ویژه برنامه مصیر با حضور مهدی جمشیدی برگزار شد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به نقل از مهر، مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه در چهارمین قسمت از ویژه برنامه «مصیر» که به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری از شبکه چهار پخش شد، نحوه مواجه با مدرنیته از دیدگاه شهید مطهری را تشریح کرد.

در این برنامه مهدی جمشیدی، با اشاره به اینکه استاد مطهری متفکر مماس با تجدد بود، گفت: او عالم حوزوی بود که از نزدیک با مسائل تجدد درگیر بود و از تجدد و عالم غربی دور نبود.

وی ادامه داد: اگر بخواهیم پنچ متفکر را در دوره معاصر از فضای معنایی حوزه نام ببریم که درگیر مسائل ناظر بر تجدد عالم غربی بودند، بدون شک یکی از سرآمدان آن شهید مطهری است. نوع نگاهی که استاد شهید به عالم غرب دارد را اگر بخواهیم به طور صورت‌بندی شده ارائه دهیم، باید سه عنصر را در بحث دخالت دهیم؛ عنصر اول غرب و تجدد است، عنصر دوم نسبت ما با تجدد است و عنصر سوم من معرفتی و من فرهنگی ماست.

عضو هیأت علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه گفت: در باب تجدد شهید مطهری اینطور باید شرح داد که وی به اینکه عالم غربی عالم طاغوت و مادیت است معتقد است اما در عین حال یک روایت یکدست و یکپارچه از تجدد غربی ندارد؛ یعنی عالم تجدد را یکپارچه ترد نمی‌کند و یکپارچه نیز نمی‌پذیرد. او معتقد است که عالم تجدد ترکیب و آمیزه‌ای از خوبی‌ها و بدی‌هاست و به این عالم نگاه ترکیبی دارد، هرچند که اساس را در غرب نگاه مادیت و نگاه مادی به عالم و آدم می‌داند، اما شاخه‌های آن را دارای احکام متفاوت می‌داند.

این پژوهشگر افزود: در باب اسلام نیز من معرفتی و من فرهنگی ما محسوب می‌شود نیز اگرچه شهید مطهری قائل به این است که اسلام ناظر به تمام وجوه زندگی انسان هست، اما در عین حال معتقد است که اولاً پاره‌های عمده‌ای از اسلام معطوف به کلیات است، یعنی اینطور نیست که اسلام به تمام جزئیات پرداخته باشد. ثانیاً او معتقد است علاوه بر متن نقلی، عقل و تجربه را هم در اراده تشریع الهی باید دخالت داد، بنابراین روایت شهید مطهری از اسلام یک روایت گسترده و پهن دامنه است.

وی خاطرنشان کرد: با توجه به این نکات، ضلع سوم بحث نسبت بین این دو من متفاوت است. یعنی پیش فرض شهید مطهری این است که غرب غیر ماست و به نوعی غرب نسبت به ما دیگری است. این نسبت را شهید مطهری در دو حالت صورت بندی می‌کند، یکی حالت التقاط یعنی ما قائل به گزینش از عالم تجدد هستیم به این معنا که باطل او را کنار حق خودمان می‌نشانیم و ترکیبی متناقض و چند پاره ایجاد می‌کنیم. حالت دوم نیز گزینش حکیمانه است، که وی به صورت مشخص اشاره می‌کند که «ما مجبور نیستیم هر راهی که غربیان رفته اند برویم، باید هوشیارانه به زندگی غربی نگاه کنیم، هر آنچه را که مورد حاجتمان است و با عالم معنایی ما تناسب دارد، آن را اخذ کنیم، نه فراتر از این».

عضو هیأت علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه اظهار داشت: شهید مطهری معتقد است این گزینش دو صورت دارد و می‌گوید این طور نیست که هر نوع اخذ و اقتباسی، التقاط باشد، یعنی ما گرفتن امور واقعیت و حقایق از دیگری را ناروا نمی‌دانیم. بلکه اخذ و اقتباس بر دو صورت است؛ یک حالتی این است که ما بدون نظر به خویشتن فرهنگی و معرفتی‌مان اموری را بر گیریم و به خودمان اضافه کنیم و یک هویت چهل تکه و چند پاره طراحی کنیم و یا در حالت دوم واقعیت‌هایی که از آن دیگری انتخاب می‌کنیم و اقتباس می‌کنیم در من ما هضم می‌شود و یک موجود دیگری ایجاد می‌شود و در آن روح کلی هضم می‌شود. لذا وی معتقد است که فرهنگ و تمدن اسلامی، دنباله تمدن‌های دیگر نبوده، بلکه شخصیت و هویت مستقل و متمایزی دارد.

جمشیدی گفت: مطهری در جایی اولین آفت را نفوذ اندیشه‌های بیگانه می‌داند و تصریح می‌کند که در سده‌های آغازین مسلمین در بخش‌هایی از روند تمدن‌سازی‌شان دچار التقاط و یونانی زدگی شدند و وی معتقد است در همان دوره افرادی پیدا شدند که دین را تصفیه و پالایش کردند. بنابراین شهید مطهری حالت دوم را برای اقتباس روا می‌داند، یعنی آن حالتی که هویت مستقل تمدن و فرهنگ اسلامی و به صورت کلی جامعه اسلامی، مخدوش نشود.

وی در پایان گفت: از همین رو می‌توان سه ضلع را در نظر گرفت، یک ضلع عالم تجدد است که شهید مطهری آن را غیر در نظر می‌گیرد، دیگری که بنیان او شیطانی است نه رحمانی. ضلع دیگر بحث مربوط به من ماست که همان من اسلامی است اما به این معنا نیست که جامعیت و کمال این من اسلامی موجب شود که ما هیچ‌گونه حاجتی به دیگری نداشته باشیم و هر گونه اخذ و اقتباسی را التقاط بدانیم، ضلع سوم نیز نسبت است که به آن اشاره شد.