ضرورت تبیین فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی با موضوع “بیانیه گام دوم به مثابه فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی“ روز سه شنبه ۱۴ دیماه جاری توسط مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه برگزار شد.

در این کرسی علمی، حجت‌الاسلام دکتر محسن مهاجرنیا به عنوان ارائه‌دهنده و حجت الاسلام دکتر محمدجواد نوروزی و دکتر عباس عظیمی به عنوان ناقد حضور داشتند.

در ابتدا حجت‌الاسلام دکتر محمد ملک‌زاده دبیر کرسی به طرح مقدمه ای پیرامون موضوع این نشست علمی پرداخت و گفت: از امتیازات مکتب سیاسى اسلام، مبانى نظرى و فلسفه سیاسى آن مکتب است که زیر بنای همه ابعاد حکومت و نهادهاى آن است و بدان جهت مى دهد. بى تردید بدون توجه به فلسفه سیاسی اسلام نمى توان به نوع نگرش مکتب آسمانى اسلام به حکومت آگاهى کامل پیدا کرد.

یکی از مسائلی که بعد از انقلاب اسلامی همواره مطرح بوده است، بحث پیرامون فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی می باشد. این موضوع در بیانیه گام دوم به خوبی مورد بحث قرار گرفته است. در فضای امروز انقلاب اسلامی ما نیاز داریم از فلسفه سیاسی متناسب با انقلاب و جمهوری اسلامی بحث کنیم. اولین کسی که فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی را مطرح می‌کند خود حضرت امام است. بعد از ایشان مقام معظم رهبری بارها به این موضوع اشاره نموده‌اند. ازجمله در بیانیه گام دوم به خوبی این موضوع را تبیین نموده‌اند. که موضوع مورد بحث این کرسی می‌باشد.

حجت‌الاسلام دکتر محسن مهاجرنیا عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه بحث خود را با تبیین مفهوم فلسفه سیاسی و محورهای آن در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی آغاز کرد. وی گفت فلسفه سیاسی از دو منظر محتوایی و معرفتی مورد توجه است. حضرت آقا در بیانیه گام دوم بنیادهای معرفتی آرمان‌ها و ارزش‌های فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی را مطرح کردند و در نهایت تبیین کردند که فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی دارای یک سبک زندگی خاصی هست که باید درصدد تبیین آن باشیم. در فلسفه سیاسی گاهی یکی از فلسفه های خاص فلسفی مراد است مثلاً حکمت متعالیه و باید دید آیا بیانیه گام دوم ناظر به آن است یا خیر. در اینجا ما ناظر به مکتب خاصی بحث نمی کنیم. فلسفه سیاسی در بیانیه گام دوم اعم از بحث مکاتب موجود هست در واقع این بیانیه همه حوزه‌های معرفتی در حوزه فلسفه را پوشش می‌دهد. لذا بحث ما ناظر به تفکر عقلانی است اما این تفکر عقلانی متعهد به دین هم هست. فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی در مقابل فلسفه سیاسی سایر نظام های موجود قرار می‌گیرد. قبل از هر چیز فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی در مقابل فلسفه سیاسی نظام شاهنشاهی بود که در کنار آن فلسفه سیاسی لیبرالیسم هم بود فلسفه سوسیالیسم هم بود و همچنین سایر فلسفه های سیاسی. فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی موفق شد تمام فلسفه های سیاسی رقیب را کنار بزند و در بیانیه گام دوم به این موضوع اشاره شده که چگونه انقلاب اسلامی فلسفه های سیاسی دیگر را کنار زد و خود به یک قطب مستقل تبدیل شد و توانست در مقابل دو بلوک شرق و غرب موجود، ماهیتی مستقل داشته باشد. پشتوانه فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی، نظام سیاسی پیامبر اکرم (ص) در صدر اسلام است.

