آفریقا، نظم نوین و کاهش قدرت آمریکا در منطقه

آفریقا، نظم نوین و کاهش قدرت آمریکا در منطقه
نوشتاری از دکتر محمد محمدی‌نیا عضو هیأت علمی گروه غرب شناسی پژوهشگاه

یک دیدگاه این است که موقعیت کلان آمریکا در دنیا از جایگاهش پس از جنگ جهانی دوم، افول کرده و دست‌کم در مسائل آفریقا و غرب آسیا به بازیگری در عرض قدرت‌های نوظهور منطقه‌ای تنزل کرده یا خواهد کرد. فروپاشی انحصار سیاسی، امنیتی و اقتصادی آمریکا در منطقه و برآمدن قدرت‌های ناهمسو با اراده او از نشانه‌های این افول است. پس می‌توان جنگ سردِ پنهان میان جناح آمریکا و جناح رقبایش را فرضیه‌ای برای پاره‌ای از تحولات در قرن بیست‌ویکم شمرد. رویارویِ دو جناح در اینجا، به‌معنای بلوک‌بندیِ متعارف در جنگ سرد در دهه‌های ۱۹۵۰-۱۹۹۰ نیست و جمهوری اسلامی، خواه‌، ناخواه درون این رویارویی قرار گرفته است. هدف از یادداشت حاضر تأکید بر اولویت نگاهِ جامعِ ایران به فرصت‌های قاره آفریقا در این رویارویی است و ادعا می‌کند که جهت‌گیری و نتایج عملِ ایران در خصوص آفریقا، موقعیت او را در نظم جدید جهان تعیین می‌کند.

بازخوانیِ تاریخ غرب به ما کمک می‌کند دقیقا بدانیم چه عواملی باعث شده سلطه انحصاری آمریکا بر دنیا از بین برود. «آفریقا» یک ضلع مهم تحلیل ما از محیط پیچیده‌ی اکنون است. نمونه نیجر و سودان قابل توجهند. کودتای نیجر (ژوئیه ۲۰۲۳) دولت نزدیک به فرانسه و آمریکا در مناطق راهبردی آفریقا را سرنگون می‌کند، درحالی‌که نیجر برخوردار از معادن بی‌‌نظیر اورانیوم و الماس بوده و با توجه به شرایط ویژه در بورکینافاسو، موریتانی و مالی، کل منطقه‌ی غرب آفریقا، آماده تغییرات جدی خواهد شد. تحولات سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده در حوزه‌های مختلف امنیتی، اقتصادی و سیاسیِ غرب آسیا می‌توانند تشدیدکننده یا خنثی‌کننده‌ی تغییر در آفریقا باشند.

ضلع بعدی برای نظمِ در حال پیدایش در جهان، تحولات قفقاز، آسیای مرکزی و حوزه بالتیک است. تنش بین چند کریدور مربوط به این منطقه، شتاب زیادی گرفته که تثبیت هر یک از آنها، جغرافیای تجاریِ منطقه و بلکه دنیا را متحول می‌سازد.

ضلع مهم بعدی، چین است. طی دهه‌های متمادی، انگلیس و سپس آمریکا، چین را در محاصره دریایی قرار داده‌اند. تمام مسیرهای اصطلاحاً ایندوپاسیفیکیِ چین، در محاصره‌ی هم‌پیمانان آمریکا بوده و چین ناگزیر از ورود به جنگ کریدورها شده است؛ از کریدور «ابریشم» چینی گرفته تا کریدور عرب مد هند، امارات، عربستان و اسرائیل تا کریدور شمال-جنوب و تنش‌ها بر سر کریدور زنگزور.

از جمله اهداف قطعی آمریکا و ناتو در این محیطِ پیچیده، حذف ایران و تا جایی که بتواند، روسیه از جغرافیای تجاری جهان است، ازین‌ رو، تصمیم برای آینده ایران، وابسته به ذهنیت چندضلعی در این محیط پیچیده است. مهم‌ترین عامل برای حضور در این شرایط تاریخی، فهم عمومی نخبگان و نمایندگان ملت، برای طراحی نقشه‌ی راه آینده‌، تعیین اولویت‌ها، خلق فرصت‌ها و کاهش ضریب خطا در پرونده‌های راهبردی و حیاتی است. رسالت جامعه تحلیلی کشور، تبدیل کردن اولویت‌های اساسی ایران به عرف و ذهنیت عمومی و پرهیز از حواشی و منافع قبیله‌ای است. نگاه ما به آفریقا در این چارچوب ذهنی باید نگریسته شود و وظیفه ما یادآوری مستمر این است که حرکت ایران باید به سمت نقش‌آفرینی در اداره سطح اول جهانی باشد.

