سوره آفلین؛ روایتی متفاوت از روزهای انقلاب

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از خبرگزاری شبستان؛‌ نشست نقد و بررسی رمان «سوره آفلین» نوشته ابراهیم اکبری دیزگاه در راستای مجموعه نشست‌های «روایت داستانی از امر قدسی» به همت گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ‌با دکتر حضور احمد شاکری، محمدرضا جوان‌آراسته و دکتر محمدرضا سنگری برگزار شد.

در ابتدای این نشست دکتر احمد شاکری، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: انقلاب اسلامی به واسطه مبانی اسلامی، رهبریت مرجع دینی و ارزشها و آرمانهای بلند انسانی، واقعه ای قدسی است. ادبیاتی که به این واقعه‌می پردازد می تواند با توجه به اجزاء و جوانب این واقعه و کنشگران ان، این حقیقت را اشکار کند. مرحله نخست در این مسیر روایت واقع نگرانه به این رخداد و گام دوم، قدرت روایی و نمایشی در انتقال ان به مخاطب است. سوره آفلین، به واسطه توجه به موضوع انقلاب اسلامی در گونه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی می‌گنجد. اما به واسطه رویکرد معنایی، انتخاب شخصیت و هدف نمایشی از این هدف فاصله گرفته است. از جمله خصوصیات این داستان فاصله گرفتن از مولفه های ادبیات واقع گرا است. بخشهایی از داستان بدون تمهید مقدمات و جعل واقعیت درونی از ساحت واقعیت خارج شده و عالم وهم را وارد جهان داستانی شخصیت اصلی می‌کند. وهمی تلخ و سیاه که خلیل بارها در وصف ان از تعبیر “دیوانگی” یاد می‌کند. «امشب [۱۲بهمن ۱۳۵۷] مردم دیوانه شده اند انگار» یا «[خطاب به انقلابی ها] همه ما نفرین شده ایم. همه ما» سگی که اینده را پیش بینی می‌کند. مردانی که به گربه تبدیل می‌شوند. مردی که بر دوشش مارهایی روییده اند از جمله این مقولات هستند.

وی ادامه داد: شخصیت اصلی داستان “خلیل” نامی است که گرایش اشکاری به انجمن حجتیه دارد و در طول داستان دلش با انقلابیون نیست بلکه با عمل انها مخالف است و دائما با تعبیر “ارام‌تر انقلاب کنید” انها را هشدار می‌دهد. زاویه دید داستان تنها بر ذهنیت و عینیت خلیل تمرکز می‌کند و به صورت طبیعی تصویر خاص عمل و اندیشه خلیل را در جهان داستان برجسته می‌کند. تصویری که راوی با تمرکز بر خلیل از انقلاب اسلامی ارائه می‌کند با واقعیت انقلاب اسلامی تطبیق ندارد. انقلاب در این تصویر، حرکتی احساسی و پر شور است که از عقلانیت و منطق لازم برخوردار نیست. نویسنده از زبان شخصیت های متعددی که خلیل در خیابانهای تهران با انها مواجه می‌شود این مضمون را تکرار می‌کند که اگر امام بیاید همه مشکلات حل می‌شود و ایران بهشت می‌شود. گویا مردم به دنبال ایده ای ذهنی و غیر قابل تحقق و رویایی شیرین در حرکت هستند که امکان تحقق ندارد. وجه دیگر تاکید داستان بر وجوه خشونت امیز انقلاب است. مردمی که به دنبال پاسبان ها و ساواکی ها افتاده اند و قصد کشتن انها را دارند و این جزو بارزترین اوصاف انقلابی است که در حال انجام ان هستند. با چنین تصویری “آفلین” که به معنای غروب کنندگی و ناپایداری است با چه گروه یا وصفی قابل تطبیق است؟ در یکی از تفاسیر می‌توان افلین را به همان تصورها و ارمانهایی نسبت داد که مردم به دنبال ان هستند. «فردا اقای خمینی امد چه می‌شود. همه مردم خوب می‌شوند. نماز خوان می‌شوند. راست گو می‌شوند. هیچ کس دزدی نمی‌کند. دغل نمی‌کند. حق کسی را نمی‌خورد. همه پول نفتشان را می‌گیرند و زندگی می‌کنند. اگر همه خوب بشوند ایران بهشت می‌شود.».طبعا خواننده ای که در دهه پنجم انقلاب اسلامی این رمان را می‌خواند نه تنها این خیالات را تحقق یافته نمی‌یابد بلکه چنین تصوری از سوی انقلابیون را کودکانه می‌پندارد. اما در شب ۱۲ بهمن که مردم منتظر امدن “اقای خمینی” هستند خلیل یعنی شخصیت اصلی داستان چه می‌کند؟ او نه تنها با انقلابیون نیست بلکه به دنبال این است که پسرش اسماعیل را از میان انقلابی ها پیدا کند و به خانه ببرد تا اتفاق ناگواری برایش نیفتد.

شاکری افزود: نویسنده تلاش داشته با بیان نشانه های متعدد از نام خلیل گرفته تا بت‌شکنی و داشتن فرزندی به نام اسماعیل و غیره خلیل را با ابراهیم نبی علیه السلام پیوند زند. در حالی که به نظر می‌رسد هیچ سنخیتی میان این دو شخصیت وجود ندارد و عملا نبی الهی توسط نویسنده ان هم در جهتی که با انقلاب اسلامی همراه نیست مصادره شده است. نویسنده در پایان – چهار پنج صفحه پایانی- تلاش داشته خلیل را با “روح الله” پیوند زند و او را به رهبری انقلاب نزدیک کند. با جمله “لا تیاسوا من روح الله”. اما به نظر می‌رسد در این کار موفق نبوده است و این جملات قادر نیست تصویری که بیش از دویست و شصت صفحه به نادرستی از انقلاب اسلامی ارائه شده را ترمیم کند.

