قدرت-سرزمین (پیشینه و آینده تغییر در عوامل شکل‌زایی و ریخت‌شناسی قدرت)

قدرت سرزمین
(پیشینه و آینده تغییر در عوامل شکل‌زایی و ریخت‌شناسی قدرت)

نوشتاری از دکتر محمود مهام استادیار گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه،

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تلاشی فراگیر برای گشودن مسیری تازه در تولید قدرت بوده است. انقلاب عظیم اجتماعی[۱]، نشانگر تغییر در الگوی انتخاب اجتماعی در طراحی قدرت می­باشد. بنابراین، تجارب درون ­زایی قدرت برای عمران و آبادانی، کوشش­های دانشی-نهادی-سیاستی هستند که برای عبور از انتخاب اجتماعیِ پیشین اندوخته شده ­اند. در واقع، تلاش­های گسترده در زمینه­ های مختلف برای غلبه بر ویژگی­ هایی چون مصرفی، وابسته و برون ­زا بودن قدرت برای آبادانی سرزمین- در زمینه ­ها و مقیاس­ های متنوع- می­باشند. برخورداری از این سرمایه ­ها و دارایی­ های فرهنگی-زیستی-فناورانه، موجب ترسیم افق­ هایی متفاوت برای طراحیِ پیشران­ های پژوهش ­های ژرف و کاربردی می­شود. تامل در اعتبار بوم­شناختی پژوهش ­ها و تلاش بلندمدت برای تولید همبست­ های اکوسیستمی، کمک موثری در تولید قدرت بوم­پایه است. پیوند و همبست «قدرت-سرزمین»، همانند رودهای خروشان، واقعیتی دگرگون شونده دارد. برای حفاظت از این پیوند، می­بایستی متناسب با تغییرات فرهنگی-زیستی-فناورانه از یک­سو و تغییرات در الگوهای انتخاب و محیط(زیست­ بوم در مقیاس زیست ­کره) از سوی دیگر، به روزرسانی مستمرِ نقشه­ ها و اطلس های طبیعی و اجتماعی با رویکرد تلفیقی و بیوفیزیکی-اجتماعی، در دستور کار دانشی-نهادی-سیاستی باشد. حرکت به سوی چنین اقدامی به معنای آن است که انقلاب اسلامی در ایران به عنوان تغییر در عوامل شکل­ زایی و ریخت­ شناسی قدرت، نیازمند تعریف دستور کارهای پژوهشی جدید در گام دوم انقلاب است. این دستورکارها نمی­تواند به­صورت ناپیوسته با گام اول انقلاب، صورت گیرد. از این­رو، پیشینه تغییر در عوامل شکل­زایی و ریخت ­شناسی قدرت در گام اول، اهمیت مقدماتی و موثر برای طراحی قدرت در گام دوم و آینده پژوهش ­های ژرف و کاربردی مورد نیاز این گام، دارد. این پیشینه نشان می­دهد که با تغییر رویکرد در آمایش سرزمین، چگونه به طراحی قدرت پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، اندیشیده و عمل شده است. در این فرصت کوتاه، مرور دو نمونه نظری و عملی در نظر گرفته شده است. نمونه اول، از مجله جهاد در سال ۱۳۶۲ شمسی/ ۱۹۸۲ میلادی است که تشریح شهید بهشتی از «استقلال» را یادآوری می­ کند. نمونه دوم، رویکرد و زیرساخت طراحی و عملیات آبادانی سرزمین در طرح چندنهادی کوثر با محوریت نهاد انقلابی جهاد سازندگی است.

