دلالت های بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در برنامه هفتم توسعه

نشست علمی «دلالت های بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در برنامه هفتم توسعه» توسط مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه، روز چهارشنبه ۴ اسفندماه ۹۹ در قم برگزار شد.
در ادامه گزارش محتوایی این کرسی علمی خدمتتان ارائه می‌گردد:

 دکتر حسین رمضانی
رییس مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن
تشکر می کنم که دعوتمان را جهت برگزاری نشست بیانیه گام دوم، دلالت‌ها در باب برنامه هفتم توسعه جمهوری اسلامی ایران را پذیرفتید متشکرم. به عنوان مقدمه باید عرض کنم، در موقعیت فعلی فرصت طلایی جهت نگارش برنامه ۵ساله هفتم داریم که اولین برنامه ۵ساله گام دوم می باشد و این برنامه دو سند پشتیبان جدی دارد یکی همین بیانیه گام دوم است که مرقومه مقام معظم رهبری است برای جهت‌گیری ۴۰ ساله آینده انقلاب اسلامی، و دیگر هم انشالله سند الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت که پیش‌بینی می شود در اوایل سال آینده این سند نیز از سوی رهبر معظم به کارگرازان و جامعه فرهنگی و علمی کشور ابلاغ شود تا مبنای سیاستگذاری پیشرفت قرار گیرد. روشن است برنامه های توسعه در تحکیم ساخت درونی قدرت جمهوری اسلامی ایران نقش بسیار اساسی دارند و اگر تحول مدنظر ایشان تحت تدبیر آغاز عصر جدید ازآن یاد می شود بخواهد به عنوان واقعیت اجتماعی جامعه ایران تحول و تاثیری ایجاد کند باید از طریق سیاستگذاری بر پایه حوزه های مرتبط با توسعه در معنای عام کلمه باشد. و اولین سند اجرای که مبنا و منشای عملکرد دولتها بایست قرار بگیرد همین برنامه ۵ ساله است. ضرورتی فعلی با توجه به اینکه تدوین برنامه ۵ساله هفتم نیز به دولت آینده سپرده شده و با پشتیبانی این دو سند مهم، ما باید از این فرصت طلایی استفاده کرده و کمک کنیم به لحاظ تصمیم سازی که بهترین مفاد به جهت محتوایی و ساختاری در برنامه ۵ساله هفتم توسعه جمهوری اسلامی ایران ایجاد شود و این نشست به همین جهت برگزار شده است.

 

حجت الاسلام والمسلمین احمدعلی یوسفی
مدیر گروه اقتصاد پژوهشکده نظام های اسلامی
مطلبی که عنوان شد بسیار مهم است. همه نهادها و نیروهای انقلاب در این مقطع نسبت به برنامه هفتم بایست به طور جدی احساس مسئولیت داشته باشند. برنامه هفتم در واقع نقشه راه ۵ساله آینده جمهوری اسلامی ایران است لذا اگر درست تنظیم نشود در مسیری که حرکت می کنیم ممکن است ما را از مقصد دور کند یا حتی نرساند. در بخش اقتصادی بیانیه گام دوم، رهبری دو مطلب اساسی دارند: اول اینکه بحث مشکلات اقتصادی است که نظام جمهوری اسلامی ایران با آن مواجه است و دوم هم راه حل آن است که ارائه فرموده اند. تلقی ما از بیانیه گام دوم به لحاظ طول زمانی چیزی حداقل ۴۰ سال است چرا که بعد از چهل سالگی مطرح شده است لذا راه حلی که رهبری ارائه می دهند برای ۴۰ سال دوم اقتصاد ایران است. مشکلات اقتصادی را همه مطلع‌ایم، گرانی، تورم، رکود، فساد، بی‌عدالتی، قاچاق و… البته وقتی مشکلاتمان را با کشورهای دیگر مقایسه می کنیم پی می بریم که وضعیت خوب است و واقعا کاری که در کتاب صعود ۴۰ ساله انجام گرفت که مورد تایید معظم له نیز قرار گرفت، نشان می دهد که ما نسبت به متوسط وضعیت جهانی مطلوب هستیم ولی وقتی صحبت از فساد و قاچاق و محرومیت و بی‌عدالتی داریم نسبت به آرمانها و اهداف خود نظام اقتصادی مدنظر است. آن چیزی که برایمان معیار است این نیست که دیگر کشورها در چه وضعیتی هستند که ما در مقام مقایسه بر می آییم و وقتی به آنها رسیدیم احساس رضایت کنیم. ما با وضعیت آرمانی نظام اسلامی و ایران مقایسه می کنیم که لذا نسبت به این راضی نیستیم. ایشان بعد از بیان مشکلات اقتصادی تنها راه برون‌رفت را اقتصاد مقاومتی و مولفه‌ها و سیاست‌های آن است و بر آن تصریح دارند. لذا این مسئله بسیار مهم است و حتی ایشان در بیان اقتصاد مقاومتی می فرمایند الگوی الهام بخش از نظام اقتصادی اسلام، مردم بنیان، عدالت‌محور، دانش بنیان، رویکرد جهادی، درون‌زا، برون گرا و فرصت ساز و مولد و پیش‌رو و انعطاف پذیر که از خصوصیات اقتصاد مقاومتی است و بر این اساس در واقع سیاست‌های ۲۴گانه آن را بیان می فرمایند.
