تفسیر سیاسی قرآن؛ پیشران تولید علوم انسانی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی “ضرورت تفسیر سیاسی” توسط گروه قرآن‌پژوهی پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی پژوهشگاه با مشارکت معاونت پژوهشی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم با حضور اساتید و صاحبنظران این حوزه در قم برگزار شد.

حجت الاسلام دکتر محمد عابدی عضو هیات علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه و ارائه دهنده بحث در ابتدای این کرسی با بیان اینکه برای دستیابی به تصویر صحیح از تفسیر سیاسی، لازم است به برخی مفاهیم پیشینی آن بازگردیم گفت: یک اینکه از تعاریف نسبتاً جامعی که برای دانش سیاسی بیان شد این بود که «علم سیاست رشته ای از آگاهی های اجتماعی است که وظیفه اش شناخت منظم اصول و قواعد حاکم بر روابط سیاسی میان نیروهای اجتماعی در داخل کشور، و روابط میان دولتها در عرصه بین المللی است». دوم چون سیاست اداره جامعه اعم از حیات اجتماعی و اقتصادی و جنگ و صلح و روابط فردی و بین المللی است که دین آنها را تنظیم می کند، دانش سیاست اسلامی نیز رشته ای از آگاهی ها ست که وظیفه اش شناخت منظم اصول و قواعد حاکم بر اداره جامعه اعم از حیات اجتماعی و اقتصادی و جنگ و صلح و روابط فردی و بین المللی است که دین آنها را تنظیم می کند. سوم اینکه تفسیر به معنای بیان معانی آیات قرآنی و کشف مقاصد و مدالیل آنهاست. چهارم اینکه تفسیر دارای سلسله ای از مباحث و مسائل نظری است که در آن از مبادی تصوری و تصدیقی و مبانی و اصول و قواعد تفسیری و مسائلی ازاین دست بحث می شود و مفسر با استفاده از آن به عملیات روشمند و معتبر تفسیری می پردازد. و علم تفسیر با توجه به تعریف علامه از تفسیر و دانشمند تفسیری، علاوه بر تلاش برای فهم عبارات و توضیح محتوای آیات، مقصود و بیان مورد نظر خداوند در هر آیه وسوره را تشریح می کند.
وی افزود: بر این اساس تفسیر سیاسی به عنوان یک دانش، برخوردار از مجموعه ای منظم از مبانی، اصول و قواعد خواهد بود. برای توضیح بیشتر مطلب ضروری است توجه داشته باشیم که بر اساس یک نگاه چند برداشت از تفسیر سیاسی قابل ارائه است: تفسیر سیاسی ناظر به علم سیاست و مسائل آن در جامعه: در این نگاه مسائل سیاسی در جامعه توسط علم سیاست مشخص می شود و به سراغ قرآن می رویم تا ببنیم نظر قرآن در مورد فلان مسئله سیاسی چیست؟ تفسیرهایی با رویکرد سیاسی و برای پاسخ به یک مسئله سیاسی از مجموعه مسائلی که تحت دانش سیاسی می گنجد، ارائه می شود، مثلاً «مشروعیت حاکمیت غیر معصوم»؛ «وجوب اطاعت پذیری از حاکم غیر معصوم» از مهم ترین مسائل سیاسی مسلمانان است، برخی می خواهند با تفسیر آیه «اولی الامر» وجوب اطاعت از حاکم را اثبات کنند و برای این کار ابتدا چنین تفسیر می کنند که اولی الامر در آیه معصوم نیستند؛ در حالی که برخی دیگر از مفسران با عنوان اینکه اولی الامر فقط معصومان هستند، اساساً پاسخ به این مسئله سیاسی را در حیطه این آیه نمی دانند. علامه در المیزان و ذیل همین آیه به نقل و نقد نظر وی پرداخته است.
