شهود قلبی به مثابه منبع در اخلاق اسلامی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، میزگرد علمی شهود قلبی به مثابه منبع در اخلاق اسلامی توسط گروه عرفان و گروه اخلاق پژوهشگاه با همکاری گروه اخلاق و معنویت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در قم برگزار شد.

حجت الاسلام دکتر محمدجواد رودگر مدیر گروه عرفان پژوهشگاه و نخستین ارائه دهنده بحث با اشاره به اینکه «شهود» معرفتی قلبی و دریافتی حضوری است که از راه حس و عقل و نقل به دست نیامده است گفت: شهود حاصل تلاش تجربی، ذهنی یا تعلیم و تعلم مَدرسی نیست. این معرفت مراتب متعددی دارد. مرتبه اولیه آن به صورت الهام فجور و تقوا یا اشراق فطری در نوع انسان‌ها وجود دارد. مرتبه نهایی آن نیز کشف تام نبی اکرم و اشراق وحیانی است. در میانه این دو حد نیز طیف بلندی از مراتب و مصادیق وجود دارد.
از مجموع آموزه‌های دینی به دست می‌آید که سرمایه شهودی اولیه و نورانیت فطری انسان قابل تقویت، قابل تضعیف و حتی زوال‌پذیر است. از یک سو با مجاهدت، ریاضت، قطع تعلقات مادی و کسب طهارت افزایش می‌یابد و از سوی دیگر با گناه، غفلت، هوس‌رانی و تمتعات دنیوی ضعف یا زوال می‌پذیرد.
اهل معرفت و بصیرت پس از سیر و سلوک معنوی به نور باطنی و اشراق ربانی روشنی دست می‌یابند و با چشم جان، حقایق پنهان را درمی‌یابند و پنجره‌ای از اسرار هستی بر آنان گشوده می‌گردد. اصل چنین معرفتی در آیات قرآن کریم و روایات شیعه و سنی تایید شده و در باب بصیرت و فرقان قلبی و جوشش چشمه‎های حکمت از دل در اثر اخلاص و مجاهده با نفس بیانات متعددی وارد شده است. گرچه راه رسیدن به این معرفت شهودی با راه اکتساب علوم حصولی (تعلیم و تعلّم رسمی و مدرسی و مطالعه و مباحثه و…) متفاوت است و محصول معرفتی آن نیز با دستاورد علوم حصولی فاصله دارد. سخن در این است که: آیا چنین معرفت قلبی و شهودی در دانش اخلاق اسلامی معتبر و قابل استناد است؟  آیا می‌توان چنین معرفتی را در تولید گزاره‌های اخلاق اسلامی به کار گرفت؟  کیفیت استفاده از آن در توسعه این دانش چگونه است؟

دکتر رودگر با تصریح اینکه انسان علاوه بر شهود عقلانی ذهنی به صورت فطری مجهز به ابزار شهود قلبی است، گفت: شهود قلبی یک منبع معرفتی معتبر در اخلاق اسلامی است. یعنی از نظر دینی دستاوردهای معرفتی آن اعتبار دارد و قابل استناد است. مراد از اخلاق در عنوان «علم اخلاق» است و علم اخلاق علمی است که به بیان ماهیت و ارزش افعال، احوال و صفات اختیاری انسان می‌پردازد. خروجی دانش اخلاق گزاره‌های دستوری و توصیه‌ای است نه گزاره‌ّای توصیفی.

وی افزود:‌ علم اخلاق اسلامی از نظر حجیت و استناد هنوز به جایگاه مطلوب و استاندارد خود نرسیده است. جایگاه، کارکرد و حدود استفاده از معرفت شهودی و اشراقات قلبی در اخلاق اسلامی همچنان نیاز به کاوش دارد. خصوصا با توجه به ترابط تاریخی دانش اخلاق اسلامی با اخلاق عرفانی و پیوند وثیق آن با منابع عرفان عملی و نیز شیوع عرفان‌واره‌های فراوانی که مدعی تأمین سعادت اخلاقی و معنوی انسان هستند، این پرسش ضروری‌تر می‌نماید.

