عاشورا از سقیفه تا کربلا

حجت‌الاسلام والمیسلمین محمدجواد رودگر

عضو هیات علمی گروه عرفان پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

حادثه و واقعه کربلا معلولِ «ارتجاع تدریجی» و استحاله فرهنگی – ارزشی امت ختمیه است که در متن جامعه اسلامی واقع شد. معلولی که معلولِ: ۱٫ حاکمیت “فتنه گران” و “نقابداران”؛ ۲٫ عدم بصیرت و مسئولیت‌پذیری “خواص”؛ ۳٫  جهالت و غفلتِ “عوام” در جامعه دینی می‌باشد که حاوی و حامل درسها، عبرتها و آموزه‌های هشدار دهنده و بیدارگرانه ای است. آنگاه که حادثه کربلا را از سقیفه تا کربلا مورد مطالعه و مداقه قرا دهیم، خواهیم یافت که مدلل به چه دلائلِ معرفت شناختی و معلل به چه عللِ روان شناختی و جامعه شناختی است. روشن است که حادثه و واقعه یاد شده را می‌توان با یک رویکرد “عقلانی”، “پدیدار‌شناختی” و “فلسفه تاریخی” مورد تحلیل و تعلیل قرار داد و محورهای پژوهش موضوع محور و مسئله محور ذیل را منظور و مهندسی کرد:

  1. تحلیل فلسفی ـ اجتماعی سه عصر:

۱ـ۱٫ عصر و نسل قبل از نهضت عاشورا

۱ـ۲٫ عصر و نسل زمان وقوع قیام کربلا

۱ـ۳٫ عصر و نسل پس از حماسه حسینی

  1. منبع تحلیل عقلانی ـ معرفت‌شناختی را نیز دو چیز قرار دهیم:

۲ـ۱٫ سخنان، نامه‌ها و بحث‌های حسین بن علی.

۲ـ۲٫ واقعیت‌های تاریخی و تفسیرهای درست و کامل از قیام کربلا با رویکردهای مختلف از سقیفه تا کربلا.

  1. سکولاریسم فکری ـ سیاسی و اجتماعی و لیبرالیسم اخلاقی ـ اقتصادی که به مسخ بینش، گرایش و ارزشهای اسلام ناب در جامعه نبوی منتهی شد و “اسلامِ وارونه” و “تهی شده” و فرهنگِ دینی ترور معنایی و تحریف لفظی و معنوی شده را بر عصر و نسل زمان امام حسین حاکم کرده و تروریسم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی اموی با نقاب اسلام و نفاق فکری – اخلاقی توانست “اسلامِ قرآن و سنت”، “اسلامِ امامت و ولایت”، “اسلامِ حقیقت، حریت و عدالت” را مهجور و منزوی نماید و “اسلامِ خلافت و سلطنت”،”اسلامِ بدعت”، “اسلامِ اشرافیت و سلطنت”، “اسلامِ خرافه و تحریف”، “اسلامِ عافیت و تبعیض و فقر و فساد” را حاکم کند و نشانه‌های “اسلامِ سکولار” شده که در تئوری جدایی و تفکیک دین از سیاست ظهور یافت را می‌توان در متن سخنان و خطبه‌ها و نامه‌های حسین بن علی که تحلیل محتوایی جامعه آسیب دیده و آفت زده اسلامی است مشاهده کرد مثل:

۳ـ۱٫ «یا شیعه آل ابی‌سفیان ان لم یکن لکم دین و لا تخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم»[۱]

(“ان لم یکن لکم دین و لا تخافون المعاد”= سکولاریسم معرفتی ـ عملی)

۳ـ۲٫ «ألا ترون الی الحق لا یعمل به و الی الباطل لا یتناهی عنه»[۲]

(لیبرالیسم فکری، اخلاقی و اجتماعی)

۳ـ۳٫ «انا ادعوکم الی کتاب الله و سنه نبیه فان السنه قد امیتت و البدعه قد احییت»[۳]

(“فان السنه قد امیتت و البدعه قد احییت”= اسلام بدعت و تحریف و خرافات)

۳ـ۴٫ «فلعمری ما الامام الا الحاکم بالکتاب و القائم بالقسط و الدائن بدین الحق …»[۴]

(طرح اسلام کتاب و سنت و امامت و ولایت در برابر اسلام بدعت و سلطنت)

۳ـ۵٫ «انی لم اخرج اشراً و لا بطراً … انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی …»[۵]

(اصلاح‌گرایی مبتنی بر سنت و سیره نبوی و علوی در اصلاح فکری ـ ارزشی جامعه به ظاهر اسلامی).