وی تفسیر سیاسی به معنای تفسیر به رای را به عنوان دومین برداشت برشمرد و افزود: تفاسیری که جریان های سیاسی از قرآن ارائه می کنند و بر اساس آن رفتارهای سیاسی خود را معرفی می کنند: برای مثال جریان التقاطی منافقین مارکسیست ها و چپ ها چه تفسیری از قرآن ارائه می کردند. تفسیرهایی که متاثر از جریانات وقدرت سیاسی حاکم یا در مقام معارضه با آنان نگاشته می شوند، می تواند در مورد هر آیه ای از قرآن با هر موضوع باشند و تنها ممیزه آن این است که این تفاسیر با مصالح زمامداران عصر مفسر موافقت یا مخالفت دارد. در حقیقت از این نوع تفسیر باید به عنوان تفاسیر متاثر از جریانات سیاسی یاد کرد؛ نه تفسیر سیاسی. سوم در بیان اینکه تفسیر سیاسی ناظر به چگونگی، روش و قواعد فهم سیاسی از قرآن است باید گفت: منظور این است که اگر بخواهیم فهم سیاسی از آیات داشته باشیم، چه روندی و مراحلی را باید طی کنیم و چه شیوه هایی را پی بگیریم؟ مورد اخیر منظور ماست و می خواهیم بدانیم :برای فهم سیاسی از آیات قرآن چه مبناها و اصولی لازم است و چه قواعد و روشی را باید به کار ببریم. به دیگر بیان ما با دانشی به نام تفسیر سیاسی روبروییم که دارای مجموعه ای به هم پیوسته از مبانی و منابع، اصول و قواعد و روشهاست و به این ترتیب اعتبار دستاوردهای آن نیز تضمین می شود و این تفسیر معیارپذیر است. البته این امور گاه در مورد همه تفاسیر است که از آن به عنوان مبانی و اصول و قواعد مشترک نام می بریم و گردآمدن آنها دانش تفسیر را تولید می کند، و زمانی مربوط به دانش تفسیر خاص (سیاسی) می باشد که مبانی و اصول سیاسی را پدید می آورد و روش وقواعد سیاسی را تولید می نماید.
وی با بیان اینکه چون تفسیرسیاسی از تعامل دانش سیاسی و دانش تفسیر سامان می یابد، دارای شاخصه هایی است و به عنوان یک دانش، موضوع، مسائل، مبانی، اصول وروش و قواعد و منابع دارد گفت: از منظر موضوعی، به موضوع سیاست گرایش نشان می دهد و مفسر سیاسی می کوشد آیات قرآن را از این زاویه تفسیر کند و از منظر مسائل، به پرسش های قرآنی مرتبط با حیات سیاسی بشر می اندیشد.
دو. از منظر مبانی، این تفسیر ضمن برخورداری از مبانی عام تفسیری، از مبانی مشترک و نیز مبانی خاصی برخوردار است.
سه. از منظر اصول: مبانی تفسیر سیاسی، الزاماتی برای عملیات تفسیرسیاسی توصیه می کنند که به عنوان اصول تفسیر سیاسی شناخته می شود. چهار. از منظر روشی و قواعدی: حاصل مبانی و اصول تفسیر سیاسی تولید روش ها و قواعدی خاص(در کنار قواعد عام و مشترک) برای تفسیر سیاسی است و این تفسیر با استفاده از ظرفیت سیاسی قرآن کریم، مراد و مقصودهای سیاسی آیات را به صورت روشمند و بر اساس مبانی و اصول معین و قابل اعتبارسنجی معرفی نماید. پنج. از منظر غایی: در پی دستیابی به «آموزه های قرآن کریم در مورد حیات سیاسی بشر» است و این هدف را با «روشن کردن مفاهیم آیات و پرده‌برداشتن از مراد و مقصود سیاسی آیات» محقق می کند.
تفسیر سیاسی عنوان یک رشته تحقیقات علمی مستقل و تمحض علمی دراز دامنه است که شامل سه حوزه از مباحث علمی است: اول: فلسفه تفسیر سیاسی؛ شامل: تعریف، موضوع؛ مسائل؛ اهداف؛ مبانی؛ اصول؛ قواعد؛سبک های تفسیر سیاسی؛ تاریخ تفسیرسیاسی، مفسران تفسیرسیاسی؛ آسیب شناسی تفسیر سیاسی و…؛ دوم تفسیر سیاسی ترتیبی و سوم تفسیر سیاسی موضوعی.
