لزوم تدوین تاریخ شفاهی تاسیس و تکامل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
نوشتاری از جناب آقای حامد رشـاد مشاور راهبردی ریاست پژوهشگاه
تاریخ شفاهی گونهای از تاریخنگاری حال است که برخلاف زندگینامهنویسی، اساس آن بر «مصاحبه به مثابه دیالوگ» استوار بوده و میکوشد تا وقایع و تحولات گذشته را از زبان قهرمانان، حادثهآفرینان و ناظران رویدادها بازسازی نماید و از تلفیق خاطرات، تحلیلها، نگرشها و قضاوت شخصیتها، رویکردی جدید، جذاب و جالب ارائه دهد.
افرادی که در جریان یک حادثه بودهاند به نقل رویدادها و خاطرات می پردازند، لذا گفتههای افراد همسو و تکمیلکننده اسناد(اسناد بالادستی میباشند که میتوان از آن به عنوان منابع دست اول یاد کرد؛ البته اگر عمده منابع برای بازسازی تاریخی یک رویداد، خاطرات و مشاهدات افراد حاضر و شاهدان آن واقعه باشد، حاصل کار تاریخ شفاهی نام میگیرد. در تاریخ شفاهی خاطرات اشخاص درباره یک موضوع یا یک مقطع تاریخی ـ بر اساس پیشطرح مدون ـ باید ربط و انسجام انداموار و مرتبط با یکدیگر بیابد و چفت و بست حوادث به یکدیگر مشهود و مدلل گردد. در تعریفی دیگر گفته میشود تاریخ شفاهی مجموعهای از روایتهای گوناگون بر اساس یک پیشطرح مدون درباره یک واقعه یا مفهوم تاریخی است که هر روایت، منحصر به فرد و جذاب و خواندنی است، اما نمیتوان به تنهایی آنها را تاریخنگاری نامید. این مجموعه را در یک کلیت که به تعداد قابل قبولی از روایتهای متفاوت رسیده باشد، میتوان تاریخ شفاهی نامید.
راویان تاریخ شفاهی میتوانند قهرمان/ فاعل، ناظر/ شاهد، سامع/ ناقل آن حادثه و رویداد باشند. همچنین از نظر موضوعی میتوان تاریخ شفاهی را به دو گروه «فرد محور» و «موضوع محور» تقسیم کرد. در شکل نخست، زندگی و زمانه راوی یا راویان مورد توجه قرار گرفته و در گروه دیگر، محقق تاریخ شفاهی، ضبط خاطرات مرتبط با یک موضوع خاص را در دستور کار قرار میدهد.
تاریخ شفاهی نهادی چون پژوهشگاه، موضوع محور هست، و این نهاد به عنوان یک دستگاه علمیِ دارای تجربه های موفق در عرصه مدیریت تولید علم ، باید بکوشد فراتر از روایت تاریخی، روایتی که به نوعی منجر به پیشرفت نگاری تجربه تولید علوم انسانی اسلامی شود، را به عنوان اولین نمونه انجام شده از تاریخ شفاهی پیشرفت در علوم انسانی را پیش چشم قرار دهد.
در مصاحبة تاریخ شفاهی در عین حال که بر نقش محوری فرد در خاطره توجه دارد، اما پرسشها بیشتر معطوف حوادث و تجارب جمعی است که در اینجا می تواند بهطور مثال تجربه کتاب نقد، شکل گیری گروه ها و پژوهشکده، طرح تمحض، رقبا و مراکز همسو در زمان تاسیس، و … گردد. درست است که راوی خاطره در هر دو شکل خاطرهنگاری و تاریخ شفاهی باید خاطرات و روایتهای خود را تکمیل یا تصحیح کند، اما در صورت دست نیافتن به نتیجه، این وظیفه برعهدة اسناد مکمل و مؤید قرار داده میشود.
تاریخ شفاهیِ «تاسیس» به عنوان نقطه عطف کار و روند شکل گیری، تطور و تکامل گام نخست این حرکت میتواند باشد.
برخی اهداف/فوایدی که بر این امر مترتب است را میتوان اینگونه برشمرد:
- تجربهنگاری «نهادسازی» علمی ـ فکری انقلابی و جهادی
- تجربهنگاری «تولید معرفت» دینی عصری اثربخش (روزآمد و کارآمد
- تجربهنگاری ابداعات و ابتکارات روشی و مدیریتی تولید علم و معرفت
- معرفی و ترویج گفتمان مجدد و الگوسازی آن
- بازشناسی ظرفیتها و فرصتهای تولید معرفت دینی در کشور
- بازشناسی مشکلات و موانع و اشکالات وآسیبهای تولید معرفت در کشور
- ارائه شناختی جریانشناسانه از جریان های فعال در عرصه علوم انسانی در سه دهه اخیر
- سنجش و پیدا کردن درکی از میزان تحقق اهداف تاسیس
- شناسایی و ارزیابی دست آوردها:
در عرصهي نیروسازی علمی فکری و تربیت مدیران انقلابی و جهادی
در عرصهي سازمان، مدیریت و روش
در عرصهي نظریهی پردازی و ابتکارات علمی، معرفتی و
در عرصهي تولید اصطلاحات و ادبیات علمی
در عرصهي بروندادها (کتاب، مجله، رساله، همایش، . و…)
- احصاء و تبیین مختصات و اختصاصات پژوهشگاه