یکی از مشکلات ما در سال ۹۹ تا به حال که در خصوص اقتصاد مقاومتی داریم، رهبری در سال ۹۶ در نشستی که در جمع اساتید دانشگاه‌ها بود گله کردند که تلاشهای فراوانی برای اقتصاد مقاومتی می شود اما پیش نمی‌رود. معلوم است که اینجا گره ای وجود دارد و باید اندیشمندان تلاش کنند و گره گشایی کنند که اقتصاد مقاومتی محقق شده و مشکلات جامعه اسلامی ما برطرف شود. لذا بحث بیانیه گام دوم در بخش اقتصادی و راه‌حلهای مشکلات اقتصادی تنها به اقتصاد مقاومتی گره خورده است.
تبیین اقتصاد مقاومتی،‌ تعریف صحیح از اقتصاد مقاومتی، بیان صریح از مولفه‌های آن و تفسیرهای مختلف از آن از جمله مشکلات اجرای اقتصاد مقاومتی می باشد. شاهدیم که تفاسیر موجود را گاهی بر اساس اندیشه های اقتصادی لیبرال سرمایه داری تفسیر می شود و براساس همان سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی را به همان سمت می برند. برخی نیز در قالب تفسیر دولت‌سالاری اقتصادی نظام سوسیالیستی در واقع تفسیر می کنند. آن چیزی که ما باید تاکید داشته باشیم تبیین اقتصاد مقاومتی و مولفه های آن بر اساس تفسیر رهبری است. ایشان مولفه های اقتصاد مقاومتی را خودشان تفسیر کرده اند، گره ای که ما بعد از بیان ایشان یافتیم دقیقا اتفاق نیفتادن تبیین اقتصاد مقاومتی براساس فرمایشات ایشان است. در جمهوری اسلامی ایران انصافا به محرومین خدمات فراوان و زیرساختهای فراوانی در بخشهای علمی انجام و اجرا شد. حال چرا با این مشکلات مزمن همچنان دچار هستیم؟! بنده معتقدم که رهبری خودشان راه حل نیز در بیانیه فرمودند که توجه به آن مهم است، فرمودند که چالش های درونی، عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریتی است. عیوب ساختاری را بنده تفسیر می کنم به ریل‌های اقتصادی ایران، به رغم این دو مطلب زیرساختهای فراوان که بسیار به محرومین هم کمک شده با این اشکالات اساسی گرفتار هستیم. اساس فضیه این است که می خواهیم اهداف آرمانی اقتصادی خودمان را روی ریلهای نظام سرمایه داری محقق کنیم. اگر از من بپرسند که ما در عرصه سیاسی، فرهنگی،‌ نظامی و … انقلاب ما چکار کرد؟ بنده می گویم در همه عرصه‌ها کارنامه قابل قبولی بود ولی متاسفانه در زمینه اقتصادی نمی توانیم بگوییم از ریل‌های سرمایه داری نظام لیبرالی نظام یافتیم، چرا که بانک‌ها، بورس، بازار کار و کالا همان است که بود و متاسفانه دخالتهای بی‌مورد دولت در همه جای اقتصاد که اقتصاد را دولتی کرده و آزادی که مردم در زمینه اقتصادی داشتند را ندارند، و نظریه پشتیبان ایران که درواقع مردم سالاری دینی است ما مردم سالاری اقتصادی دینی بر مبنای نظریه مردم سالاری دینی نتوانستیم کشف و الگوسازی و مدل سازی کنیم.
