به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در تاریخ شیعه، مبارزه با حکومتهای جائر و ستمگر بهعنوان یکی از کلیدیترین مسائل حیاتی پیروان اهلبیت شمرده میشود. مسألهای که یا با همراهی بدون واسطه اهلبیت همچون زمان امام علی(ع) و امام حسین(ع) صورت گرفت یا شاهد همراهی با واسطه ایشان نسبت به برخی از این قیامهای شیعیان مثل قیام زیدبنعلی بوده است؛ اما در زمان امام رضا(ع) اوضاع به شکل دیگری رقم میخورد. با پذیرش ولایتعهدی امام رضا(ع) شکل مبارزاتی شیعیان رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد. زین رو برای تحلیل اقدامات سیاسی امام رضا(ع) در برابر حکومت ظالم و غاصب عباسی و حاکم آن دوران مأمون، رسانه رحا مدیا بر آن شد تا با حجت الاسلام و المسلمین غلامحسن محرمی، عضو هیأت علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه گفتوگویی صورت دهد.
* با توجه به قیامهایی مثل قیام ابن طباطبا و یا زید النار، آیا دلیلی بر حمایت امام رضا(ع) از آنها وجود دارد؟ به عبارتی شیوه مبارزاتی امام رضا(ع) با مأمون به چه شکل صورت گرفته است؟
ظلم ستیزی امام با مأمون را باید در قالب گفتمان بررسی کرد. در زمان امام رضا(ع)، با اینکه مسلمانان راستین، بر طاغوت بودن و غاصب بودن خلفای عباسی مثل مأمون معتقد بودند و دست به قیامهایی میزدند؛ اما امام رضا(ع) خودشان قیامی علیه مأمون عباسی، صورت ندادهاند و حتی با بعضی قیامها همچون قیام زید النار نیز مخالف بودند. ضمن اینکه نمیتوان مدرک و سندی نسبت به حمایت امام(ع) برای قیامهای محمد بن طباطبا و یا قیام ابیالسرایا پیدا کرد.
بنابراین امام(ع) به هیچ عنوان علیه حکومت عباسی، قیام نکردند؛ اما آیا این به معنای حمایت از عباسیان بوده است؟ خیر. مسأله همینجاست. امام رهبر جبههای بود که این حکومت ظالم و غاصب را به رسمیت نمیشناخت. به تعبیری امام رهبر بزرگترین جناح مخالف حکومت بود و امام این جریان را رهبری میکرد. بر همین اساس میتوان گفت که امام رضا(ع) در برابر ظلم قرار داشته است.
برای این گفته خود به مطلبی اشاره میکنم؛ بعد از شهادت امام کاظم(ع) توسط هارون الرشید، از او خواستند تا امام رضا(ع) را نیز به شهادت برساند؛ اما او نپذیرفت. به امام گفتند که هارون قصد دارد تا شما را به قتل برساند که امام در جواب فرمودند؛ پیامبر نیز گفته بود اگر ابوجهل توانست مرا بکشد من پیامبر نیستم و اگر هارون مرا بکشد من امام نیستم. این سخن چنین دلالت دارد که هارون در صدد قتل امام برآمده بود، چون ایشان رهبری جریان مخالف با حکومت ظالم را بعد از امام کاظم(ع) بر عهده داشتند.
* نوع مبارزه مأمون با امام رضا(ع) چگونه بود؟
اما شیوه مأمون فرق داشت. او برای مبارزه با امام رضا(ع) ظرافت خاصی به خرج داد؛ بدین شکل که به جای سرکوب مخالفین خود در مناطق مختلف، تصمیم داشت با خلع سلاحشان از سر منشأ که امام رضا(ع) بود، اقدام کند. باید گفت که او دارای چنین قدرتی بود. چرا؟ برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا شخصیت مأمون را شناخت. مأمون در تعبیرهای مختلف به عنوان عالمترین و داناترین حاکمان بنیعباس و بلکه داناترین پادشاهان و خلفاء بوده است و این سخن غلطی نیست.
کتابی هست به نام «عِقدُالفرید» که در آن مناظره مأمون با علمای بغداد آورده شده است. او در این مناظرات در خصوص فضائل امیرالمؤمنین(ع) بحث کرده و افضلیت امام علی(ع) را نیز ثابت کرده است. به همین دلیل، اگر از من بپرسند که یکی از بهترین کتابها برای اثبات افضلیت امیرالمؤمنین چه کتابی است، من این کتاب را معرفی میکنم. این کتاب را من در سنین جوانی خواندم و نفهمیدم ولی مأمون درحالیکه جوان بود چنین مناظرهای انجام داده بود. بنابراین وقتی مأمون با سنین چهلسالگی برای افضلیت امیرالمؤمنین چنین مناظرهای انجام میدهد، گواه بر زکاوت اوست.
حال این مأمون برای خلع سلاح کردن شیعیان چه میکند؟ من چند اقدام او را ذکر میکنم؛ یکی از آن اقدامات آوردن حضرت رضا(ع) به ایران بود. برای اینکه ایشان را وارد سیاست خود کند. وقتی این اتفاق میافتاد، مردم با خود میگفتند که امام رضا(ع) نیز با خلفاء در حکومت شریک است. برای همین مأمون قصد داشت به اعتماد عمومی مردم نسبت به امام خدشه وارد کند. پس به تعبیری با ریاست حضرت، قداست ایشان را لکهدار کند.
