پژوهش، معنویت و تمدن‌سازی

اندیشیدن، پژوهش و نوآوری، اساسی ترین نیاز برای دست یابی به پیشرفت، توسعه، رفاه عمومی و استقلال واقعی است. تأکید بر پژوهش و تشویق پژوهش گران و دانشمندان به فعالیت های پژوهشی مورد نیاز کشور، یکی از مهم ترین راه های رسیدن به خودکفایی است. هفته پژوهش بهانه ای است برای گرداوری محتوا و بروندادهای علمی که با نامگذاری روزهای این هفته از سوی نهادهای مسئول جهت دهی می شود. طی یادداشت های علمی از سوی اعضای پژوهشگاه ناظر به همین نامگذاری وزین، هر روز هفته پژوهش با شما خواهیم بود. با ما همراه باشید...

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت فرارسیدن هفته پژوهش با شعار «پژوهش و تمدن‌سازسی اسلامی» بر آن شدیم تا در یادداشت‌هایی از اعضای هیات علمی پژوهشگاه به گرامیداشت این هفته بپردازیم.

از این رو در ادامه یادداشتی از سیدعلیرضا عالمی مدیر گروه مطالعات تمدن نوین اسلامی مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه با عنوان «پژوهش، معنویت و تمدن‌ سازی» به مناسبت روز اول هفته پژوهش تقدیم می‌شود.

رابطه معنویت و تمدن اسلامی

اساساً هر تمدنی بر بنیاد نیازها و برای برآوردن آنها شکل می‌گیرد یکی از جنبه‌های وجودی انسان جنبه معنوی و فرامادی انسان است که نیازهای خاص خود را دارد. انسان‌ها همانند تلاش برای برآوردن نیازهای مادیشان ناچار به برآوردن نیازهای معنوی‌شان نیز هستند. این امر با حصول معنویت به عنوان اشتیاق انسان به واقعیتی فرا مادی در انسان‌ها ظهور می‌یابد. معنویت به عنوان یک ضرورت؛ همواره در طول تاریخ بشری در جوامع گوناگون انسانی اعم از بدوی و متمدن با تفاوت در اشکال، قالب‌ها، سطوح و شیوه های پرداختن به معنویت، وجود داشته که این واقعیت در کنار انعکاس نیازمندیِ مستمر بشر بدان، نشان دهنده‌ی اهمیت معنویت نیز هست. به گونه‌ای که میتوان گفت یکی از شاخصه‌ها و سنجه‌های پویایی و آسیب هر جامعه‌ای، نحوه و شیوه‌ی پرداختن به معنویت در آن جامعه است. از این رو میتوان گفت معنویت در شکل‌دهی به ابعاد گوناگون حیات انسانی و تداوم آن دخیل است.

در تمدن اسلامی مولفه و شاخص معنویت دارای اهمیت ویژه و کانونی است. بگونه‌ای که میتوان گفت بخش قابل توجهی از گفتمان تمدنی اسلام در غیریت سازی با انواع دیگر معنویت‌ها و برای ترسیم و تثبیت معنویتی ویژه، شکل گرفته و بسیاری از مفاهیم کلیدی اسلامی مانند: توحید، شرک، کفر، ‌ایمان، اخلاص و آزادی، در رابطه‌ی مستقیم با مولفه و شاخصه معنویت در تمدن اسلامی قرار دارد.

معنویت در اسلام و تمدن اسلامی امری تک ساحتی، مقطعی و مصرفی نیست، بلکه در شکل گیری معنویت در تمدن اسلامی و کاربست آن، تمام مولفه‌ها و سطوح تمدنی یعنی: اندیشه‌ی تمدنی، هویت تمدنی و زیست تمدنی دخالت دارند. از این رو تعریف معنویت و شیوه‌ی پرداختن به معنویت اسلامی در برساختن تمدن اسلامی و تداوم آن از شاخصه‌های اصلی تمدن است. به نظر این سطور معنویت اسلامی، دارای ویژگی‌هایی است که سبب می‌شود معنویت اسلامی از دیگر انواع معنویت‌ها و از جمله معنویت‌های نوپدید متمایز باشد؛ که در ادامه آنواع آن آمده است.

