و از توده مردم باایمان با عنوان مستضعفان یاد می‌شود. وقتی فرعون قوم خود را به بندگی می‌گیرد نماد مستکبر سیاسی است و خدا اینها را مجرم برمی‌شمارد و اینها از عوامل گمراهی مستضعفان هستند.

مورد دیگر که خدا به عنوان عوامل استضعاف را ذکر می‌کند تفرقه و اختلاف است که یکی از عوامل به استضعاف کشیده شدن یک قوم است. به خاطر همین حاکمان مستکبر برای اینکه حاکمیت خود را به مرحله اجرا دربیاورند سعی می‌کردند بین اقوام مختلف ایجاد اختلاف کنند. عامل بعدی ظلم و ستم است که در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است. در قرآن اشاره می‌شود مسلمانان وظیفه دارند در برابر کسانی که مورد ستم واقع شدند به کمک آنها بشتابد و از آنها حمایت کنند. پیروی از ستمگر یکی دیگر از عوامل استضعاف است که زمینه این مسئله را فراهم می‌کند. بر اساس آیات قرآن وظیفه مسلمانان این است در برابر سلطه مستکبران سازش نداشته باشد و ایستادگی کنند و حتی اگر امکان مقاومت ندارند وظیفه دارند مهاجرت کنند و زیر سلطه کفر نمانند.

قرآن مستضعفان را به چند گروه تقسیم می‌کند. گروه اول حامی و تابع و سازشکار هستند. یک عده از مستضعفان خودشان دوستدار مستکبرین هستند. این افراد نه تنها شکایتی ندارند بلکه این وضعیت را می‌پذیرند. گاهی شیفته جایگاه یا مال و منال استکبار هستند و خودشان در آرزوی رسیدن به جایگاه مستکبران هستند. وقتی خدا داستان قارون را شرح می‌دهد به همین گروه اشاره می‌کند که با مشاهده اموال قارون چطور شیفته آن شدند. این گروه از آن جهت که با اختیار خودشان زمینه قدرت استکبار را فراهم می‌کنند محکوم و مجرم شناخته می‌شوند. گروه دیگری از مستضعفان مطیع و راحت‌طلب هستند که شاید سازش آنها از روی میل خودشان نباشد ولی ترسو و راحت‌طلب هستند.

یک عده دیگر مستضعفان جاهل و قاصرند که خداوند می‌گوید امید است مشمول بخشش شوند. گروه دیگری که مد نظر ما است مستضعف مبارز و انقلابی است که خودشان راضی به ظلم نیستند و حاضر به سازش نمی‌شوند و در حد توان در برابر ظلم می‌ایستند. این گروه در دو دسته قرار گرفتند؛ دسته اول خود انبیا و اولیای الهی هستند. گروه دوم مستضعفان انقلابی و پیروان ائمه هستند که با وجود تمام سختی‌ها سعی می‌کنند از ائمه حمایت کنند و از آنها پیروی داشته باشند و در برابر استکبار بایستند.

محتوای مقاله، استضعاف سیاسی را پوشش نمی‌دهد

در ادامه نشست حجت‌الاسلام و المسلمین محمد عابدی؛ عضو هیأت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه به عنوان ناقد سخن گفت که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

در بحث استضعاف در قرآن چند نکته را می‌توان به عنوان کلیات عرض کرد؛ نکته اول اینکه استضعاف در قرآن یا استضعاف سیاسی در قرآن، کدام مورد بحث شما است؟ بسیار اهمیت دارد به این مسئله توجه کنیم. اگر استضعاف سیاسی موضوع ما باشد این مقاله نمی‌تواند آن را پوشش دهد. پس اولین نکته این است محتوای مقاله استضعاف در قرآن است ولی عنوان مقاله استضعاف سیاسی است.

نکته بعد این است که در تعریف استضعاف سیاسی گفتید محرومیت از حقوق سیاسی و اجتماعی ذیل حاکمیت استکبار. این تعریف برای استضعاف سیاسی بیان شده است. آیا منظور ما این است اهل قدرت مردم را به استضعاف می‌کشانند؟ یعنی چون منشا این محرومیت حاکمان سیاسی هستند می‌گوییم استضعاف سیاسی یا اینکه استضعاف سیاسی این است که مردم از هر طریقی از حقوق سیاسی خود محروم شوند. کدام مورد نظر ما است؟ یعنی توجهمان به منشا فاعلی است یا منظورمان این است مردم دچار استضعاف از حقوق سیاسی شوند.

ضمنا شما بر «حقوق سیاسی و اجتماعی» تصریح کردید. آیا ما می‌توانیم حقوق دیگر را هم مدخلیت بدهیم مثلا اگر حاکمان، مردم را از حقوق اقتصادی خود محروم کنند استضعاف سیاسی است یا اگر آنها را در فشار نسلی قرار دهند استضعاف سیاسی می‌شود یا شاید عنوان اجتماعی گسترده است و همه حقوق را شامل می‌شود.

نکته بعد اینکه لازم است بعضی استناداتی که به مفسران داده شده مورد توجه قرار گیرد که این استنادات تا چه میزان دقیق است. مثلا در همین صفحه اول گفتید برخی مفسران قوم بنی اسرائیل را جزء مستضعفان قرار دادند، بعد به علامه طباطبایی استناد دادید. یعنی علامه می‌گوید فرعون مردم را در عرصه سیاسی و اجتماعی به ضعف کشانده بود و در دیگر عرصه‌ها به ضعف نکشانده بود؟ یعنی تاکید ایشان بر ضعف سیاسی و اجتماعی است یا ضعف در همه ابعاد مورد توجه ایشان است؟ اینها مسائلی است که خوب بود رویش بیشتر دقت شود.