فرصت‌های بی‌شمار ایران اسلامی در آفریقا میدان مهمی برای به‌هم‌زدن جدول آمریکا و ناتو است. آفریقا یک‌بار منبع سرشار ثروت و نیروی انسانی رایگان برای نظم استعماری جهان بوده است. در آینده‌ی نه‌چندان دور نیز میدان رقابت قدرت‌های جهانی و منطقه ای خواهد شد. از اواخر قرن گذشته و ابتدای قرن حاضر، هندسه قدرت در آفریقا تغییرات مهمی پیدا کرده:

۱ تجزیه‌طلبی، مانند تجزیه سومالی‌لند از سومالی در ۱۹۹۱، جدایی اریتره از اتیوپی در ۱۹۹۳ و تبدیل اریتره به بزرگترین کشور محصور در خشکی جهان، تجزیه سودان جنوبی در ۲۰۱۱ و برنامه‌ تجزیه در چند کشور آفریقای شرقی و مرکزی.

  1. تقویت و توسعه سازمان‌های جهادی یا شبه‌نظامی (با ایدئولوژی‌های سلفی، قومیتی و غیره) با حمایت سازمان‌های اطلاعاتی بیگانه
  2. برنامه‌ تجاری و سرمایه‌گذاری پرحجم در این قاره، با پیشتازی، چین، هند و ترکیه
  3. راه‌اندازی مدارس و دانشگاه‌ها توسط بیگانگان
  4. توسعه برنامه‌های «رهبران جوان جهانی» توسط بنیادها و سازمان‌های تغییر از درون
  5. روی کار آمدن دولت‌های ناهمسو با استعمارگران دیرینه‌ی این قاره

و کارنامه جمهوری اسلامی درباره آفریقا، ترکیبی از موفقیت و غفلت است:‌ در تشخیص برنامه سازمان‌های اطلاعاتی، دیپلماسی نظامی و پیش‌بینی طرح‌های تجزیه‌طلبی و روی کار آمدن دولت‌های همسو با استعمار، بسیار هوشمندانه عمل کرده. بخشی از نتیجه، اکنون پیدا شده، به حول و قوه الهی، نتایج بعدی هم آشکار خواهد شد. اما در دو مسئله‌ی زیر، کوتاهی یا غفلت نابخشودنی کرده:

الف. سرمایه‌گذاری و تجارت در آفریقا

ب. آموزش و پرورش در آفریقا و ایران (مورد دوم یعنی آموزش درباره آفریقا و پرورش نیروهای زبده‌ مورد نیاز آن در ایران)

مقایسه ما با سرمایه‌گذاری چین در آفریقا بی‌وجه است. چین در حال تبدیل به بزرگ‌ترین قدرت سرمایه‌گذاری تاریخ بشر است. اما کاملا می‌توانیم خود را با ترکیه مقایسه کنیم. ترکیه برنامه‌ی مرکب و منسجمی برای آفریقا طرح‌ریزی کرده است: بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت، بالا بردن نفوذ نرم، دیپلماسی رسانه و صنعت سینما در آفریقا، در کنار آسیای مرکزی، قفقاز، عراق و افغانستان (حرکت نرم رسانه‌ای خود را تحت تاثیر واکنش‌های لحظه‌ای و زودگذر نکرده) و افزایش پایگاه‌های نظامی در کشورهای آفریقایی.

پوشیده نیست که آمریکا در جنگ کریدورها به‌‌دنبال حذف ایران از جغرافیای تجاری است. کامیابی جمهوری اسلامی صرفا با عبور کریدور از خاک کشورش به دست نمی‌آید، بلکه ضروری است که با طراحی راهبردهای کلان و برنامه‌ریزی، حمل‌ونقل (ترانزیت) را در خدمت پیاده‌سازی راهبردهای خود قرار دهد، کاری که چین قوی‌ترین طراح آن بوده و ترکیه، رقیب ایران در حوزه حمل‌ونقل، بدان اهتمام می‌ورزد.

نقشه‌راه کلان کشور از سوی رهبر معظم ابلاغ شده و هماهنگ با آن ایده و طراحی کلان تعامل با آفریقا را باید معین کنیم. سیاست‌های کلان «توسعه دریامحور» در پاییز ۱۴۰۲ ابلاغ شد. با نظر به فرصت‌های ما در آفریقا، بایست حمل‌ونقل هوایی و دریایی خود در منطقه را که به عنوان عنصر حیاتی در روابط کشورهاست،‌ به خدمت راهبردهای خود در آفریقا درآوریم. سیاست‌های کلان «اقتصاد مقاومتی» در زمستان ۱۳۹۲ ابلاغ شده و نرخ بسیار پایین مبادلات تجاری ما با آفریقا نشان می‌دهد که این سیاست‌ها را مبنای تعامل تجاری با این قاره قرار نداده‌ایم. جلوگیری از خام‌فروشی، واردات مواد اولیه‌ از آفریقا به ایران برای فرآوری آنها و تامین انرژی (به‌طور خاص، صنعت برق) در کشور‌های آفریقایی، از جمله دلالت‌های اقتصاد مقاومتی برای ماست. ترکیه در تمام نمونه‌های فوق، بیش از ما به سیاست‌های ابلاغی آیت‌الله خامنه‌ای عمل کرده است.