نمونه اول، تشریح مفهومی و عملیاتی استقلال

تعبیر و تحلیلِ تغییرِ رویکرد در طرح این سوال که «آقا کیه؟»، در قبل و بعد از انقلاب اسلامی در بیانات شهید بهشتی(۱۳۰۷-۱۳۶۰) در تاریخ ۱۹ آذر ماه ۱۳۵۹ در سخنرانی حسینیه جوانان قاسم ابن حسن آمده است :«ما از نظر اقتصاد دو جور می­ توانیم حرکت کنیم. یک­جور این­که داد و ستد، بده و بستان، خرید و فروشمان را با دنیا به همان شیوه دو سال و سه سال و چهار سال قبل ادامه بدهیم. ما در سه سال قبل چکار می ­کردیم؟ مثل یک نوجوان پول­داری که ثروت کلانی به صورت پول نقد از پدرش به ارث برده، یک ثروت بادآورده­ای که هیچ برایش زحمت نکشیده. دست می­ کردیم داخل جیبمان، رو می­ کردیم به بازارهای دنیا، می­گفتیم فروشنده کیست؟ من خریدارم. دنبال کسانی و جاهایی و کشورهایی بودیم که آن چیزهایی را که دنبالش هستیم به ما بفروشند. ما خریدار بودیم آن­ها فروشنده. یک آقایی از دوستان ما(ایشان اهل همدان است) حدود بیست و چهار پنج سال قبل یک مساله ­ای را نقل می ­کرد. گفت در اواسط دوره سلطنت رضا قلدر در همدان یک آقایی به نام «داعی الاسلام» رئیس فرهنگ همدان بود. در یکی از همین جشن­ های فرمایشی دعوت کرده بود از فرهنگی­ها و از مردم که بیایند آنجا… . می­ گفت: «ما ملت ایران در پرتو حکومت اعلیحضرت، آقای دنیا شده­ایم». حالا این حرف دهان پُرکُن را می­ خواهد توضیح بدهد. برای حاضرین می­گفت: «حالا من برای شما توضیح می­ دهم که چطور ما آقای دنیا شده­ایم. به کی می­گویند آقا؟ به کسی می ­گویند که پول داشته باشد. چند تا نوکر داشته باشد. هر چی دلش می­ خواهد، دست کند در جیبش… . آقا، زندگی آقاوار همین است دیگر. لباس فاستونی اعلا، اتومبیل اعلا، قند درجه یک، چای درجه یک، همه چیز درجه یک. پول هم توی جیب، چند تا هم نوکر. این می­ شود آقا. زندگی آقاوار». بعد می­ گفت: «شما نگاه کنید ما مردم ایران الان در این دنیا داریم آقاوار زندگی می­ کنیم…. این کلا­ه­ های شاپوی قشنگ(که حالا دیگر خیلی مرسوم نیست) این­ها را برای ما از اروپا می­ آورند، این استکان و نعلبکی ­های زیبا از روسیه می­آورند، آن سینی آب­نقره کار را از ایتالیا می­ آورند و مثل خود آقا داریم زندگی می­ کنیم. خلاصه این­که امروز ما ایرانی­ها آقای دنیا هستیم. بلژیکی ­ها نوکر هستند، برای ما قند درست می­کنند، انگلیسی ­ها نوکر ما هستند، برای ما فاستونی می­بافند، روس­ها نوکر ما هستند…» این یک طرز فکر است، تا دو سال قبل عملاً ما یک چنین طرز فکری داشتیم. افتخار می ­کردیم(شما همین حالا بردارید بخوانید نشریات آن موقع را). افتخار این بود که درآمد نفتی ما سال به سال دارد بالا می­رود… . یک جور دیگر اقتصاد این است که بگوییم برای این که ما انقلاب کرده باشیم، باید این اقتصاد وابسته را به کلی ویران کنیم و یک اقتصاد غیر وابسته و مستقل را به­ جای آن بنشانیم(تکبیر حاضرین). بنابراین، بگوییم آقا از فردا دیگر ماشین خارجی وارد ایران نکنیم، مگر ماشینی که صرفاً در خدمت تولید باشد… از فردا قند و شکر اضافی از خارج وارد نکنیم. از فردا گوشت از خارج وارد نکنیم و با همان مقدار گوشتی که اینجا تولید می ­کنیم، زندگی کنیم… آن­وقت موقتاً آن حداقل را وارد کنیم… . این دو راه الان متناسب با این دو دید، سر راه من و شما است. یکی­اش را باید انتخاب کنیم اگر انقلاب می ­خواهیم بکنیم، اگر قرار است انقلاب اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، فرهنگی داشته باشیم. در رابطه با اقتصاد باید وابستگی­ هایمان را به خارج و به خصوص به سران استبداد و ظلم جهانی بشکنیم…(بهشتی،۱۳۶۲).