نکته دیگر اینکه فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی بر سه محور قرار دارد: بنیادهای معرفتی، آرمان‌ها و ارزش‌ها. در بیانیه گام دوم به این موضوعات پرداخته شده است. حضرت آقا به مبانی معرفتی فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی می‌پردازد؛ به آرمان‌ها و ارزش‌ها هم اشاره می‌کند. ایشان فلسفه انقلاب اسلامی را در پنج گام تا مرحله تمدن سازی مطرح می‌کنند یعنی آرمان نهایی انقلاب رسیدن به مدینه فاضله نهایی است. در بیانیه گام دوم همچنین به چند مورد از ارزش ها مانند آزادی، عدالت و برادری، اخلاق و … اشاره شده است. در نهایت حضرت آقا راهبردهایی نیز در بیانیه مطرح می‌کنند که انقلاب اسلامی اگر بخواهد به مقصد عالی خود برسد باید چه راهبردهایی را در گام دوم مدنظر داشته باشد.

در ادامه آقای دکتر عباس عظیمی به عنوان ناقد اول کرسی، ضمن تبیین ماهیت بیانیه به این نکته اشاره کردند که باید توجه داشته باشیم که این بیانیه ناظر به گام دوم انقلاب اسلامی است، گام ناظر به حرکت است و این حرکت در یک مسیر صاف و هموار هم نیست؛ مسیر پر پیچ و خم و صعب العبور است. نکته دیگر اینکه فلسفه مبتنی بر هست هاست و اصول و ارزش های اسلامی مبتنی بر بایدهاست. از این رو بیانیه گام دوم از فلسفه فاصله می گیرد. گرچه می تواند خود دارای یک فلسفه ای باشد. حضرت آقا در بیانیه به علم و پژوهش، اقتصاد، معنویت و اخلاق و غیره تاکید نموده است؛ بنابراین ایشان در مورد فلسفه سیاسی انقلاب بحث نکرده اند اما این بیانیه گویا مبتنی بر فلسفه سیاسی ایشان است. فلسفه سیاسی مورد نظر آقا یک فلسفه سیاسی مضاعف است ایشان در مقایسه فلسفه سیاسی غرب با جمهوری اسلامی می فرماید غرب فلسفه سیاسی خود را به همه حوزه‌های اقتصاد فرهنگ سیاست و غیره وارد نموده است اما ما کمتر به این حوزه ها (به غیر از سیاست) ورود کردیم دلیل آن نقص در فلسفه مضاف ما است که به همه حوزه ها به خوبی نپرداخته ایم ما در فلسفه علم، فلسفه اقتصاد، فرهنگ و غیره مشکل داریم در حالی که فلسفه سیاسی غرب به این حوزه‌ها ورود کرده است به همین دلیل سبک زندگی ما هنوز به درستی تبیین و ارائه نشده است.

در ادامه حجت الاسلام دکتر محمدجواد نوروزی به چند نکته اشاره کرد:

نکته اول ابهامی است که در عنوان کرسی مشاهده می شود و باید برطرف شود. باید دید ماهیت بیانیه فلسفه سیاسی است یا یک ماهیت راهبردی دارد. به نظر می‌رسد بیانیه دارای ابعاد مختلف است. بدیهی است که در بیانیه گام دوم فلسفه سیاسی وجود دارد اما باید تعریف فلسفه را مشخص کنیم و بر اساس آن بحث را پی بگیریم.

نکته دوم: پرسش اصلی در بایدها و نبایدها است که آیا این بایدها و نبایدها در چهارچوب عقلی قرار می‌گیرد یا خیر. مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم به دنبال ارائه فلسفه سیاسی جهان شمول است که هسته مرکزی آن جامعه شیعی است با بستری جهانی. ارزش‌ها، اصول انسانی و اخلاقی ذکر شده در بیانیه وجه مشترک است و قابل تطبیق بر جهان. یعنی از این ارزش های جهانی یک سبک زندگی استخراج می‌شود که در همه جا قابل پیاده کردن است.

نکته سوم: عصاره فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی را می‌توان بر پایه مشروعیت تبیین کرد که مشروعیت سایر نظام های سیاسی اعم از سلطنتی مارکسیستی لیبرالیستی و غیر اینها را زیر سوال می‌برد و مشروعیت مبتنی بر مبانی دینی اسلام ارائه می دهد.