دکتر محمد رضا سنگری، مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه در این نشست گفت: در ابتدا باید به این سوالات بیندیشیم که آیا اجازه داریم گذشته را برای پرداخت های امروز احضار کنیم ؟ رخصت داریم چنین کاری کنیم؟ پاسخ مثبت است؛ دعوت روشن قران همین است برای اولی الالباب در قصه ها عبرت وجود دارد: «لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ» عبرت از عبور گرفته شده است تدبر هم همین است. امام علی می‌فرماید:«مَن أحْکَمَ التَّجارِبَ سَلِمَ مِن المَعاطِبِ ، مَن غَنِیَ عَنِ التَّجارِبِ عَمِیَ عنِ العَواقِبِ»؛ هر کس بدرستى تجربه آموزد از هلاکتها جان سالم به در مى برد و هر کس از تجارب بى نیازى جوید عواقب امور را نمى بیند.گذشته چراغ راه اینده ماست بهره گیری از گذشته لازم است. مسائل دائما در تاریخ یکی است و تکرار رخ می‌دهد مکان عوض می‌شود اما همان موضوع محل نظر است. در سوره افلین این موضوع مورد تاکید قرار دارد.

وی ادامه داد: در این داستان چند نماد وجود دارد؛ ‌اول داستان ضحاک است که دکتر شریعتی هم از این داستان استفاده کرده است. دومین نماد داستان حضرت ابراهیم (ع) است. دومین چهره قدسی در قران ایشان است ۶۵ بار نام ایشان در قران امده است و ۸-۹ قصه در مورد ایشان وجود دارد. در این داستان خلیل حجتی با حضرت ابراهیم تطبیق شخصیت داده شده است در اینجا سوال مطرح می‌شود که آیا ما اجازه تنزل شخصیت داریم؟ خلیل حجتی امام زمان را قبول دارد اما انقلاب اسلامی را زیر سوال می‌برد.

حجت الاسلام محمد رضا جوان‌آراسته (منتقد ادبی) گفت: امر قدسی معنای آشکاری دارد اما با این حال باید ملتفت اما و اگرهای پیرامونی آن شد. تا هنر داستان از اصالت خود خارج نشود و به سمت شعارزدگی پیش نرود. در این صورت قوام هنری اثر در می‌آید و معناگرا می‌شود. اگر از ساحت ابزارزدگی خارج شویم و به هنر بودن هم اصالت دهیم، هم نشینی هنر و معنا رخ می‌دهد. هنر می‌تواند خادم یک معنا شود و در این زمینه باید از ظرفیت های آن استفاده کرد. گاهی اوقات روایت وابسته به خود امر دینی است مانند اثر سه کاهن نوشته مجید قیصری که درباره پیامبر(ص) است. گاهی روایت سنت ها ذیل امر قدسی صورت می‌گیرد مثلا گفته می‌شود اگر استکبار توسط انسان ورزیده شود، شکست می‌خورد. داستان سوره آفلین از موضوع درک جهان واقع شروع می‌شود و از آفرینش و خلقت انسان از خاک و در ادامه ابعاد روانشناختی بیشتری ناظر به این موضوعات به مخاطب می‌دهد.۳فصل ابتدایی بدون فضای سوررئال به پیش می‌رویم اما در مجموع با یک داستان سوررئال مواجهیم.

محمد حسن شاهنگی، عضو شورای علمی‌گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه بیان داشت: بر خلاف داستان همه نوکرها نوشته اقای حدادپور که مخاطب مذهبی خاص داشت، سوره آفلین به مخاطبان خاکستری نظر دارد و دامنه ان وسیع تر است و به همین دلیل قهرمان داستان آن هم شخصیتی خاکستری دارد تا هم ذات پنداری با مخاطب رخ دهد؛ این موضوع را می‌توان در لحن، انتخاب واژگان،‌شخصیت پردازی ها و… مشاهده کرد. ‌این داستان اشاراتی به تفکر انجمن حجتیه ای دارد که امروزه نماینده تفکر بی تفاوتی و دست روی دست گذاشتن در قبال حوادث اجتماعی است. ایده تک خطی داستان بر روی دوگانه جذاب ملت فدای فرزندم یا ‌فرزندم فدای ملت می‌چرخد و شخصیت های داستانی با محوریت همین موضوع نقش آفرینی می‌کنند.

ابراهیم اکبری دیزگاه گفت: سوره آفلین نه سوررئال است و نه فرمالیست؛ من این داستان را از نظریه عالم خیال ابن عربی گرفته‌ام، ابن عربی بحث می‌کند که عالم خیال و داستان چه نسبتی با هم دارند. البته ابن‌عربی هم این نظر را از قرآن گرفته است. من سعی می‌کنم که در داستان هایی که می‌نویسم سویی از قران وجود داشته باشد و خودم را یک طلبه داستان نویس می‌دانم. شاه کشی من هم در همین فضاست. این اثر جلد دومی هم به نام سوره تولد دارد که هنوز منتشر نشده و این اثر هم در همین حال و فضاست که شب ۱۲ بهمن در این داستان هم محور است. ۱۲ بهمن مهم ترین شب ۱۰۰ سال اخیر برای ماست شبی است که مردم منتظرند تا رهبر و امام برگردد و این شب آمیخته با قیامت است.