منطق مقاومت در اندیشه شهید چمران

منطق مقاومت در اندیشه شهید چمران
نوشتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین سیدسجاد ایزدهی رئیس پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه

  • برای بررسی «منطق مقاومت در اندیشه شهید چمران» ابتدا باید زمینه و زمانه او را شناخت تا مشخص شود مقاومت در اندیشه او ناظر به چه معنا و مفهومی است و «مقاومت» نسبت به چه چیزی را مدنظر داشت و چه راهکارهایی را در این عرصه به‌کار می‌گرفت.

    شهید چمران، در امریکا تحصیل کرد اما بر‌اساس شناختی که امام موسی صدر از او داشت، وی را به لبنان دعوت کرد. آن زمان، شیعیان لبنان از چند جهت با مشکلات عدیده‌ای مواجه بودند. نخستین مسأله مربوط به بحث‌های هویتی شیعیان بود؛ در طول سالیان گذشته شیعیان در منطقه لبنان هویت خود را از دست داده و عملاً به سمت برخی از مکاتب مختلف همچون سوسیالیسم گرایش پیدا کرده بودند. دوم آنکه، در آن زمان مردم شیعه جنوب لبنان از فقر شدیدی رنج می‌بردند و ظلم مضاعفی در حق آنان صورت می‌گرفت. این مسائل، شهید چمران را به مقاومت در برابر وضعیت آن زمان شیعیان لبنان واداشت و کوشید تا آن شرایط را به وضعیتی مطلوب نزدیک کند.

    بر این اساس، ایشان با وجود همه رفاه و آسایشی که در امریکا داشت اما زمین بازی را تغییر داد و با چند هدف، به منطقه جنوب لبنان آمد. نخستین هدف او در این مسیر «هویت‌بخشی» بود و با هدایت شیعیان به سمت تحصیل علم و آگاهی‌بخشی به آنان، کوشید تا جغرافیای فکری و هویتی درستی برای شیعیان لبنان آن زمان، رقم بزند.
    دومین هدف او توسعه رویکرد اسلامی و مذهبی و هدف سوم، ایستادن در برابر ظلمی بود که نسبت به شیعیان لبنان صورت می‌گرفت. از این‌رو، شهید چمران، رواج اندیشه ظلم‌ستیزی در میان مردم لبنان را به نوعی تکلیف و وظیفه شرعی و اجتماعی خود می‌دید. مجموعه این اقدامات موجب شد تا پس از مدتی، جامعه شیعیان جنوب لبنان از انفعال خارج شده و به یک جامعه پویا، فعال و اندیشمند تبدیل شوند و عملاً بتوانند در قبال وضعیت موجود مقاومت کنند.

  • نکته‌ای که در مورد شهید چمران باید محل توجه قرار داد این است که «منطق مقاومت» در اندیشه او اولاً و بالذات محدود به عرصه نظامی نیست. هر چند که شهید چمران در حوزه مقاومت نظامی هم پیشگام بود و در زمانی که مصر طلایه‌دار مبارزه با نظام سلطه بود، آنجا حضور یافت و آموزش‌های چریکی دید. اما هم او و هم امام موسی صدر در کنار مبارزات نظامی خود، پیوسته در پی ساختارسازی و ایجاد یک حزب سیاسی و اجتماعی بودند و برای رسیدن به این غایت و هدف، از زندگی مادی خود گذشتند.

    دغدغه‌ها و تلاش‌های شهید چمران در لبنان را امروز می‌توان در شاکله احزابی چون «امل» و «حزب‌الله» لبنان به عنوان پویاترین و مؤثرترین نیروهایی که اندیشه مقاومت را نمایندگی می‌کنند، به طور کامل دید و درک کرد. مطابق غایات برشمرده شده، شهید چمران برای تبیین فرایند مقاومت، نخست می‌بایست از مبانی و هویت شروع می‌کرد تا در ادامه بتواند برای سیستمی که طراحی کرده، ساختارسازی کند و عملاً نسبت به وضعیت موجود جامعه شیعیان لبنان، آگاهی‌بخشی کرده و آنان را هوشیار نماید. در نتیجه این اقدامات، جامعه شیعیان لبنان آن زمان، از حالتی منفعل به حالتی تدافعی حرکت کرد و امروز به وضعیتی فعال رسیده است و از قضا منطق مقاومت هم همین است.

  • شهید چمران بعد از سقوط رژیم پهلوی، در فضای انقلاب اسلامی قرار گرفت. نماینده امام(ره) در وزارت دفاع شد، نیروهای چریکی را ایجاد کرد که در آغازین ایام حمله رژیم بعث به ایران با عملیات‌های چریکی خود عملاً حرکت و پیشروی دشمن را متوقف کرد. همچنین، نیروهایی را تربیت کرد که همچنان این فرایند را در برابر دشمن در قالب عملیات ایذایی ادامه دادند. نیروی راهبری، سازماندهی و البته نیروی جنگی شهید چمران، «منطق مقاومت» و بازدارندگی جدی را در دوران جنگ تحمیلی رقم زد.

    گرچه نوع مقاومت در لبنان و ایران، گونه‌ای متفاوت و متمایز بوده و مبتنی بر راهکارهای متفاوتی بوده است. ذمرحوم شهید چمران، با اینکه در حوزه مقاومت پیشگام بود اما انسانی جنگ‌طلب نبود. او عالمی تراز اول و در عین حال فردی عارف و شاعر مسلک بود. آنچه او را وادار به مقاومت و ورود به میدان رزم می‌کرد «وظیفه‌محوری» و «تکلیف‌مداری» او بود که در موقعیت و زمان مناسب می‌بایستی آن را انجام می‌داد. به عبارت دیگر، او زمین بازی مقاومت و راهبرد مواجهه با دشمن را بخوبی می‌شناخت و می‌دانست که چه زمانی باید از امریکا مهاجرت کرده و به لبنان برود و از آنجا به ایران بیاید. به تعبیری «در زمان مناسب در جای درست قرار گرفتن» مهم ترین خصیصه او بود.