مدیر گروه عرفان پژوهشگاه با طرح این سوال که شهود قلبی چیست چه انواعی دارد و متعلق آن کدام است گفت:‌ ما در صدد پاسخ به این سوالات هستیم که آیا شهود قلبی به گزاره اخلاقی هم تعلق می‌گیرد؟ آیا نمونه‌هایی از شهود قلبی اخلاقی سراغ دارید که در آن خوب و بدی کشف شده باشد؟ وظایف اخلاقی‌ای که به دل ما می‌افتد. از کجا بفهمیم که به ذهن ما افتاده است یا به دل ما؟ آیا اینها معتبر است؟
o مقومات و ارکان شهود در فلسفه اخلاق چیست و این شهود با شهود قلبی چه نسبتی دارد؟ آیا شهود قلبی را می‌توان یک منبع معرفتی واقع‌نما و معتبر در اخلاق اسلامی دانست؟ محدوده منبعیت و اعتبار شهود قلبی چقدر است؟ آیا یافته‌های اخلاقی شهودی فقط برای شخص شهودکننده معتبر است یا برای همگان یا برای کسانی که در مرتبه او هستند؟ آیا اخلاق سلوکی (حاصل از شهود قلبی) اخلاق عمومی است یا اخلاق اخص الخواص است و در طبقه سلوکی خاص اعتبار دارد؟ شاخص‌ها و ویژگی‌های معرفت و شهود معتبر قلبی چیست؟
o روش تفسیر شهود و ادراکات قلبی و بهره‌گیری از آن در اخلاق اسلامی چگونه است؟ جایگاه شهود و معرفت قلبی در کشف قواعد اخلاقی، در توجیه گزاره‌های اخلاقی و نیز در تطبیق بر مصادیق و موضوعات چیست؟ جایگاه شهود و ادراک قلبی در اخلاق بندگی، اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی چیست؟ در تعارض میان معرفت قلبی با معرفت نقلی،‌ عقلی و تجربی کدام مقدم می‌شود؟

در ادامه این میزگرد علمی حجت الاسلام حاج ابراهیم دیگر سخنران نشست با طرح این موضوع که مبادی تصوری بحث باید بیشتر مشخص شود، گفت: در عنوان بحث بیشتر اتکای علم اخلاق اسلامی بر شهود قلبی بیان شده است. اما شاید اتکای احکام اخلاقی بر شهود قلبی مهم‌تر باشد. ابتدا احکام اخلاقی را با شهود قلبی استنباط کنیم بعدا در تنظیم آن یک دیسیپلین پدید آوریم. مراد از احکام اخلاقی گزاره‌هایی است که موضوع آن فعل خارجی یا جوانحی یا یکی از خلقیات باطنی ماست و محمول آن هم مفاهیم خوب / بد، باید / نباید، درست / نادرست ، وظیفه. سوال بحث این است که اگر حکم اخلاقی بدین معنا باشد شهود به عنوان یک منبع استنباط این احکام قابل تایید و تاکید و استفاده هست یا نیست؟ مبدا دوم: اخلاق اسلامی. جدای از فقه، احکام توصیه‌ای راجع به اعمال در بیانات اسلامی داریم. اخلاق اسلامی واقع‌گراست و غایت‌گرا و قاعده‌گرا یعنی قایل به کلیت قواعد اخلاقی است. شهودگرایی و لذت‌گرایی (مادی و معنوی) و حتی منفعت‌گرایی هم به گونه ای مورد تاکید و تایید مکتب اسلام است.
این استاد حوزه و دانشگاه با طرح این مدها که بر اساس دیدگاه آیت الله مصباح توصیه‌های اخلاقی قابل ارجاع به توصیف هستند ادامه داد: شهود چند قسم است: شهود حسی و شهود قلبی و شهود عقلی. استاد یزدان‌پناه در بحث شهود حکمت الاشراق آورده‌اند. حس انسان یک حس عقلانی است در حالی که حس حیوانی حس وهمانی است. در شهود حسی از باب «النفس فی وحدتها کل القوی» نفس تنزل می‌کند در مرتبه حواس. عقل ما در حس ما حضور دارد. ولی مفاهیم مسانخ با خودش را می‌یابد مثل وجود و وحدت این امر محسوس را. این شهود عقلی است. قوه واهمه و عاقله را از یک جنس تلقی کرده‌اند.  مقصود ما شهود قلبی است. در ورای قوه عقل قوه قلب قایلیم که در آن بر خلاف عقل حقایق نه به صورت کلی و معقول بلکه جزیی و متشخص وجدان می‌شوند در عین حال از شهود عقلی بالاتر است. همان گونه که عقل در مرتبه حس تنزل می‌کند. در شهود قلبی هم عقل منور می‌شود. هم‌افقی میان یافته‌های شهودی عارف و عقل منور اینجا درست می‌شود. عقل به تبع قلب می‌تواند دریافت کند از یافته متشخص و جزیی قلب. منظر و روش بحث ما معرفت‌شناختی است. معرفت‌شناسی گزاره‌های اخلاقی. این را می‌توانیم از منظر عرفانی و نقلی و عقلی بحث کرد.