حدود ۲ ماه گذشته، دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام به قم سفری داشتند که ما نیز در خدمتشان بودیم و ایشان اظهار داشتند که در تنظیم برنامه هفتم به مجمع کمک کنیم و چون در برنامه کل و سیاستهای کلی ششم، این اقدام را انجام داده بودیم و در حین انجام، در حال بررسی برنامه پنجم نیز بودیم و دیدیم که برنامه اقتصادی در برنامه پنجم حدود ۲۰ درصد آن فقط عملیاتی شده بود و اگر آن هم نبود این اتفاق می افتد و همان مقدار کار پیش می رفت، لذا خدمتشان عرض کردیم علت اینکه برنامه را آرمانی می بندیم و در عمل تنها همین مقدار محدود عملیاتی می شود، برای این است که سیاست‌های آرمانی بر ریل‌های سیاسیتی که متناسب با آن نیست این نتیجه را خواهد داشت. لذا اگر حاضر باشید یک سری سیاست‌های کلی تحولی که منشا تغییر ریل‌های اقتصادی مذکور است را ارائه بدهیم که براساس اندیشه الگوی اقتصاد مقاومتی مدنظر رهبری می باشد.
ایشان نیز تصریح کردند که ما دنبال همین هستیم و لذا ما هم براساس مبنای بیانیه گام دوم که بحث اقتصاد مقاومتی و اصلاح ریلهای اقتصادی تا مولفه های اقتصاد مقاومتی در نظام ایران محقق شود تنظیم شده و برایشان ارسال شده است.
اولین سیاست پیشنهادی ما این بود: شناسایی نقاط فاصله اقتصادی موجود با الگوی اقتصاد مقاومتی و از بین بردن آنها جهت تطبیق نظام اقتصادی موجود بر اساس الگوی اقتصاد مقاومتی.
کمسیون اقتصادی مجلس واقعا تخصصی و همه اقتصادی نیستند، و شاهد هستیم که همین ها برای همه مسائل کشور تصمیم‌گیری می کنند! مجلس ما مجلس تخصصی قانون گذاری نیست. ما پیشنهاد دادیم که مجلس متخصصان باشد اما به لحاظ قانونی مشکل داریم. لذا گفتیم لااقل در برنامه ۵ساله هفتم مرکز پژوهشی با کمیته های تخصصی تشکیل شود و حتی اعضا نیز با انتخابات جامعه نخبگان متخصص صورت گیرد که ضریب اثرگذاری بالا در قانون گذاری انجام شود. برخی نهادهایی داریم که فراقوایی بوده و اتفاقا همین ها منشا بسیاری از فسادها می باشند مانند بانک مرکزی. بانک مرکزی بانک‌ بانک‌هاست لذا پیشنهاد دادیم بانک مرکزی از زیرنهاد قوه مجریه خارج شود و اضافه کنم که برای این جریان، طرح نوشته شده داریم. یکی از مشکل موجود این است که متاسفانه در بخش اقتصادی، ساختار امنیتی نداریم. همین که یک خبرنگار خبر قاچاق نفت را در خلیج فارس کشف کرده و گزارش می کند را آیا وزارت اطلاعات قادر به چنین کاری هست؟ در همه جای دنیا، ساختار امنیت، فرا قوایی است در حالیکه در کشور ما، هر یک از روسای جمهور، به نوعی در ساختار امنیتی تغییر و تحول ایجاد کردند!! لذا این ساختار فقط ابزار دست است! بسیاری از مشکلات اقتصادی موجود ناشی از همین است. و تا اینها رفع نشوند امکان رفع مشکلات اقتصادی وجود نخواهد داشت.

حجت الاسلام والمسلمین علی ذوعلم
عضو شورای علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی
بیانیه گام دوم کلیتی است که ناظر به محورهای راهبردی اصلاح نظام ما در ۴۰ ساله دوم است و قبل از اینکه تعمیم و تطبیق بر سیاستها دهیم باید کلیت را در نظر بگیریم. مورد بسیار مهم در بیانیه این است که ما به دنبال دفاع از یک نظام انقلابی هستیم که از همه لوازم یک نظام اجتماعی و سیاسی برخوردار بوده و هم انگیزه ها و آرمانها و فرایندها و برآیندها با نگاه انقلابی دیده شود. اگر واقعا عزم و اراده ای در مجموعه نظام وجود داشته باشد که بتوانند این نظام انقلابی را در برنامه هفتم اجرا و مجموعه نظام بورکراتیک ما به عنوان نظام انقلابی رصد شود و طراحی های همسو انجام شود قدم بسیار مهمی برداشته شده است.