  • توحیدی بودن: در اندیشه اسلامی،‌ به عنوان زیربنای تمدن اسلامی معنویت در ارتباط با خدای یگانه معنا می‌یابد و اثرات انحراف از این ویژگی تا حدی است که نه تنها جایگاه معنویت را در تمدن دچار کاستی و آسیب میکند، بلکه مسیر تمدن را منحرف می‌سازد. بر این اساس تمام فضاهای وابسته به معنویت مانند: تفکر، هویت، عبادات، هنرها، مناسک،‌ مراسم و مکان‌های مذهبی جلوه‌های پررنگی از توحید و توجه و حرکت به سوی یگانگی را در خود جای داده‌اند. این امر علاوه بر نقش آفرینی ویژه‌اش در حیات یکایک انسان‌ها، با تاثیر‌گذاری بر ساحت‌ها و سطوح تمدنی باعث نظم در تمدن و ساختار تمدنی گشته و استمرار و تداوم تمدنی را تضمین کرده است. در حالیکه این ویژگی به عنوان مثال در جوامع ابتدایی وجود ندارد و فقدان کانون توحیدیِ معنویت و آشفتگی، تعدد و تکثر این امر در این جوامع را مشهود است. به شکل جالب توجهی این اتفاق در تمدن نوپدید غرب نیز رخ داده است. در تمدن غرب معنویت مطرح بوده اما جایگاه آن مانند جوامع ابتدایی و بدوی دچار آشفتگی، تعدد و تکثر است.
  • آفاقی بودن: به این معنا است که معنویت تمام ساحت‌های تمدنی را در عرصه‌های اندیشه‌ای، ‌هویتی و زیستی در بر میگیرد. این امر از نظر زمانی و مکانی برای تمدن اسلامی تداوم داشته است؛ چرا که از دیدگاه اندیشه‌ی اسلامی، معنویت در تمام اجزای هستی جاری و ساری است و انسان به عنوان موجودی که قادر به فهم این معنویت است، باید رابطه‌ای حقیقی با این امر برقرار کند و برقراری این رابطه مطالبه‌ی تمام عرصه‌های آفاقی اعم از زمانی و مکانی را دارد و تمدن اسلامی در تمام ساحت‌ها این نقش را به معنویت واگذار می‌کند و هیچ ساحتی را مغفول نمی‌گذارد.
  • عمومی بودن: به این معنا است که تمام مسلمانان در به جا آوردن و اشتراک در چگونگی و کیفیت پرداختن به معنویت یکسان و مشابه هستند. مانند چگونگی، کیفیت، مکان و زمانِ به جای آوردن عباداتی که توسط مسلمانان در قالب نماز، ‌روزه و حج و نظایر آن صورت می‌گیرد. به شکلی که هر گونه تغییر اساسی در شکل و شمایل انجام عبادات، بدعت پنداشته شده و مسلمانان آگاهانه به شدت از آن احتراز می‌کنند و باز ایستادن از آنها، هویت اسلامی ایشان را خدشه دار می‌نماید.

این ویژگی از یک سو در تشخص و تداوم هویت تمدنی اسلام، دارای اهمیت کانونی است و از سوی دیگر به شکل تاثیرگذاری مانع از شکل‌گیری معنویت‌های شخصی می‌گردد؛ که برای فضای تمدن اسلامی مخاطره آمیز است. در حال حاضر شخصی‌سازی معنویت یکی از آسیب‌هایی است که با نفوذ جریان‌های نوپدید معنویت شخصی که فاقد نشانه‌های پیشگفته‌ی معنویت اسلامی است، وارد فضای زیستی مسلمانان شده است. در این شیوه هر فرد مسیری خاص و ویژه‌ای را برای برقراری ارتباط مبتنی بر وضعیت‌های انسانی و همواره در معرض تغییر و دگرگونی را جستجو و پیگیری می‌کند؛ معنویت‌هایی که به طرز مبتذلی در بسیاری از موارد شکل بازاری و تجاری به خود گرفته و معمولا رگه‌های التزام یا تکرار و تداوم در این معنویت گزینی وجود ندارد. به بیان دیگر در این شیوه از بسته‌های متنوع معنوی استفاده می‌شود اما حیات، زیست و هویتِ معنوی شکل نمی‌گیرد.

این شیوه‌ی پرداختن به معنویت در تمدن غرب مشهود است. این تمدن با توجه به بنیان مادی‌گرایانه‌اش نتوانسته معنویت را تمدنی کند و مانند خون در تمام اجزا و ساحت‌های حیات انسانی، ساری و جاری سازد؛ از سویی معنویت‌گرایی به دلیل نیاز انسان بدان، قابل چشم پوشی و کتمان نیست. به همین دلیل معنویت شخصی که فاقد ویژگی‌های مذکور است در این تمدن به عنوان یک مسکن برای جامعه‌ی غربی رخ نموده است. این شیوه‌ی معنویت گرایی گرچه قادر نیست در مستوی تمدنی جایگزین معنویت تمدنی در بین مسلمانان شود، اما می‌تواند باعث ابهام‌زایی و تنش در شیوه‌ی معنویت گرایی و معنویت گزینی مسلمانان گردد؛ مخصوصا آن دسته از مسلمانان که فریفته‌ی شیوه‌های زندگی مادی غرب، می‌باشند.

در مجموع میتوان گفت که تمدن اسلامی با توجه به این ویژگی‌ها (توحیدی بودن، آفاقی بودن و عمومی بودن معنویت)، به شکل فراگیر و عمومی به آرامش انسان که هدف معنویت گرایی و معنویت گزینی است، در ساحت‌های متعدد تمدنی به شیوه‌ای اعتدالی، التزام و اهتمام نشان داده است. اهمیت و رسوخ معنویت و معنویت گرایی در ساحت‌های تمدن اسلامی به گونه‌ای است که به عنوان یکی از مهمترین کانون‌ها و عوامل ماندگاری تمدن اسلامی و مقاومت آن در مقابل هژمون دنیای مادی به شمار می‌رود؛ به گونه‌ای که می‌توان گفت با وجود آسیب‌های فراوانی که در تاریخ معاصر به تمدن اسلامی وارد شده است، توانسته هویت تمدنی‌اش را با مولفه‌ی کانونیِ معنویت، پاس دارد؛ به‌گونه‌ای که یکی از جاذبه‌های اصلی تمدن اسلامی در حال حاضر معنویت و شیوه‌ها و شکل و شمایل معنویت گرایی اسلامی است که برآیند آن، آرامش در زندگی انسان است.