شناخت ریشه‌های نهضت عاشورا از سقیفه تا کربلا در راستای تحریف دین ناب و تغییر ارزشها و بازگشت دادن جامعه به جاهلیت قبل از اسلام با مکانیسم و تدبیر برنامه‌ریزی شده و تدریجی با هدف تغییر نسل‌های جامعه اسلامی و ایجاد گسست و انقطاع فرهنگی ـ معنوی توسط امویان که میراث بران سقیفه بودند، انجام شد تا از تبدیل اسلام امامت به اسلام خلافت و سپس اسلام خلافت به اسلامِ سلطنت فتنه‌ها در دل جامعه اسلامی و شبهه‌ها در ساحت تفکر و معرفت دینی القاء نمودند. شاید یکی از رازهای این مسئله که پیامبر اکرم در حجه الوداع نسبت به فراموش کردن و بلکه وارونه دیدن امر به معروف و نهی از منکر و در موارد دیگر نسبت‌های دروغ به خاتم پیامبران دادن، از قرآن رسم الخط و از اسلام تنها اسم آن را داشتن و در عصر تأویل زمینه فتنه‌گری‌های سنگین و تولد مارقین و شهادت علی و … هشدار دادند، همین موارد بود و امیرالمومنین علی نیز در مواضع مختلف نهج‌البلاغه[۶] از وارونه و تهی کردن اسلام، شبهه افکنی و فتنه انگیزی، ایجاد تبعیض و شکاف طبقاتی، خروج از صراط مستقیم هدایت و سعادت و … بانگ بیدارباش را در انداختند، نیز بیان همین حقایق تلخ تر از زهر و وقایع پیش روی بود که متأسفانه گوش شنوا و روح بیدار و دل بینا و راست قامت اهل جهاد و حماسه‌ای پیدا نشد و در نتیجه دین را پشت سر نهاده و دنیا را جلودار جامعه کرده و ارزشهای دینی به حاشیه رفت و تجمل‌گرایی و عافیت‌طلبی را با نماز جماعت و جمعه و گزاردن حج سازگار نشان داده اند تا روح دینی و تعهد و مسئولیت‌پذیری را به محاق کشیده و عدالت‌خواهی و عدالت گستری در ذهن، زبان و زندگی مردم غروب کند و اسلام اموی در برابر اسلام ناب محمدی(ص) قرار گیرد. اینگونه بود که وقایع از سقیفه تا کربلا «ضرورت عاشورا» را رقم زد و حسین بن علی راهی جز قیام همه جانبه و خلق حماسه‌ای جاودانه و خونرنگ برای احیای اسلام ناب و افشای اسلام ابوسفیانی ندید و به حقیقت اگر نهضت عاشورا خلق نمی‌شد و خونِ انسان کاملِ معصوم(ع) که یک حرکت مدبرانه و هوشمندانه را آغاز کرد ریخته نمی‌شد و اهل بیتش به اسارت نمی‌رفتند از اسلام نبوی نام و یادی هم نبود تا چه رسد به محتوا و معارف و پیام‌ها و آموزه‌های علمی و عملی آن.  چه زیبا امام حسین تدبیر کامل و جامعی را در مراحل مختلف نهضتش از حدوث تا بقاء، از تکوین تا توسعه، از پیدایی تا پایایی‌اش نمود که تمام تاریخ را متوجه خویش کرد و خود «بعثتی» در کربلا و در استمرار بعثت «حراء» ایجاد کرد با این تفاوت که بعثت در حراء “اصل اسلام” را حادث و تکوّن بخشید و بعثت در کربلا “اصالتِ اسلام” را صیانت کرد و موجب بقاء اسلامِ حقیقی و حقیقت اسلام حادث شده در حراء شد از این روست که اسلام «نبوی الحدوث و حسینی البقاء» است.

[۱]. سید بن طاووس، اللهوف، ص ۷۵، ترجمه عقیقی بخشایشی، چ دهم، انتشارات نوید اسلام، ۱۳۸۱ ش، قم.

[۲]. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۱٫

[۳]. فرهنگ جامع امام حسین ص ۳۵۶، نشر معروف، چ اول، قم.

[۴]. ابی‌مخنف، وقعه الطف، ص ۹۱٫

[۵]. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹، ابن‌اعثم، الفتوح، ج ۵، ص ۲۱، مفید، الارشاد ص ۲۰۴٫

[۶]. نهج‌البلاغه، خطبه‌های ۳، ۵، ۱۶، ۹۱ و ۹۲، ۱۱۹، ۱۹۲ و…