اسرار ما، سلاح دشمن؛ چرا رازهای ملی در ایران لو می‌رود؟

اسرار ما، سلاح دشمن؛ چرا رازهای ملی در ایران لو می‌رود؟
نوشتاری از دکتر عبدالوهاب فراتی عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

جنگ اخیر ایران و اسرائیل بار دیگر نقش مخرب «ستون پنجم» و نفوذی‌هایی را آشکار کرد که با وطن‌فروشی و برادرکشی، راه بیگانه را هموار می‌کنند. اما فراتر از این خیانت‌های آشکار، زخم عمیق‌تری در پیکر ایران زمین وجود دارد: فرهنگ افشای غیرمسئولانه اسرار و نقش آن در تسهیل خیانت. این معضل تاریخی، در هیاهوی سیاسی و امنیتی غالباً نادیده می‌ماند، حال آنکه ایران از معدود کشورهایی است که هیچ خبری در آن محرمانه نمی‌ماند. انتشار بی‌ضابطه اطلاعات – محرمانه یا عادی – همچون نقل و نبات، نه تنها جمع‌آوری اطلاعات را برای دشمن تسهیل می‌کند، بلکه سرویس‌های جاسوسی را به طمع ورزی ترغیب می‌نماید. اما چرا اسرار ایران ناامن می‌ماند؟ نیازمند بررسی های عمیق جامعه شناختی است اما اجمالا می توان به چنین عواملی پاسخ داد:

۱. فرهنگ «اطلاع‌رسانی» بی‌قاعده:
در لایه‌هایی از جامعه و حتی بدنه حاکمیت، افشای اخبار محرمانه (حتی جزئی) به نماد «دسترسی به حلقه‌های قدرت» یا ادعای «آگاهی‌بخشی» تبدیل شده است. شبکه‌های اجتماعی این آفت را به اپیدمی بدل کرده‌اند: انتشار تصاویر سفرهای محرمانه، اسناد جلسات امنیتی، یا جزئیات پروژه‌های حساس، گاه صرفاً برای کسب «لایک» بیشتر!

۲. کم‌اهمیت‌پنداری اطلاعات:
بسیاری پنداشته‌اند امنیت صرفاً با اسلحه و سپاه حفظ می‌شود؛ غافل از آنکه یک پیام ساده، یک عکس، یا یک نام می‌تواند سلاح مرگبار دشمن شود. نمونه دردناک آن، افشای هویت و برنامه‌های تردد دانشمندان هسته‌ای پیش از ترورهای هدفمند بود.

۳. بی‌اعتمادی و شفاف‌سازی ویرانگر:
برخی جناح‌ها و افراد، افشای اسرار را ابزاری برای تضعیف رقبا یا «افشای حقیقت» می‌پندارند، بی‌آنکه دریابند این اطلاعات مستقیماً به دست دشمن می‌رسد.

۴. ضعف آموزش امنیت ملی:
نظام آموزشی و رسانه‌ها کمتر بر «مسئولیت‌پذیری در حفظ اسرار ملی» تأکید کرده‌اند. این خلأ، شهروندان را از درک تبعات افشای اطلاعات بی‌خبر گذاشته است.

پیامدهای ویرانگر
ترکیب فرهنگ افشای عمومی و فعالیت نفوذی‌ها، زهکشی امنیت ملی را به دنبال دارد. نفوذی‌ها برای ضربه زدن به پیکر ملت، نیازمند اطلاعات هستند، و این فرهنگ ناسالم، سفره‌ای گسترده پیش پای آنان می‌گسترد. فاجعه‌ای که جبران آن شاید ناممکن باشد.

راهکارهای برون‌رفت
الف) فرهنگ‌سازی و آموزش
– گذاشتن درس “رازداری ملی” در کتاب‌های مدرسه تا دانشگاه
– ساخت فیلم‌های مستند درباره خیانت‌های تاریخی ناشی از لو رفتن اطلاعات
– شعارهای تأثیرگذار در رسانه‌ها:
“یک پیام تو، سلاح دشمن”
“سکوت تو، دیوار ایران”
“عکس محرمانه = خیانت ناخواسته”
– معرفی قهرمانان رازداری: افرادی که با سکوت به موقع، از فاجعه جلوگیری کردند
– الگوسازی مثبت: تقدیر عمومی از نهادها و افرادی که با رعایت محرمانگی، از بحران‌ها پیشگیری کرده‌اند.

ب) اصلاحات نهادی و امنیتی
– طبقه‌بندی هوشمند اطلاعات: تعریف سطوح دسترسی بر اساس «نیاز به دانستن» در دستگاه‌ها.
– نظارت سایبری پیشرفته: رصد شبکه‌ها برای شناسایی نشت‌های عمدی یا سهوی.
– جرمانگاری شفاف: افزایش مجازات افشاگران غیرمسئول (حتی بدون قصد خیانت) با ضمانت اجرایی قوی.
– امنیت سایبری: به‌روزرسانی رمزنگاری، محدودسازی ابزارهای انتقال داده (مانند USB)، و احراز هویت چندمرحله‌ای.

ج) مسئولیت‌پذیری اجتماعی
– سامانه‌های گزارش‌دهی محرمانه: امکان گزارش سوءاستفاده از اطلاعات بدون ترس از افشای هویت.
– رسالت رسانه‌ها: پرهیز از انتشار اسرار امنیتی به بهانهٔ «خبررسانی» و تمرکز بر تحلیل‌های کلان.
– نگهبانی جمعی: ترویج این اندیشه که حفظ اسرار ملی، تکلیف هر شهروند است.

تاریخ ایران، روایت تلخ خنجرهایی است که از پشت بر پیکر این سرزمین نشسته‌اند. امروز یکی از کشنده‌ترین تیغ‌ها، بی‌مبالاتی ما در حفظ اسرار است. تا زمانی که این فرهنگ افشا در جامعه و دولت تداوم یابد، خاک حاصلخیز خیانت را آبیاری کرده‌ایم. پیروزی در این نبرد پنهان، نه فقط با دستگیری جاسوسان، که با انقلابی فرهنگی در درک ارزش سکوت ممکن است. باید پذیرفت که گاه یک پیام به ظاهر بی‌خطر، نقشهٔ راه دشمن برای ضربه‌ای مهلک است. پاسداری از ایران، هوشیاری زبانی و مسئولیت‌پذیری اطلاعاتی تک‌تک ما را می‌طلبد.