ترخان: اربعین؛ شاهراه تمدن‌سازی با تکیه بر استکبارستیزی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت‌الاسلام قاسم ترخان مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه به گفت‌و‌گویی با محوریت کارکردهای پیاده روی اربعین با شبستان پرداخته‌است که در ادامه متن کامل این گفت وگو تقدیم حضورتان می‌شود:

میان اربعین و تمدن سازی چه رابطه ای را می توان متصور شد، اساسا آیا پیاده روی اربعین و جریانی که در سال های اخیر شکل گرفته است می تواند سرآغازی بر شکل گیری تمدن نوین اسلامی باشد؟

ارتباط میان اربعین و بحث تمدن سازی را می توان از چند جهت مورد دقت و بررسی قرار داد، تمدن از دو مولفه و عنصر اساسی تشکیل شده است، یکی بُعد سخت افزاری و دیگری بعد نرم افزاری تمدن است. بُعد نرم افزاری تمدن به بحث سبک زندگی بر می گردد یعنی اگر بخواهید یک تمدن اسلامی داشته باشید باید سبک زندگی مبتنی بر مبانی اسلامی داشته باشد و اساسا این امکان ندارد که یک تمدن فارغ از سبک زندگی شکل بگیرد.

وقتی این جنبه از بحث یعنی بُعد نرم افزاری را پیگیری می کنیم به دو نکته اساسی می رسیم که مربوط به لایه های زیرین و لایه رویین سبک زندگی است. سبک زندگی دربردارندۀ مجموعه‌ای از اصول رفتاری و روابط هدف‌مندی است که برای زندگی فرد و جامعه در عرصه های مختلف زندگی تجویز می‌شود. این رفتارها و روابط بر اساس بینش‌ها و ارزش‌ها شکل گرفته و ترجیحات و تمایلات فردی و گروهی را به صورت هویت واحد در جهت تمدن سازی شکل می‌دهد.

عاملی که می تواند تعیین کننده باشد بحث باورها و علایق است لذا اگر بخواهیم ارتباط بحث اربعین با سبک زندگی را که یکی از مولفه های بحث تمدن سازی به شمار می آید، بررسی کنیم نخست باید به این مساله توجه داشته باشیم رفتارهایی که شرکت کنندگان در پیاده روی از خود بروز می‌دهند از کجا نشات گرفته و بر چه اساسی مبتنی است. این بررسی لایه های زیرین سبک زندگی است.

لایه های زیرین ناظر بر رفتار و منش حاضران در پیاده روی اربعین موید چه موضوعی است و اساسا چه سبک زندگی را به نمایش می گذارد؟

یکی از باورها و علایق مهمی که در پیاده روی اربعین میان زوار دیده می شود آن است که کاری کنند تا امام حسین(ع) خشنود شوند، یعنی همه به نوعی عدم تعلق به مال و جان دارند. اگر به این افراد بگویند که خطر جانی دارد باز هم می روند، اگر بگویند هزینه ها گران شده باز هم می روند.

از سوی دیگر توجه داشته باشیم که در بحث سبک زندگی آنچه که تعیین کننده است، علایق است. این علایق هستند که سبک زندگی را شکل می دهند. کسی که در مراسم اربعین شرکت می کند علاقه وافری به امام حسین(ع) دارد و همین علاقه سبک زندگی او را شکل می دهد. ما این رویکرد را در میان عبادات نیز می بینیم و اساسا علت اینکه خداوند عبادات را بر ما واجب کرد این بود که می خواست جز او خواسته ای نداشته باشیم.

برای مثال حج نماد آن است که انسان از خودش بگذرد، از خواسته هایش چشم پوشی کند و فقط خدا را ببیند، در نماز و روزه هم اینگونه گونه است، بنابراین یک شباهت و هماهنگی میان اربعین و سایر عبادات که بر ما واجب شده مشاهده می کنیم.