 

نمونه دوم، طرح چندنهادی کوثر است که در جهاد سازندگی تجربه شد و آینده­ساز است. در این طرح، برای

  • تبیین فعالیت ­های اجتماعی-اکولوژیک،
  • شناخت رابطه قدرت و سرزمین،
  • ضرورت درون ­زایی قدرت با پرورش صحیح و بهره­برداری متناسب با توان ­های محیطی، و
  • مرزشناسی زیستی در مقیاس­ های متداخل محلی-ملی-منطقه ­ای-جهانی آورده شده است:
… گرچه رشد جمعیت ۸/۳ درصد برای ایران، به ­خاطر دارا بودن سرزمینی پهناور، سکنه ­ای به نسبت اندک، و منابعی فراوان، … نبایست اضطراب­انگیز باشد، مع­هذا، وابستگی زیاد به بیگانگان برای فروش نفت، و خرید فرآورده­ هایی که تهیه آن­ها از راه استفاده منطقی از منابع طبیعی تجدیدشونده ایران میسر است، درک شماری از واقعیت­ ها، و دگرگونی پاره­ای از تعاریف و معیارها را ناگزیر می­ نماید:

بررسی دقیق آمار واردات کشور در سال­های ۱۳۶۳ و ۱۳۶۵، توجه به اقلامی چون کاغذ و مقوا، قند و شکر، مواد چوب، عصاره ­های دباغی، چای سیاه، گوشت و فرآورده ­های آن، لبنیات و تخم مرغ، غلات و فرآورده­ های آن، میوه و سبزی، و فرآورده ­های آن، مصالحی چون تیرآهن و فلزاتی که جایگزین تیر چوبی و تخته در ساختمان­ ها گردیده ­اند، و هم­چنین الوار، تیرهای چوبی خطوط انتقال نیرو و مخابرات، پنبه، ویسکوز، پارچه­ های نخی و پشمی، و بقیه موادی که همگی زیر عنوان «سایر» عرضه شده ­اند، غفلت مساله را بازگو می­کند. آنچه در این گزارش، نامسطور بوده و یافتن آن به کوششی زیاد و بختی بلند نیاز دارد، دیگر هزینه­هایی است که برای رساندن واردات به دست مصرف ­کننده بر عهده دولت می­باشد؛ خرج احداث بنادر و جاده ­ها، کرایه، حق بیمه، غرامت ­ها(سورشارژ و دموراژ) و بسیاری دیگر، که همگی باری سنگین بر دوش ملت می­­­گذارند، معمولاً مطرح نمی­گردد.

گفتنی است که دارا بودن قدرت خرید، همواره تضمینی در برابر دریافت کالا، به­ ویژه مواد غذایی، نبوده و عواملی دیگر، چون خشکسالی و شیوع آفات و امراض گیاهی و دامی در کشورهای تولید کننده، جنگ، سیل، زلزله، حصر اقتصادی، نوسانات ارزش برابری ارزها، و دست آخر، استفاده از خوراک به عنوان اسلحه نیز بایستی در برنامه ­ریزی­ های بلندمدت مورد عنایت قرار گیرند. چنان­چه هیچ­یک از این وقایع ناگوار تحقق نیابند(ان­شاءالله)، نیروی اهریمنی دیگری فرصت خودنمایی خواهد یافت: فرسایش خاک، که با افزایش جمعیت بیشی می­ گیرد، به تدریج، مهمترین منبع تولید خوراک انسان و دام را نابود می­ کند. گسستن از وابستگی اقتصادی و آماده شدن برای نان خود خوردن، حتی رساندن کمک به گروهی از گرسنگان کشورهای به ظاهر نادار، منوط به دگرگونی بنیادی سیاست اقتصادی ایران، به ­ویژه شاخه کشاورزی آن است. به گفته نظامی گنجوی:

قلب این خشت در آتش فکن

خشت نو از قالب دیگر بزن

… (کوثر،۱۳۷۴).

اکنون در آستانه سالی دیگر از دهه اول در گام دوم انقلاب، به­ نظر می ­رسد مروری بر دو نمونه دیرین، به اندازه کافی گویا بوده باشد. کوشش در جهت طراحی و عملیاتی ساختنِ پرسش­-چالش­ های پژوهشی روزآمدشده بر پایه تغییرات زیستی-فناورانه در پرتو رویکرد بنیادین آمایش سرزمین، می­ تواند به تداوم تغییر در عوامل شکل­ زایی و ریخت ­شناسی قدرت، امیدواری به آینده پژوهش­ های ژرف و کاربردی و بنابراین، بهبود پیوستگی قدرت-سرزمین، بینجامد. بدیهی است در صورت اختلال و ناهمسویی شرایط و راهبردهای پژوهشی و بی اعتنایی به راهبردهای بوم­ پایه آمایش سرزمینی، درون ­زایی قدرت در سرزمینی که به مثابه زیستگاه و سکونتگاه انقلاب اسلامی بوده است، با عارضه ناپیوستگی و واگرایی پژوهشی روبرو گردد.

[۱] – «انقلابِ اجتماعیِ اسلامی»، تعبیر شهید بهشتی است.