سلوک، توجه قلبی به خداست و حقیقتش سفر باطنی است؛ سفر از جهل به معرفت، از ناسوت به لاهوت، از أنانیت به عبودیت، از کثرت به وحدت و از خود به خداست. انسان از آنرو موضوع تربیت سلوکی است که در فرایند گذر، از قوه به فعلیت درآید و از نقص به تعالی وجودی نائل شود و در این گذر از منازل سلوکی که بر یکدیگر ترتّب دارند، گام به گام به گونۀ روشمند به سوی کمال مطلق سیر کند. این روش در کتاب و سنت بر شریعتمحوری، ولایتمداری و جامعنگری تکیه دارد و همۀ ابعاد وجودی انسان را در برمی-گیرد و به لقای الهی، معرفت ربوبی و محبت الهی میرساند.