وی در پایان یادآور شد: هر چند جایگاه مطرح شده به خوبی اهمیت بحث را نشان می دهد اما به طور واقع گرایانه و ملموس نیز می توان این اهمیت را توضیح داد: حیات اجتماعی وسیاسی بشر همواره در حال جریان است و منتظر نمی ماند مکتب و مرام خاصی در حوزه حیات فردی، اجتماعی وسیاسی به وی عرضه شود و تعاملات حیاتی خود را تا آن موقع، متوقف نمی سازد، لذا دانش ها مانند دانش سیاسی و اقتصادی همواره بعد از آن شکل می گیرند که سیاست و اقتصاد و….در جامعه شکل گرفته باشد و این دانش ها بر مبنای توصیف آن واقعیت ها و نوع تعامل ها طراحی می شوند. جامعه ما نیز منتظر طراحی و مهندسی دانش سیاسی اسلامی نمانده و اوضاع و احوال سیاسی خود را با دانشی مدیریت می کند که در دسترس و البته محصول مکاتب غربی و غیر دینی و غیر اسلامی می باشد. حاصل کار نیز بروز دوگانگی میان مبناها،بینش ها و باورهای قرآنی و اسلامی با دانش سیاسی موجود است، از این رو لازم است دانش متناسب با مبانی و ارزش های قرآنی واسلامی شکل بگیرد. مقام معظم رهبری نیز بر اسلامی شدن علوم انسانی که دانش سیاسی بخشی از آن است، تاکید دارد.
با عنایت به این واقعیت، و توجه به مبنای جامعیت قرآن و هدایتگری آن در عرصه نیازهای سیاسی بشر، تنها راه مطمئن مراجعه به متن وحیانی و تحریف نشده دین، یعنی قرآن برای طراحی و مهندسی دانشی است که توان اداره حیات سیاسی جامعه دینی را داشته باشد. چنین نیازی ما را مجاب می کند به تولید دانش سیاسی بر محوریت قرآن و در سایه فهم و تفاسیر معصومین(ع) اهتمام بورزیم. این دانش به نیازهای سیاسی و اجتماعی جامعه توجه می کند و با عنایت به مسائل، به محضر قرآن رفته از آن پاسخ می‌گیرند و مسلمانان می توانند حیات سیاسی خود را به گونه ای اسلامی مدیریت کنند.
در برخی تفاسیر سیاسی موجود می‌توان نمونه‌هایی از تلاش برای تامین این نیازمندی و مدیریت قرآنی را سراغ گرفت. آیت‌الله طالقانی در تفسیرش به «مردمی بودن اقامه قسط و عدل» به عنوان یک مسئله مهم در مدیریت حیات سیاسی، توجه می‌کند و معتقد است آیه ۲۵ حدید به نیازهای جامعه ایران توجه می‌دهد. «لیقوم الناس» برای اینکه مردم خود بجوشند، نه اینکه آنها مردم را به‌پا دارند. بسیاری از مکتب‌های دنیا هستند که در آن مکتب‌ها مردم چشم و گوش بسته به دنبال رهبرانشان حرکت می‌کنند … رهبری قیام می‌کند و اعلام می‌کند که من آرزوهای شما را انجام می‌دهم و آنها را به‌پا می‌دارد، ولی قرآن … می‌گوید«لیقوم الناس بالقسط» … این مردم خفته،این مردم لگدمال شده با شکستن و از بین بردن این تقلیدها و نظام‌های فاسد واستبدادها، مسیر پیشرفت خود را پیدا می‌کنند. این نیازمندی بویژه با تولید تفسیر سیاسی موضوعی پاسخ دقیق تری می گیرد، زیرا مفسر ابعاد پراکنده موضوعات سیاسی در آیات مختلف را گرد می آورد و چند بُعدى و جامع بررسی می کند و حقایق تازه‏اى برای تدبیر حیات سیاسی کشف مى‏نماید؛ ابهامات ابتدایی بعضى آیات سیاسی، با توجه به اصل‏ «القرآن یفسّر بعضه بعضاً» برطرف مى‏شود؛ جهان بینى اسلام، و نگرش آن در مسائل کلان و محوری سیاسی آشکار مى‏گردد و بسیارى از اسرار آیات آشکار می گردد و در اختیار تدبیر سیاسی جامعه قرار می گیرد.