راه حل بسیاری از مشکلات برقراری تعادل بین طبیعت و انسان است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی با موضوع «آب و زیست: زیست جمعی و رودخانه؛ زاینده‌رود» از سلسله جلسات «بیانیه گام دوم و پیوند حوزه‌های طبیعی و انسانی» توسط گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی با همکاری دفتر اجتماعی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی با حضور و ارائه دکتر محمود مهام، استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و نقد آقایان دکتر محمدحسین رامشت، استاد جغرافیای طبیعی دانشگاه اصفهان و دکتر کامران داوری استاد مهندسی آب دانشگاه فردوسی، روز یکشنبه مورخ ۱۵ اسفندماه جاری برگزار شد.

در ابتدای نشست دکتر محسن ردادی، دبیر نشست سخن رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم را نقل نمود: «گفته شده‌ است که ایران از نظر ظرفیّت‌های استفاده‌نشده‌ی طبیعی و انسانی در رتبه‌ی اوّل جهان است. بی‌شک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید» و اشاره داشت در همین راستا سلسه‌ جلسات «بیانیه گام دوم و پیوند حوزه‌های طبیعی و انسانی» توسط گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه با همکاری مرکز پژوهش‌های مجلس در حال برگزاری است در این جلسه با کرسی ـ ترویجی «آب و زیست: زیست جمعی و رودخانه؛ زاینده‌رود» در خدمت اساتید هستیم.

دکتر محمود مهام با گرامی‌داشت یاد شادروان دکتر سید حسن حسینی اَبَری و شادوران دکتر سید عبدالعظیم امیرشاه کرمی ــ استادانی که عمر خود را صرف تحقیق در رابطه با زاینده‌رود کردند ــ به تنوع آب و خاک در ایران اشاره کرد و تصریح کرد پیشینیان ما نسبت به این تنوع آگاه بودند و به همین دلیل از ابزارهای متنوع برای کشتکاری و حفظ تنوع گیاهی استفاده کرده‌اند؛ نتیجه اینکه ما در ایران یک تمدن کشاورزی داشته­‌ایم.

در اصفهان قدیم، در کنار زاینده‌رود، یک زیست جمعی خاص پدیدار شده بود که میان فرهنگ، زیست‌بوم و فناوری هماهنگی برقرار بود. همین تعادل و هماهنگی برای ما درس‌آموز است. امروز ما یا بر فرهنگ تأکید می‌کنیم یا فناوری را برجسته می‌کنیم؛ در حالی‌که باید این دو متناسب با زیست‌بوم به تعادل برسند.

در اصفهان قدیم، مسئله‌های طبیعی و انسانی شناخته‌شده بود و پاسخ‌هایی از جنس فناوری و مهندسی ارائه شده بود. در مواجهه با مسئلۀ جغرافیایی نظیر خشکی زمین و ضعف خاک، پاسخ فنی ـ مهندسی توانست «باغ و آبادانی» ایجاد کند. اصفهان به صورت یک باغ‌شهر کشاورزی ـ صنعتی درآمده بود. آب رودخانه، به صورت مهارشده و دائمی مورد بهره‌برداری قرار گرفت. مسئلۀ خشکسالی با تعادل هیدرولیک حل شده بود و با آن مقابله می‌شد. در پرتو این تعادل، جمعیت اصفهان معادل شهرهای بزرگ دنیا در آن زمان بود. از نظر دینی و فرهنگی در اصفهان تنوع فرهنگی با محوریت فرهنگ شیعه و تنوع زیستی وجود داشت و این تنوع به خوبی و متوازن مدیریت شده بود. مکتب اصفهان یک اندیشۀ فرهنگی بود که مجتمع زیستی را به‌وجود آورد و اداره می‌کرد. اصفهان، تحت تأثیر پیوند میان فرهنگ، زیست‌بوم و فناوری تبدیل به پایتخت شایستۀ امپراتوری شده بود.

«طومار منسوب به شیخ بهایی» نمونه‌ای از حل مسئلۀ مبتنی بر مکتب اصفهان است. خشکسالی منازعاتی را بین کشاورزان به وجود آورده بود. در نتیجه حکومت مرکزی طومار شیخ‌بهایی را صادر کرد که تقسیم آب را به مثابۀ «مسئلۀ مشترک» جامعه و حکومت نشان می­دهد و «همکاری و یاریگری» به عنوانِ «قاعده عبور از کمیابی» در چارچوب سازمانِ کار حل مساله ایفای نقش کرد.. بر اساس این طومار، سازمانِ کار برای عبور موفق از مساله مشترک جامعه و حکومت، زنجیرۀ تأمین و بسیج نیروها را تدارک نمود. کمیتۀ سه‌ضعلی با حضور بخش دولتی، بخش مردمی و بخش فنی تشکیل شد که به حل مساله می­اندیشید و بر آن نظارت داشت. مشروعیت و صلاحیت کمیته بررسی، تحقیق و اجرا با حضور «امنای دولت قاهره، چند نفر از معتمدین و معمرین با امضای عالی‌جاهان مستوفیان عظام، تصدیق حضرات کدخدایان، و ریش‌سفیدان بلوکات مشترکه» تأمین می‌شد. در این طومار به عهدشناسی و وفای به آن تأکید شده و متخلفین به مجازات توسط دولت قاهره تهدید شده بودند.

