اصول بنیادین در فلسفه حقوق خانواده در جایگاه غایات و اهداف نظام تشریع اسلامی قرار دارد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت هفته پژوهش نشست علمی با عنوان «جایگاه اصول و ارزش‌های بنیادین در فلسفه حقوق خانواده»  روز چهارشنبه ۲۴ آذر ماه جاری توسط گروه فقه و حقوق پژوهشگاه به صورت حضوری برگزار شد.

این نشست علمی با حضور حجت‌الاسلام دکتر فرج الله هدایت‌نیا به عنوان ارائه‌دهنده، آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست به عنوان ناقد دنبال شد.

چکیده ای از مطالب ارائه شده توسط حجت‌الاسلام فرج الله هدایت نیا در این نشست در ادامه می آید:

مقصود ما از اصول بنیادین (Basic principles)، اهداف و مقاصد شریعت است. بنابراین، با قواعد فقهی متفاوت است. زیرا قاعده فقهی، حکم شرعی کلی است؛ در حالی که اصول فقهی از سنخ حکم نیستند، بلکه غایاتی هستند که احکام ناظر به آنها تشریع شده‌اند. اصول بنیادین از قرآن و سنت معتبر استنباط می‌گردد؛ بعضی از آنها ناظر به نظام تشریع، بعضی دیگر ناظر به بخش‌های مختلف و بعضی دیگر مربوط به اجزاء آن است. بنابراین، آنها را به سه قسم «کلی»، «بخشی» و «جزئی» می‌توان تقسیم کرد. اصل تزوج یا تأهل، اصل تعفف، اصل فرزندآوری و فرزندپروری، اصل استحکام خانواده، اصل خانواده‌محوری و غیره اصول مربوط به بخش خانواده فقه اسلامی است. این اصول در یک سطح و در عرض هم نیستند. به عنوان مثال، اصل عفاف در قیاس با اصل استحکام خانواده ارزش برتر است. این بحث در حل تزاحم میان اصول بنیادین اهمیت زیادی دارد.

شریعت اسلامی نظام‌مند است و بنابراین از ویژگی‌های «هدفمندی»، «اتحاد شبکه‌­ای اجزاء»، و «همسویی اجزاء با اهداف» برخوردار است. اصول بنیادین در جایگاه غایات و اهداف نظام تشریع اسلامی قرار دارد و احکام شرعی در ارتباط با آنها و به منظور تحقق آنها تشریع شده‌اند.

بعضی نظریه‌پردازان، مناهج فقهی را به انواعی تقسیم کرده‌اند. سه رویکرد کلی «نص‌بسند»، «مقصدگرا» و «نص‌محور» مهم‌ترین آنها است. در روش اجتهادی «نص‌بسند»، اصول بنیادین در فرایند استنباط احکام دخالت ندارد. مقصدگرایان، نصوص را کنار گذاشته و احکام شرعی را به ادله مقاصد مستند می‌کنند. ولی در روش نص‌محور، در مواردی که نصی وجود ندارد، کارکرد سندی ادله مقاصد مورد پذیرش است؛ و در صورتی که نص وجود دارد، هرچند حکم مستند به نص است ولی در تفسیر نص از ادله مقاصد بهره برده می‌شود. بنابراین، در روش نص‌محور، کارکرد سندی اصول بنیادین ویژه غیرمنصوصات و در غیر آن کارکرد تفسیری دارد.

به نظر می‌رسد، روش صحیح و قابل اعتماد اجتهادی، همین روش اخیر است. از آثار این روش، مقصدپذیری، عقل‌گرایی و نظام‌سازی است. اگر این روش پذیرفته شود، برخی از مهم‌ترین چالش‌های فقه خانواده در زمان ما حل می‌گردد.