در جریان پیاده روی اربعین، علایق در مسیر درستی قرار می‌گیرد. خواسته های زوار به گونه ای است که فقط خدا و امام حسین(ع) را محور قرار می دهند. همین جا درس مهمی را می توان از زیارت اربعین و حضور زوار در این گردهمایی گرفت و آن اخلاص است. این تاثیر اربعین است که باورها را تصحیح می کند. بنابر این، اربعین لایه های زیرین سبک زندگی را در بر می گیرد یعنی پایه و اساسی که زندگی بر آن استوار شده است و می تواند در این عرصه تاثیرگذار باشد.

سبک رفتاری و منشی که طی این اجتماع عظیم حسینی شکل می گیرد از کجا ناشی می شود؟

این مساله به لایه های رویین تاثیر پیاده روی اربعین بر می گردد به این معنا که در جریان پیاده روی اربعین چه رفتارهایی میان زوار بروز و ظهور یافته است. برای مثال یکرنگی و وحدت که طی این مدت میان افراد دیده می شود در همه اوقات و زمان ها وجود ندارد. اربعین میعادگاهی است که افراد با سلایق و دیدگاه های مختلف در آن حضور می یابند و با یک هدف و ایده به راه خود ادامه می دهند. این نکته بسیار مهمی است. از سوی دیگر این اجتماع تداعی کننده قیامت است. سومین مساله سخاوت و بخشندگی است، هر کسی با هر پست و مقامی از دیگری حمایت و دستگیری می کند.

یکی از شعرا در ابیاتی این نکات را به خوبی نمایش می دهد:

نجف تا کربلا عشق است موکب موکبش رحمت/خدا بخشیده انگاری به خدامت سخاوت را

چنان گرد تو می ایند خلق الله از هر سو/تداعی می کند هر اربعین روز قیامت را

تو با هفتاد و دو یارت به روی نیزه ها رفتی/و آوردی کنار خویش هفتاد و دو ملت را

اگر داغی به پا دارند تاول نیست میدانم/زمین بوسیده در هر گام پای زائرانت را

بیت محوری این ابیات آنجاست که شاعر سروده است:

تو با هفتاد و دو یارت به روی نیزه ها رفتی/و آوردی کنار خویش هفتاد و دو ملت را

از ظاهر این پیاده روی به چه اهداف باطنی و بنیادینی می توان دست یافت؟

اما مساله دیگری که به لایه های زیرین پیاده روی اربعین بر می‌گردد و تأثیر خودش را روی لایه‌های رویین دارد جنبه استکبار ستیزی اربعین است که تاثیر بسزایی در تمدن سازی دارد.

رکن مهمی که در جریان این گردهمایی شاهدیم آن است که دیگر انسان خودش را نمی بیند بلکه خدا را می بیند. این نگاه همان معنای «لا اله الا اللّه» است که جنبه اثباتی و نفی دارد، این همان استکبارستیزی است.

کسانی که در پیاده روی اربعین حسینی شرکت می کنند رویکرد مبارزه با ظلم دارند، تا زمانی که نگاه مان مبارزه با ظلم نباشد نمی توانیم طلایه دار ایجاد تمدن نوین اسلامی باشیم. تمدن نوین اسلامی در واقع نفی تمدن های سکولار است، یعنی شما تمدن های سکولار را نمی خواهید.

این همان بحث مبارزه با طاغوت و استکبار ستیزی است. لا اله الا الله هم یک جنبه اثباتی دارد که خدا هست و هم یک جنبه نفی دارد که به این معناست که غیر خدا نیست، هدف امام حسین(ع) همین بوده است، مبارزه با طاغوت.اربعین نماد این دو عنصر است، یکی از غیر خدا بریدن و دیگری به سمت خدا آمدن. اگر بناست که تمدن نوینی ایجاد شود باید این دو رکن در آن لحاظ شود و اربعین زمینه ساز خوبی در این عرصه است.