مطالب گفته شده توسط دکتر یوسفی بایستی در تمام نظام و تشکل و سیاست‌های ما و نه فقط بخش اقتصاد، به اجرا گذاشته شود. بسیاری از مسائل و موارد گفته شده نیاز به بازطراحی بر مبنای مبانی انقلاب دارند. در دهه های اول انقلاب به دلیل وجود جنگ و دفاع مقدس و فراز ونشیب‌های مختلف هنوز این مسئله در تار و پود نظام قرار نگرفته که ما در یک بازطراحی و کلیت نظام اجتماعی و سیاسی داشته باشیم. لذا عرض بنده در اولین نکته این است که ما فراتر از تنظیم بیانیه گام دوم در عرصه های مختلف، کلیت و پیامد و نگاه کلان را نیز بینیم و ناظر به آن نیز بحث کنیم.
نکته دیگر اینکه بیانیه گام دوم، جوهره آن گفتمانی و فرهنگی است. حتی در بحث سیاستهای اقتصادی نیز بیشتر نگاه و نگرش را می خواهد در جامعه احیا کرده که در امتداد همان نظام انقلاب اسلامی است. غفلت در فرهنگ در عرصه عمل و اقدام در طول ۴۹۰ سالگی اول انقلاب مدنظر و مورد تاکید رهبر معظم بوده است. لذا اگر قرار باشد در برنامه هفتم چرخشی در جهت پیشبرد مقاصد بیانیه گام دوم باشد اولویت فرهنگ بحث بسیار مهمی است. حتی در فضای اقتصاد و سیاست نیز به فرهنگ اقتصاد و فرهنگ سیاست باید بپردازیم تا وقتی که سرمایه دار در جامعه آن انگیزه ها و الوهیت ایرانی و ملی در آن بسیار ضعیف بوده و به فکر منافع شخصی خودش است اینجا فرهنگ خودش را نشان می دهد.
نکته بعدی در بحث فرهنگی،‌ از توصیه های رهبری، ۲ مورد آن ناظر به فرهنگ است: تربیت اخلاق و دیگری سبک زندگی. حتی دیگر توصیه ها نیز با همین وارد مرتبط است. لذا در سطح های برنامه های هفتم این مضامین به عنوان گرانیگاه محتوایی دستگاه فرهنگی و ترویجی آموزشی قلمداد می شود و ضمانت‌های اجرایی که به این موارد بپردازد مهم است. فرض بر این است که شورای انقلاب فرهنگی که متولی سیاستگذاری و رصد و حتی هدایت راهبردی در بحث فرهنگ است. سالها پیش به فرموده رهبر انقلاب، شورای انقلاب فرهنگی به مثابه قرارگاه فرهنگی کشور تعریف کردند، آیا در سالهای اخیر مرکز مذکور درخصوص اجرای سیاستهای ۴۰ ساله کشور در خصوص اصلاح و تطبیق اسناد مصوب فرهنگی اقدامی کرده است؟
به نظرم مطالبه جدی ما قبل از مجلس و قوه مجریه، از چنین دستگاههایی هست که از آن ها انتظارات بیشتری می رود و اینها نهادهای فراقوایی هستند و واقعا بدانیم چه آبی از اینها گرم شده؟
نکته بعدی، بحث عدالت است. عدالت مهم ترین عنصر آرمان اجتماعی اسلام تلقی می شود باید در سیاستها به گونه ای ببینیم که فراتر از معنای آنچه که باید دیده شود. اگر به عدالت فرهنگی و آموزشی را نپردازیم قطعا دچار چالش می شویم. نکته دیگری که بایست به آن توجه شود، غفلت از تمدن سازی در مجموعه مدیریت کشور است. اگر تمدن سازی را نخواهیم آرمان‌گرایانه صرف تلقی کنیم نمی توانیم در سازوکارهای گفتمان سازی و اندیشه ای توجه به اندیشمندان جهان اسلام را جلت کنیم. کشورهایی مانند مالزی و کویت، صاحب‌نظرانی داشته و کتابهایی را تالیف کرده اند. اگر ما نتوانیم اینها را شناسایی کنیم و با اینها مباحثه داشته باشیم خودمان تصوراتی را درخصوص تمدن سازی ارائه میدهیم ولی در صحنه جهان اسلام و حتی فراتر از آن و انواع نظام‌ها شنیده نمی شویم و توجهی به ما نمی شود. لذا بایست در برنامه حال حاضر به این مهم بپردازیم و نمونه قبلی آن ایده گفتگوی تمدن‌ها در زمان دولت ششم که اگر به مباحث حزبی و سلیقه ای و جهت‌گیری کشیده نمی شد می توانست نقطه عطفی در این خصوص باشد. در آن زمان هم همین بحثها از پژوهشگاه مطرح می شد که گفتگوی سازنده بین صاحبنظران تمدنی و فرهنگی کشورها و تمدن های مختلف یکی از بسترهای اساسی صدور انقلاب اسلامی می باشد و نمونه ای از کسانی که در این زمینه گام برداشتند می توان به علامه جعفری اشاره کرد. اما امروزه بستر و زمینه ای به طور واقعی در این خصوص نداریم.
