جنگ شناختی، چیستی و چگونگی
نوشتاری از حجت الاسلام والمسلمین عبدالحمید واسطی عضو هیات علمی گروه منطف فهم دین پژوهشگاه؛
یادداشتی به مناسبت موقعیت ایران اسلامی در شرایط جهانی
آنچه زندگی انسانها را هم در ظاهر و هم در باطن مدیریت میکند و حرکت میدهد «ارادههای انسانها» است. اگر بخواهیم عیار کسی را بسنجیم باید ببینیم ارادههای او به چه چیزهایی تعلق میگیرد و چه مقدار برای رسیدن به آنها استوار است؟ و چه چیزهایی در ارادۀ او تاثیر میگذارند؟
نزاع خیر و شرّ، و حق و باطل، در تاریخ زندگی انسانها، مقابلۀ ارادهها بوده است؛ ارادۀ کسانی که «خودمحور و لذتمحور» هستند و نفع و ضرر دیگران برای آنها اهمیتی ندارد، با ارادۀ کسانی که به دنبال «خیر جمعی و خیر پایدار» در همه مراتب نیازهای فردی و اجتماعی هستند. در بستر دینی و ایمانی، تعیین مصادیق خیرجمعی و خیرپایدار، توسط خداوند انجام میشود و ارادههای انسانها را جهت میدهد.
فعال شدن «ارادهها»، تابعی از ایجاد آگاهی و احساس، نسبت به خیر و شر و نفع و ضرر است. هر چه در این آگاهی، آثاری که آن خیر یا شر ایجاد میکند بیشتر و شفافتر دریافت شده باشد، «احساس و تمایل» نسبت به دستیابی یا دوری از آن فعالتر میشود و هنگامی که احساس و تمایل، تشدید شد سبب شکلگیری «اراده و تصمیم» میشود.
براین اساس، اگر کسی بخواهد بر دیگران سلطه داشته باشد (یعنی تصمیمها و رفتارهای آنها را در جهت منافع خود حرکت بدهد.) کافی است آگاهیهای آنها را از واقعیتها دور کند و به توهماتی که به جای آن ساخته است مشغول کند و همچنین بسترهایی را فراهم کند که احساسها و تمایلات افراد نسبت به آنچه واقعیت است منفی بشود و نسبت به آنچه او میخواهد مثبت شود.
سلطهجویان همیشه در قدم اول، اذهان را تسخیر میکنند و تلاش میکنند تا افراد هدفشان آنگونه که آنها میخواهند فکر کنند و بپسندند. بستر «جنگ شناختی» اینگونه حاصل میشود.
جنگ شناختی (Cognitive Warfare) تأثیرگذاری بر افکار، باورها، تصمیمات و رفتارهای گروههای اجتماعی مانند شهروندان، نخبگان یا تصمیمگیرندگان، از طریق ایجاد انحراف در ادراک و آگاهیِ آنهاست. جنگ شناختی میخواهد حقیقت را در ذهن هدف تغییر دهد تا آنطور که مهاجم میخواهد بیندیشد و عمل کند. جنگ شناختی نامرئی و تدریجی است.
در جنگ شناختی از چه سلاحی استفاده میشود؟ پاسخ یک کلمه است: «مغالطات».
در مباحث سواد رسانهای گفته میشود که: ابزارهای جنگ شناختی عبارتند از: اخبار جعلی با هدف ایجاد سردرگمی و بیاعتمادی، بمباران اطلاعاتی به هدف ایجاد فرسودگی فکری، همافزاییهای رسانهای و ایجاد حباب اطلاعاتی به هدف ایجاد باورهای سریع، استفاده از پیامها و تصاویر کوتاه برای ایجاد نفرت یا گرایش، ترس یا ناامیدی؛ که در همه اینها از تکنولوژی، از چهرههای محبوب، از دورههای آموزشی و فرهنگی، از فیلم و موسیقی، نوع پوشش و غذا و … استفاده میشود. همه اینها یک جوهره دارند و آنهم «مغالطه» است.
«مغالطه» مهارتی است که در آن تلاش میشود آنچه واقعیت ندارد به جای واقعیت نشان داده شود، «مغالطات» خطرناکترین ویروس زندگی بشریت است.
امیرالمومنین علیهالسلام در کلام زیر به وضوح این مطلب را بیان کردهاند:
لَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ لَمْ يَخْفَ عَلَى ذِي حِجًى وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ لَمْ يَكُنِ اخْتِلَافٌ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَيَجِيئَانِ مَعاً فَهُنَالِكَ اسْتَحْوَذَ الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ نَجَا الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنَى. (الکافی، ج۱ص۵۴)
محتوای کلام حضرت این است که: اگر باطل بودنِ باطل یا حق بودنِ حق، کاملا آشکار بود که هیچ مشکلی ایجاد نمیشد اما در صحنه زندگی عدهای برای جلو بردن باطلِ خود، جزئی از حق را به آن اضافه میکنند و با استناد به آن، کل باطل خود را جاری میکنند.
این وضعیت در عملکرد رسانهها به وضوح دیده میشود، یعنی واقعهای اتفاق افتاده است که نشان داده میشود ولی تحلیل و تفسیری که روی آن گذاشته میشود سبب میشود درک و احساسی که مخاطب از آن واقعه پیدا میکند با آنچه در صحنه اصلی ایجاد شده است متفاوت شود.
چگونه باید با آن مقابله کرد؟
در قدم اول، وقتی با هر محتوایی مواجه شدیم باید تلاش کنیم احساساتمان نسبت به محتوا فعال نشود بلکه ابتدا به خود بگوییم آیا این مطلب واقعا معتبر است؟ (مهارت اعتبارسنجی)؛ و اگر منبع خبر و قرائن مرتبط با آن را بررسی کردیم و مشخص شد که این خبر واقعی است، در قدم دوم، به خود بگوییم خبرِ واقعی است ولی آیا مطلب درستی است و نقد و اشکال ندارد؟ (مهارت تفکر انتقادی)، و اگر بررسی کردیم و مطلبِ درستی بود، در قدم سوم، از خود بپرسیم که گوینده به چه نیتی این مطلب را در این شرایط بیان کرده است و اثر این مطلب در شبکه زندگی فردی و اجتماعی و جهانی چیست؟ (مهارت دید شبکهای)
اما اصلیترین راه مقابله با جنگ شناختی، آموزش عمومی و فراگیرِ «کشف مغالطات» است. دانش کشف مغالطات در علم منطق مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و از اصلیترین مراکزی که آموزش داده میشود در حوزههای علمیه است. اگر حوزههای علمیه، دانش کشف مغالطات را به زبان عرفی تبدیل کنند و مثالهای متعدد از زندگی روزمره بزنند و بسته آموزشی «مغالطهشناسی» بهصورت انبوه در مراکز مختلف آموزشی و فرهنگی فعال شود، آنگاه افکار عمومی جامعه نسبت به جنگ شناختی، سپر دفاعی پیدا خواهد کرد.
ایجاد مهارت کشف مغالطات رسانهای، نیاز اورژانسی جامعه برای برقراری ثبات و تعادل و ادامه حرکت به سمت رشد و پیشرفت است و از ماموریتهای اضطراری حوزههای علمیه و مراکز آموزشی و پژوهشی حوزوی است که لوازم این آموزش را فراهم کنند.