به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت هفته پژوهش کرسی علمی- ترویجی با موضوع «ترقّی تاریخی در خوانش انتقادی شهید مطهری(ره)» روز چهارشنبه مورخ ۲۲ آذرماه توسط مجمع پژوهشگاه های علوم انسانی اسلامی با همکاری معاونت پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
در این کرسی علمی، آقای مهدی جمشیدی به عنوان ارائه دهنده، دکتر محمدحسین ضمیریان و دکتر محسن ردادی به عنوان ناقد حضور داشتند و دبیری علمی این کرسی نیز بر عهده دکتر سیدحسین فخرزارع بود.
در ابتدا، مهدی جمشیدی گفت: نظریۀ ترقّی یکی از بنیانهای معرفتی نظام تمدّن غربی را ساخته است و اعتقاد به ترقّی، متضمّن این فرض است که در تاریخ انسان، یک الگوی دگرگونی وجود دارد که متشکّل از تغییراتی است که بهطور اجتنابناپذیر و تنها در یک جهت کلّی، و بهطرف مطلوبترشدن اوضاع و احوال نسبت به وضعیّت قبلی صورت میپذیرد. پس اندیشۀ ترقّی انسانی، فرضیّهای است که حاوی ترکیبی از گذشته و پیشبینی آینده است.
وی سپس ذیل سرفصل فطرت تکاملجو بهمثابه نیروی پیشران تاریخ افزود: به باور استاد مطهری، نیروی حرکتدهندۀ تاریخ، «استعداد ابتکار» و «استعداد فطرتِ کمالخواهی» در انسان است. ازاینرو، دورههای مختلف در زندگی اجتماعی- تاریخی انسان وجود دارد. عامل اصلی حرکت تاریخ، «فطرت تکاملجو و قناعتناپذیر انسان» است که به هر مرحلهای برسد، مرحله بالاتر را آرزو و جستجو میکند. دیگر اینکه میان صلاح و فساد اجتماع انسانی از یک سو، و واکنش عالم، رابطه وجود دارد؛ چراکه عالم، خیر و صلاح را برمیتابد و نسبت به شر و فساد، واکنش منفی از خود نشان میدهد. از این امر میتوان بهعنوان «بُعد الهی تاریخ» یاد کرد. در سایۀ همین تعبیر قدسی از وجود و انسان و تاریخ باید گفت انسانها در صحنۀ جامعه، برخی طرفدار «حقّ» و عدّهای به دنبال «باطل» هستند امّا «غلبۀ نهایی» با حقّ است؛ عدل بر ظلم و خیر بر شرّ و نور بر ظلمت و دین بر کفر پیروز خواهد شد. سیر تکاملی بشریّت، بهسوی «آزادی از اسارت طبیعت مادّی و شرایط اقتصادی و منافع فردی و گروهی» ازیکسو، و «حاکمیّت و اصالت بیشتر ایمان و ایدئولوژی» از سویدیگر، بوده و هست.
جمشیدی در زمینۀ منطق فرهنگی در حرکت تکاملیِ تاریخ تأکید کرد: استاد مطهری معتقد است ساحتهای مشترک و متفاوت انسان با حیوان، سبب شده است که انسان دارای دو زندگی باشد: «زندگی حیوانی یا مادّی» و «زندگی انسانی یا روحانی یا فرهنگی». بهاینترتیب، نهادهای اجتماعی نیز دو دسته هستند: «نهادهای مادّی و اقتصادی» و «نهادهای معنوی و فرهنگی». انسانیّتِ انسان در نهادهای معنوی و فرهنگی، تجلّی یافته است. همانگونه که فرد انسان، روح دارد، «جامعه» نیز «روح» دارد، و این روح، همان «فرهنگ» آن جامعه است. بنابراین، فرهنگ، روح و هویّت جامعه است. سیر تکاملیِ جامعه به سوی «استقلال فرهنگی» و حاکمیّت بیشتر آن بر حیات مادّی است.
او دربارۀ مسألۀ دین و شدنهای تکاملی تاریخ گفت: رابطۀ اتّصالی نبوّتها با یکدیگر نشان میدهد که نبوّت در طول تاریخ، سیر تکاملی تدریجی داشته و آخرین حلقۀ نبوّت، مرتفعترین قلّۀ آن است؛ چراکه معارف و احکام ادیان الهی در طول تاریخ، سیر صعودی و گسترشیابنده پیدا کرده است. همچنین بینشهای دینی در بستر تاریخ، عمیقتر میشوند. تفاوت تعلیمات انبیاء با یکدیگر، یا از نوع تفاوت تعلیمات کلاسهای عالیتر با کلاسهای دانیتر بوده است، یا از نوع تفاوت اجرایی یک اصل در شرایط و اوضاع گوناگون. انسان در مراتب علمی بالاتر، هم با مسألههای تازه روبرو میشود، هم تصوّرش دربارۀ مسألههایی که با آنها آشنا بوده است، «تعمیق» و «تکامل» مییابد.
در بخش بعدی، محمدحسین ضمیریان به عنوان ناقد گفت در ادبیات استاد مطهری، مسألۀ فطرت بسیار پر رنگ و جدی است و در اینجا نیز مشاهده میکنیم که ایشان کوشیده از چشمانداز فطرت به فلسفۀ تاریخ بنگرد و تحلیل کند، اما مسأله این است که بازگشت به خویشتن، مساوی با بازگشت به فطرت نیست و در این باره، روایتهای متفاوتی وجود دارد. وی دربارۀ مناسبات وجودی فرهنگ و تمدن نیز تأکید کرد که باید در این بحث، منزلت فرهنگ مشخص شود تا برای شدنهای تمدنی، یک مبنای ثابت بیابیم و دچار ابهام مفهومی نشویم.
در پایان نیز محسن ردادی به عنوان ناقد دوم، تصریح کرد که گویا نگاه خود استاد مطهری به تاریخ نیز جنبۀ خطی دارد و از این جهت با نظریۀ ترقی، شباهتی دارد، اما در عین حال باید دید این شدن تکاملی، مطلق است یا نسبی و در چه مسیری قرار گرفته است. او با اشاره به نظریۀ استاد مطهری افزود که باید به نوعی میان ارادۀ انسان و تحولات تاریخی که حالت خطی و قهری دارند، جمع کرد و نشان داد که تناقضی وجود ندارد.
ادامه این نشست علمی به طرح پرسشها توسط حاضران اختصاص داشت که جناب آقای جمشیدی در فرصت باقیمانده به پاسخ آنها پرداختند.