این ایده از جانب خود رهبر معظم است؛ مردمی کردن تلاشهای فرهنگی با نگاه اثربخش و خودجوش و خلاقانه. این بحث مهمی است و نکته سیاستی است که بایستی یک چرخش در عرصه فرهنگ و آموزش داشته باشیم از تصدی گری دولت به حمایت و هدایت راهبردی با حفظ سیاست‌ها و مبانی نظری اسناد فرهنگی انقلاب و میدان دادن به جوانان که در گام دوم به آن پرداخته شده است و باید سیاست‌نویسان به این مطلوب توجه کنند. توجه داشته باشیم که مخاطب گام دوم توده مردم و جامعه و نخبگان هستند لذا نبایستی نگاه حکومتی و رسمی و تقلیل‌گرایی بشویم بایست بدانیم چگونه تغییری در حکمرانی کشور و جامعه ایجاد شود که به مقاصد بیانیه این گام مهم نزدیک تر شویم.

دکتر مسعود پورفرد
عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشکده نظام های اسلامی
صحبت های خود را در بخش سیاسی این ایده و بیانیه گام دوم بیان می کنم. بنده در یک مثلثی که یک ضلع آن بحث کارآمدی نظام سیاسی در برنامه توسعه هفتم، ضلع دوم، ثبات سیاسی و ضلع سوم نیز بحث مشارکت جمعی و مردم‌بنیادبودن و مردم‌سالاری است.
در درون این مثلث تئوری است که به همراه اضلاع مثلث، از بیانات معظم‌له استخراج شده است و شامل حکمت‌های علمای حکمت متعالیه نیز می باشد. وقتی در حوزه های سیاسی بیانات ایشان را بررسی می کنیم مشاهده می کنیم که به بحث مشارکت‌های مردمی و همچنین مشارکت همگانی و به خصوص نیروهای مولد و جوانان پرداخته می شود لذا ضلع سوم در حال شکل گیری است. نکته بعد، فرمایش ایشان در خصوص ایجاد و باور بینش سیاسی شکل گرفته در مردم در طی این ۴۰ سال است که نشان‌دهنده کلیدی بودن نقش و مشارکت مردم در این مهم است. از دیگر محورهای بیانیه، ثبات و امنیت و حفظ تمامیت ارضی است که وقتی مطالعه می کنیم می بینیم نظر رهبری بیشتر روی بحث امنیت و دفاع و توان دفاعی است. پیشنهاد بنده در این راستا بحث ثبات سیاسی درونی و بیرونی است که بایست مولفه های آن بررسی و توضیح بدهم. نکته ایستادگی و مقاومت در برابر استکبار نشان می دهد که همه قوا باید این نقش را بازی کنند و باید از نخبگان و فرد و گروه عبور کرده و به سمت مشارکت و عاملیت جمعی برویم. از برنامه ابلاغی توسعه ششم، برخی موارد نیز قابل اتخاذ است. تاکید بر اصل ۴۴، که مفهوم آن این است که دولت کوچک شود و لذا توصیه می کند که بخش خصوصی و مردم مشارکت داشته باشند. در حوزه اقتصاد سیاسی و مباحث دانش بنیان‌ها نیز نگاه به همین صورت است و آحاد ملت باید حضور داشته باشند. وقتی درخصوص نظام اداری صحبت می کنیم، موارد کارآمدی نظام و به‌طبع مبارزه با فساد سیاسی و اجتماعی و … می باشد.