در طومار، به تجارب گذشته احترام گذاشته شده است. تجربه‌های جدید توسط افراد حاضر در صحنه و میدان (قاصدان در سر کُل مادی‌ها) و مردم ثبت می‌شد. ناظر محلی که کدخدای معتبر معتمد بلوک بود وجود داشت.

نتیجه اینکه بر اساس این طومار، چرخۀ تولید، انتقال نیروها و نتایج حاصل از تجمیع و بسیج آن‌ها به خوبی و متعادل تنظیم می‌شد. نظم اجتماعی و نظم مهندسی کاملاً همسو بودند. آنچه امروز به عنوان پایداری قدرت سیاسی و بسترسازی اقتدار سیاسی مطرح است و از همکاری مردم و دولت، به معنای حکمرانی مردم‌نهاد، حاصل می‌شود در آن زمان به خوبی اجرا شده بود.

دکتر کامران داوری، استاد مهندسی آب دانشگاه فردوسی، دلیل اصلی مشکل امروز ما را شکل‌گیری دولت مدرن به شیوۀ اروپایی که از زمان مشروطیت آغاز شد، دانست. وی راه‌حل بسیاری از مشکلات را بازگشت به خویشتن و تعادل برقرارکردن میان طبیعت و انسان، آنچنان که در اصفهان رخ داد معرفی کرد. ما پیام طبیعت را هنوز دریافت نکرده‌ایم و خشکسالی‌ها و قهر طبیعت را متوجه نمی‌شویم و هنوز به توسعۀ افسارگسیخته فکر می‌کنیم. اکنون در جهان «هیدرولوژی اجتماعی» به عنوان یک رشتۀ دانشگاهی مطرح است که به تکامل انسان و محیط می‌پردازد. باید به این درک و بینش برسیم که فناوری الزاماً باید در تعادل با محیط زیست و انسان باشد.

دکتر محمدحسین رامشت، استاد جغرافیای طبیعی دانشگاه اصفهان، مفهوم «تمدن» را در بحث دکتر مهام مغفول دانست و اشاره داشت تعادلی که بین زیست و فناوری به‌وجود آمده، ناشی از تمدن است. تمدن، یک بلوغ فکری انسان‌های جامعه است که این بلوغ و رشد فکری، در همۀ زمینه‌ها از جمله مسئله آب، تعادل ایجاد می‌کند. مثلاً در همان اصفهان، کبوترخانه‌های فراوان وجود داشت و فقط اختصاص به ایران داشته و دارد. مشکلی که جامعۀ اصفهان با آن مواجه بود، ناحاصلخیزی خاک بود. برای حل این مشکل، دانشمندان آن زمان، به دنبال تقلید از دیگر جوامع نرفتند. بلکه مستقلاً به تحقیق در مورد روش‌های حاصلخیزی خاک رفتند و پس از آزمایش مواد مختلف به این نتیجه رسیدند که کود کبوتر، بهترین روش برای حل مسئله ناحاصلخیزی خاک است. این تحقیق را فناوران آن زمان انجام دادند نه کشاورزان. پس از حل مسئله، باز هم این فناوران متوقف نشدند. بلکه این بار معماران در تکمیل مطالعات شیمی­دانان، سازه‌ای به نام کبوترخانه ساختند. ساخت این سازه،‌ صرفاً کار مهندسان نبود. بلکه با همکاری محققان رشته‌های مختلف انجام شد. زمانی تمدن شکوفا می‌شود که به نهادسازی منجر شود. اصفهان قدیم به این مرحله رسیده بود و در آن زمان، نهادهای کارآمدی ساختند که باعث همکاری قشرهای مختلف می‌شد و به کاریز و تقسیم آب و کبوترخانه و هزاران فناوری دیگر منجر شد.

دکتر رامشت افزود: برای اینکه این پژوهش تبدیل به یک نظریه شود، باید مجهز به یک استعاره شود. مباحث مطرح‌شده باید در قالب یک مفهوم جدید و یک استعاره بیان شود تا به خوبی منتقل شود.

در ادامه دکتر مهام به سوالات و نقدها پاسخ داد.