این کار دراز مدت مأمون بود. مأمون با این نقشه حتی قصد کشتن امام را نیز نداشت چون گمان میکرد اگر حضرت را به ریاست آلوده کند، مردم از دور ایشان کنار میروند. بنابراین دیگر نیازی به کشتن نبود. در واقع کار برای به ثمر رسیدن اهداف مأمون کاملاً مهیا بود، چراکه او هم زیرک بود، هم امکانات وسیعی به عنوان خلیفه در اختیار داشت و همچنین با آمدن حضرت به ایران، ایشان را تحت نظر داشت؛ ولی امام(ع) با ورودشان به ایران نقشه او را به هم میریزند که دیگر مأمون چارهای جز به شهادت رساندن ایشان پیدا نمیکند.
* امام رضا(ع) اقدامات مأمون را چگونه خنثی ساختند؟
اولین اقدام امام رضا(ع) نپذیرفتن پیشنهاد خلافت و ولایتعهدی بود. البته ادعای ما این است که مأمون در طرح پیشنهاد خلافت جدی نبود اما در پیشنهاد ولایتعهدی جدی بود. امام(ع) به سبب تهدید مأمون، مجبور به قبول ولایتعهدی شدند. این قبول ولایتعهدی نیز مشروط به شروطی بود. مثلا در عزل و نصبها و امور سیاسی دخالتی نداشته باشند. امام رضا(ع) با بیان این شروط، مأمون را خلع سلاح کردند.
حال امام به تناسب شرایطی که پیدا کرده بوند، اقدامات خودشان را انجام دادند که این اقدامات برای مأمون زنگ خطر را به صدا در آورد. امام در عوض اینکه از سمت خود استعفا بدهد، از آن استفاده کردند. به این صورتکه ایشان در این موقعیت، اولین بسترها را برای تبلیغ معارف اهلبیت، فراهم آوردند.
* نقش مؤثر امام رضا(ع) در تشکیل هویت تمدنی شیعی در ایران چگونه صورت گرفته است؟
یکی از این فرصتهای امام برای مبارزه با ظلم حکومت وقت، مناظره ایشان با بزرگان علمی سرزمین اسلامی، أعم از مسلمان، مسیحی و یهودی بود. مأمون یقین داشت که امام در این مناظره نمیتواند از عهده سؤالات و چالشهای آنان بر آید، مخصوصا که در میان آنان، علمای معتزلی به عنوان افرادی بحّاث و مجادلهگر شناخته میشدند، اما امام رضا(ع) با فائق شدن بر آنها خیال خام مأمون را بر هم زد. میتوان گفت که با این مناظره، آوازه فضل و علم امام در ایران پراکنده شد.
اقدام دیگر امام در جایی بود که ایشان از مدینه به سمت خراسان حرکت میکردند. با اینکه مأمون دستور داده بود امام رضا(ع) از شهرهایی عبور دهند که عاشقان اهلبیت در آنجا کمتر هستند، اما همچنان حضرت نور علم خود را میگستراند. رهبر انقلاب بیانی دارند که مردم ایران عاشق اهلبیت بودند. اما آنها فضیلت اهلبیت را از نزدیک ندیده بودند. امام رضا(ع) با اقدامات و سخنان خود در این مناطق، فردی در سطح پیامبر را به مردم ایران نشان دادند. به تعبیری دیگر ایشان پیامبرگونه رفتار میکردند. به عنوان مثال فردی در بصره خواب دیده بود که پیامبر در باغش نشسته و ۱۸عدد خرما به او میدهد. بعدها شنید امام رضا(ع) به بصره میآیند، وقتی آن مرد از امام خرما طلب کرد، همان مقدار را به او دادند. مرد از حضرت بیشتر خواست که امام فرمودند اگر پیامبر(ص) بیشر داده بود، من هم بیشتر میدادم. این معجزهای است که حضرت برای مردم نشان داد.
امام در هر شهری که نزول اجلال میفرمودند، پاسخگوی سؤالات مردم بودند. نمونهاش حدیث سلسةالذهب بود. نقل است که هنگام نوشتن این حدیث، ۲۰ هزار محدث در حال نوشتن بودند، بماند که تعداد مردم دیگر به چه مقدار بوده است!
اینگونه استقبالها در نیشابور، مرو که پای منبر حضرت مینشستند، خود شرایطی را به وجود آورد که تمام نقشههای مأمون ۱۸۰ درجه به نفع امام تمام شد؛ تا آنجا که مأمون مجبور میشود تا نگهبانانی بگمارد و مردم را از نزد ایشان طرد کنند. امام نیز او را بابت این مسأله نفرین کردند.
میتوان گفت که مردم در هیچ زمانی تا زمان امام رضا(ع) در مشرق خلافت اسلامی که ایران باشد، تشیّع را نشناخته بودند و به برکت امام رضا(ع) تشیّع معرفی و ترویج شد. آثار این اقدامات تا کنون ساری و جاری است. مثل امامزادهها و یا خود وجود مقدس حضرت معصومه(س) در قم.