در پایان این نشست علمی حجت الاسلام ابوالفضل کیاشمکشی دیگر سخنران میزگرد نیز گفت: چارچوب بحث ما بر اساس نظام حکمی علامه طباطبایی با چاشنی عرفان ابن عربی است. انتخاب این چارچوب دلبخواهی نیست. یکی از منابع مهم برای طرح و حل این مسایل و مشکلات، نظام فکری و فلسفی علامه است با تصریحاتی از عرفان ابن‌عربی که علامه به صورت اندماجی دارند. این مباحث ذیل فلسفه اخلاق قرار می‌گیرد. منبع شهود نسبت به ارزش‌ها یا مفاهیم یا گزاره‌های اخلاقی زیرشاخه منابع شناخت در معرفت‌شناسی اخلاق است.  ایده نهایی من این است که تفاوت ذاتی بین معرفت‌شناسی در حوزه حکمت نظری و حکمت عملی نیست. اگر شهود منبع حکمت نظری است در حکمت عملی هم شهود از منابع شناخت است. البته اخلاق یک پله اضافه دارد. اخلاق و حکمت عملی در مرحله‌ای اعتباری است که حکمت نظری این مرحله را ندارد. اما در چند گام قبل از آن تفاوتی نیست. نظر سهروردی این است که منبعی داریم به نام اشراق و در عرفان منبعی داریم به نام قلب. بحث این است که چگونه این علم شهودی به علم حصولی تبدیل می‌شود و گزاره می‌شود؟ علامه علوم حصولی را به علوم حضوری برمی‌گردانند. و می‌فرمایند: علم یک قسم بیشتر نیست حضوری. العلم حضور مجرد عند مجرد.
وی با طرح این سوال که شهود در این بحث همان علم حضوری است یا خیر تصریح داشت: راغب به تفصیل ذیل شهد آورده است: الشهود و الشهاده الحضور مع المشاهده اما بالبصر او بالبصیره.در لغت شهود حضور نهفته است. معرفت حصولی شبیه‌سازی شده معرفت حقیقی است. نه تنها شهود به معنای علم حضوری از منابع اخلاق است بلکه منبع اصلی اخلاق است. سایر منابع درجه دوم است. شهود مراتبی دارد. ادراک حسی حضوری است و شهود است. ادراک خیالی و مثالی مرتبه دیگری از شهود است. ادراک قلبی هم مرتبه‌ای از شهود است. شهود فقط منبع ارزش‌های اخلاقی نیست. در هر بستری از معرفت شهود منبع اصلی است. ادراکات حسی قوامشان و ارزششان به اشتمال بر حضور است. واقع‌گرایی اینجا درست می‌شود. گاهی تصور می‌شود علم حضوری علم احاطی است! ‌این غلط است. علم حضوری علم مستقیم و بی‌واسطه به وجود شیء‌ است و مراتب دارد. علم حضوری احاطی و غیراحاطی. حسی یا کشف صوری. از مصادیق علم حضوری علم نفس به خودش است معنایش این نیست که همه خصوصیات نفس را درک می‌کنم.  مقوم ادراک حضوری مستقیم بودن آن است که حاکویت در آن نیست. علم حضوری بی‌واسطه است. متعلق ادراک حضوی وجود است. علم به وجود شیء است.
وی در پایان افزود:‌ وجود اگر ادراک شود اثر انگیزشی دارد. در اخلاق این مهم‌تر است. اگر ماری را تصور کنم که اینجا رد می‌شود فرار نمی‌کنم. ولی اگر مار را ببینم فرار می‌کنم. مال حرام آتش است. از نظریات عصمت این است که درجه‌ای از معرفت می‌رسید که ذات محرم را می‌بیند.
شهود جزو منابع مهمترین منبع و مقوم منابع است.  اخلاق حسی ممکن است طبیعت‌گرا شود. اگر ارزش‌های اخلاقی برگردد به آثار محسوس. اخلاق سکولار متقوم به شهود حسی است و نمی‌تواند پاسخ‌گوی عوالم دیگر باشد. از این شهودهای حسی الزاماتی درمی‌آید. اینکه آتش می‌سوزاند با فرایندی اعتبار می‌شود که دست درون آن نبرم. ادراک حسی نفوذی در عوالم دیگر ندارد. در آنجا شهود عمل می‌کند. شهود حسی در وعاء‌ عالم حس منبع اخلاق می‌شود ولی متناسب با این وعاء. در اخلاق آخرت‌گرا هم شهود حسی هست. بهترین پناه برای کودک مادر است. کودک درکی از این ندارد ولی در نهادش به بصورت مبهم شهودی و الهامی نهاده شده است.