در تمام بحث های ابلاغیه رهبری در برنامه توسعه ششم که ورود پیدا می کنیم به برنامه توسعه هفتم نکته کلیدی، امور دفاعی و امنیتی و سیاست و امور خارجی است. برداشتی که از این بندها و موارد می توانیم داشته باشیم تاکید و توصیه ایشان به ورود به منطقه آسیای جنوب غربی است. وقتی بررسی کردم متوجه شدم نگاه و سمت و سویی که ایشان نسبت به این منطقه دارند در همه عرصه‌ها و حوزه‌ها به این دلیل است که اولا این منطقه درمقابل بحث خاورمیانه بزرگ تدوین شده است و دوم اینکه این منطقه را باید در بحث کارآمدی نظام جمهوری اسلامی کار مقایسه ای در میان کشورهای هم‌ترازمان انجام دهیم. منطقه مذکور، دارای ۲۵ کشور و جمعیتی بالغ بر ۵۳۰میلیون نفر و ۵ حوزه ژئوپولتیک جهان است که بازار بزرگ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تلقی می شود. بررسی های بنده روی ۱۰ کشور که ما از نظر اقتصادی و اجتماعی نمره و تراز خوبی به نسبت با آنها نداشتیم. حال وقتی چنین منطقه ای مدنظر مقام معظم رهبری است با وسعت ۱۲ میلیون کیلومتر مربع، برای مطالعه و تراز و کسب تجربه کاملا قابل استفاده و کاربردی است. و تمام دغدغه و تاکید ایشان این است که تحول بنیادین بایست به وجود بیاید و مشارکت جمعی را بیشتر کرده و دولت نیز کوچکتر شود و در اصل ۴۴ نیز آمده است که باید قدرت دولت کمتر و به بخش خصوصی هم منتقل شود. البته این را هم ذکر کنم که اکثر این ابلاغیه ها که در برنامه توسعه ششم هم بود به اجرا در نیامد برای مثال رشد اقتصادی ۶ درصدی که داشتیم!! آیا واقعا در برنامه ششم توسعه این عدد و درصد پیش‌بینی شده بود؟! لذا بایست به سراغ کارامدی نظام سیاسی با مولفه های کارآمد کردن برویم. نیاز است که هم در درون و هم بیرون ثبات سیاسی داشته باشیم. رفتارمان با کشورهای دیگر چگونه باشد. لذا مثلثمان از ایده های مقام معظم رهبری که در بیانیه گام دوم و برنامه توسعه ششم مکتوب بیان شده است.

 دکتر حسین رمضانی
رییس مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن
مناسب است که روی این مسئله – که پیوسته نیز مورد تاکید مقام معظم رهبری می باشد- تمرکز و تاکید داشته باشیم که اقتضائات توسعه مردم بنیاد را بر مبنای همین عاملیت جمعی و بر مبنای همین مشارکت مردمی و ساخت اقتصادی که سالها کار شده و اقتصاد مبتنی بر تعاون را چگونه می توانیم محقق کرده و در قالب سیاستهای مشخص در برنامه هفتم توسعه بگنجانیم که امید داشته باشیم وضعیت حاکمیت و حکمرانی موجود به سمت این ایده که می دانیم راه حل بسیاری از مشکلات خواهد بود و در چارچوب همان نظام انقلابی می گنجد حرکت کنیم.

حجت الاسلام والمسلمین احمدعلی یوسفی
مدیر گروه اقتصاد پژوهشکده نظام های اسلامی
یک بحث این است که دولت باید زمینه حضور مردم را فراهم کند و به مردم کمک کند که این اتفاق بیفتد. یک بحث دیگر اینکه دولت موانع را بردارد که نظریه پشتیبان که مردم سالاری دینی است محقق شود. نگاه دیگر اینکه از دولت خواهش کنیم که نه کمک کند و نه موانع را بردارد و فقط به ایجاد نکردن مانع اهتمام بورزد! فکر می کنیم دولتهای گذشته بخصوص در این هشت سال اخیر در جهت تحقق مردم سالاری دینی موانع بسیاری از ناحیه دولت دیدیم و واقعا در حوزه اقتصادی – که تخصص بنده است- این را شاهد هستم. از دولت خواهشمندم به مردم کمک نکند و اجازه بدهد مردم خودشان راهشان را پیدا کنند. اطمینان دارم ابلاغ بیانیه گام دوم توسط رهبری، و اینکه از جوانان خواستند که عهده‌دار مسئولیت تحقق بیانیه گام دوم شوند به‌واقع جوانان این کار را شروع کرده‌اند و واقعا یک حرکت ملموس انجام شده است والبته هر جایی هم که قدم برمی دارند در جهت پیش‌برد کارشان، شاهد سنگ‌اندازی از جانب نهادهای دولتی هستند. برای نمونه، فهم نظریه مردم سالاری دینی در ابعاد مختلف سیاسی و اقتصادی بسیار بحث مهمی است. اینکه می گویم اقتصاد ایران ۱۰۰درصد دولتی است،‌ دولت ارز دلار را ۲۵ هزار تومان – در این روزها- تعیین می کند، و مجلس و دولت هم‌نظرند که باید قدرت خرید پول ملی افزایش یابد، مجلس نظر دارد که باید دلار کاهش یابد و دولت می گوید باید ۱۱و نیم بشود و اینکه در ارزش پول هم دخالت می شود یعنی همه‌جا دست دولت برای مانع‌گذاری دراز است. اینکه روی افزایش یا کاهش ارزش پول دخالت می شود قابل درک نیست چرا که اراده‌های مردم و تلاش اقتصاددانان و فعالان سرمایه گذاری و نیروهای کار را هدر می دهند، اینها واقعا به معنای ایجاد مانع نیست؟! دولت هنر کند و فقط به ثبات نقطه حاضر – چه در حال کاهش و چه افزایش- همت داشته باشد. افزایش قدرت خرید را برخی امر مثبت تلقی می کنند، اگر ۵درصد قدرت خرید پول ملی افزایش یابد به اندازه ۵۰ درصد تورم اثر منفی در اقتصاد ایجاد می شود. اینکه یک کارخانه برنامه را روی ارز ۳۰ هزار می بندد و ارز – به زعم و تلاش دولت – بخواهد به ۱۱ هزار کاهش یابد، کارخانه‌دار باید هر آنچه دارد را به آتش بکشد!
اینها به معنای ایجاد موانع بر سر راه مردم سالاری دینی و اقتصادی می باشد. اگر دولت مانع ایجاد نکند مردم با توجه به بیانیه گام دوم راهشان را پیدا می کنند و راحت مدل‌سازی کرده و پیش می‌روند. امت می خواهد به امام و امامت وصل شود، جمع نخبگانی که آن هم باید مردمی باشند قصد دارند و باید امت را به امام وصل کنند و همین که این اتصال حاصل شود و در این بین، برخی مزاحمت‌های عمدی و تلقی‌های نادرست از سوی نهادهای حاکمیتی سمت و سوی کار را به سمت حواشی و شکل نگرفتن جمع نخبگانی خواهد برد.

حجت الاسلام والمسلمین علی ذوعلم
عضو شورای علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی
ما دولت را برخاسته از مردم در نظام مردم‌سالاری دینی می دانیم. موافق هستم که نباید مداخله بشود ولی بهتر است تلقی کنیم که مداخله چگونه بایست باشد؟ حتی موانع نیز دو قسم هستند: مفید و مضر. بالاخره دولت مجری است و – با توجه به صحبت‌های شما- بنظرم بایست مجلس به عنوان قانون گذار و قوه قضائیه به عنوان ناظر مخاطب فرمایشات شما باشند. چرا که هردوی اینها بسیار ضعیف عمل می کنند. اگر واقعا قوه مقننه در ریل‌گذاری کارش را درست و همسو با اهداف انجام دهد حتما کار برای قوه مجریه و دولت تسهیل خواهد شد. بنظرم تمامی مواردی که به طور قطع از سمت شما ایراد شد، نیازمند افزودن قید بعضا و در برخی مواردی هستند.

 دکتر حسین رمضانی
رییس مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن
بایستی بهرحال دولت بتواند ثبات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را حفظ کند و در یک فضای پیوسته در حال تحول، کنش‌گران این حوزه ها از اثبات عملکردی لازم نمی توانند برخوردار باشند و مسئله مهم این است که ما چگونه بتوانیم در شرایطی که متغیرها و عوامل ایجاد اینها، که بسیار زیادند چه در بیرون و چه در داخل، که پیوسته در حال تنش در کلیه فضاهای موجود هستند و همه اینها هم کارآمدی نظام انقلابی را تحت شعاع قرار داده و هم ثبات و هم با ایجاد تغییر در این دو عامل در واقع مشارکت جمعی را دچار اختلال می کنند.
اساتید اگر روی این مسئله متمرکز شوند که چگونه در قالب برنامه هفتم توسعه در تمامی ابعاد و حوزه ها ملاحظات سیاسی را بر تا توجه بر دلالت گام دوم مبنا قرار داده که بتوانیم در این وضعیت متغیر حداکثر ثبات را ایجاد کنیم که مبنای کارامدی و پیشرفت در دستیابی قرار گیرد؟ درخصوص حفظ ارزش پول ملی بهرحال مسئله مهمی است که وقتی برنامه های قبلی را می بینیم شاهدیم که صبغه اقتصادی آن پررنگ تر از دیگر موارد است. اما معمولا صبغه سیاسی پررنگ‌تر است و دیگر حوزه ها را تحت شعاع قرار می دهد.

حجت الاسلام والمسلمین علی ذوعلم
عضو شورای علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی
ما در جامعه حتما بایست بحث نظام امت و امامت را مبنای حکمرانی قرار دهیم و در کسب اقتضائات آن بر آییم. به ویژه در حوزه و دانشگاه بتوانیم این بحث را مطرح و گفتگو کنیم. اگر در برنامه هفتم در خصوص دستیابی به بحث حکمرانی بر مبنای نظام امت و امامت کاری انجام شود بسیار مهم است. تلقی بنده این است که ثبات سیاسی و کارآمدی نتیجه مشارکت مردم بنیان است و نه فقط به معنای شرکت در مثلا انتخابات بلکه مشارکت در تمامی عرصه‌ها و حوزه‌ها. دو عنصر دیگری که به آن نیازمندیم، همسبتگی اجتماعی در بستر امت واحده، اخوت و همیاری که بسیار ضعیف است. بحث کنترل قیمت‌ها مطلبی است که خود مردم باید به آن همت بگذارند و امکان ندارد دولت بتواند بر سر هر فرد یک پلیس و ناظر بگمارد که مراقب اوضاع و قیمتها و … باشند. عنصر دوم بحث عقلانیت،‌ بصیرت و معرفت است. امروزه در بخش نخبگانی هم شاهد خلا این عناصر هستیم.
ما به شدت به یک بستر اندیشه‌ورزانه نیازمند هستیم. و این در کنار تمام پژوهشگاه‌ها و دانشگاه‌ها و موسسات پژوهشی و تحقیقاتی است که بتواند از یک مشارکت فکری نخبگانی به تحول در نظام حکمرانی بر اساس نظام انقلابی بپردازد که اگر در طول برنامه ۵ساله هفتم بتوان به طور جدی – و نه کلیشه ای- و با نگاه جامع‌نگر تحول را دنبال کند بسیار مهم و تاثیرگذار خواهد بود و شعارها فقط برای نگه‌داشت آرمان ها و مقاصد کافیست و ما را به جایی نمی‌رساند.

دکتر مسعود پورفرد
عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشکده نظام های اسلامی
درخصوص اینکه چگونه بتوانیم به سمت عاملیت و مشارکت جمعی برویم و مردم‌بنیاد باشیم و اینکه چگونه عناصر را در برنامه توسعه هفتم استفاده کرد بحث مهم و البته مفصلی است ولی در اجمال می توان گفت که اگر به آرای علمای حکمت متعالیه مراجعه کنیم – که خود حضرت آقا جزو همین علما هستند- مثلا در پیامی که ایشان درباره انقلاب و سرشت و ماهیت دارند، اظهار می دارند که انقلاب آن اتفاق سال ۵۷ و تاریخی نیست و از بعد حکمت متعالیه نیز قابل نگاه و بررسی است و بحث شدن و در حال شدن را مطرح می کنند لذا بیان می کنند که ملتزم به نظریه انقلابی باشیم این به این معناست که این سرشت و ماهیت انقلاب این طور نیست که به یک حادثه یا حتی بحران وصل شده باشد بلکه این “یک در حال شدن” است و پرچمی بوده که به دست پیامبر در مدینه الهی برافراشته شده و بایست به دست مدینه الهی دوم و امام عصر(عج) رسانده شود و ما واسطه هستیم چرا که – این جریان – در حال شدن است و نباید انقلابی بودن و مدیریت جهادی بودن را فراموش کنیم. و این شدن زمانی معنا می دهد که با هم باشیم و همدلانه و همگرا عمل کنیم. برای مثال شهید صدر و شهید مطهری و علامه مطهری نیز در همین زمینه نگاه درحال شدن را مدنظر دارند. حال این رسالت و هدف الهی، به دست یک نفر یا حتی یک گروه و حتی خود شخص آقا شدنی نیست بلکه نیازمند یک حرکت و یک عاملیت جمعی است که بتوان پرچم را به صاحب اصلی رساند. حال در این میان، جمهوری اسلامی به مثابه یک ظرف است برای آن روح الهی. لذا اگر ما بگوییم که خود رهبری که به طور قطع جزو علمای حکمت متعالیه می باشند از این مطالب می توانیم استفاده کنیم که این عاملیت جمعی چگونه قابل کشف و اقتباس و استخراج می باشد؟ بایست بیانات رهبری و دیگر علما در این خصوص کار شود که بنده روی این مطلب کار کرده‌ام. برای مثال علامه طباطبایی از بحث اراده انسان شروع کرده و به اعتباریون می‌رسند و می گویند با توجه به حرکت جوهری جمعی ما می توانیم به سمت عاملیت جمعی برویم که مزایای آن را نیز بر می‌شمرد و تا اینکه چگونه می‌تواند به عمل اجتماعی تبدیل شود. بنظرم شهید صدر نیز در آثار خودش به این اشاره دارد که چگونه از عاملیت فردی به جمعی برسیم و در آن خصوص به حب ذات نیز اشاراتی دارد و این دست کارها به کمال‌خواهی می‌رسیم.