امر قدسی همیشه باور نیست؛ بلکه فراباور است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست نقد و بررسی رمان «شیر نشو» در راستای مجموعه نشست‌های «روایت داستانی از امر قدسی» به همت گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه ‌با حضور دکتر حمید عبداللهیان و مجید قیصری صبح روز شنبه مورخ ۱۰ دی‌ماه جاری برگزار شد.

در ابتدای این نشست دکتر احمد شاکری، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: ادبیات داستانی در دوران پس از پیروزی انقلاب به امر قدسی مسئله‌مند شده و آن را در طول این دوره به اقتضای انواع و قالبهای روایی و گونه‌های داستانی نمایش داده است. گرچه سطح مسئله‌مندی به امر قدسی و میزان توفیق در به نمایش در آوردن آن در ادبیات داستانی در ژانرهای مختلف متفاوت بوده است، اما همواره این امر از دو ناحیه به چالش کشیده شده است. نخست چیستی امر قدسی و معرفت به آن و دیگر ظرفیت‌های روایی خاصه روایت‌های داستانی نوین در به نمایش در آوردن امر قدسی. ادبیات داستانی انقلاب اسلامی زمانی خواهد توانست جایگاه هویتی مستقلی داشته باشد که بتواند از امتیازات و اختصاصات تجربی و حکمی انقلاب اسلامی و فرهنگ غنی شیعی بهره برد. در نتیجه همین تلقی است که ادبیات داستانی دفاع مقدس با ادبیات داستانی جنگ در تجربه ادبی جهانی تمایز یافته و حتی از نمونه‌های ادبیات پایداری نیز قابل تمایز است. بنابر همین رویکرد، مراد از امر قدسی به عنوان مؤلفه تمایز‌بخش در ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی توجه به هر امر غیر مادی یا هر سبب ماورایی نیست. مراد تلقی قدسانیت بدون اصابه به حقیقت امر قدسی نیست. در نتیجه غرض ادبیات داستانی تنها واقع نمایی از امری که قدسانی تصور شده نخواهد بود بلکه اصالت و اصابه به حقیقت هدف ادبیات داستانی است. این در حقیقت تامین کننده هدف ادبیات و هنر دینی یعنی سوق دادن مخاطب به حیات معقول است.

شاکری در این نشست ادامه داد: ظرفیت ژانرهای ادبی به سبب استعدادهای موجود در آنها برای ظهور امر قدسی متفاوت است. دفاع مقدس به عنوان دانشگاه انسان‌سازی که بنیان خود را بر مبانی و ارزشهای دینی و الگوگیری از حماسه حسینی قرار داد، از جمله عرصه‌های عمیق و پیچیده و غنی تجلی امر قدسی در دوران معاصر و در نتیجه ذخیره با ارزشی برای روایت از امر قدسی است. اما ادبیات داستانی در گونه‌های دیگری چون ادبیات عاشورایی و تاریخی نیز به این مقوله توجه نشان داده‌اند. نکته قابل توجه این است که به میزان قرب به ساحت قدسانیت و شخصیت‌های معنوی و بلند مرتبه ای چون اولیا و معصومین به میزان شدت یافتن قدسانیت پرداخت به آن نیز دشوارتر می‌گردد. بنابر این تجربه‌های واسط و روایت از آنها در ادبیات داستانی از اهمیت برخوردار بوده است.

وی گفت: در بررسی آثار داستانی نویسندگان و نسبت آن با امر قدسی علی‌القاعده فهم و تحلیل زیست ادبی نویسندگان و تجربه آنها در نمایش امر قدسی می‌تواند راهگشا باشد. آقای مجید قیصری از جمله نویسندگانی هستند که اثار متعددی در حوزه ادبیات جنگ تولید کرده‌اند. تلقی ایشان از دفاع مقدس را باید به تمامه در واژه “جنگ” گنجاند. تمرکز ادبی ایشان بر دفاع مقدس به عنوان تجربه‌ای معنوی و قدسی و ایدئولوژیک که صرفاً موقعیتی انسانی است. لذا حضور شخصیت‌های قدسی و معنوی یا افرادی که نماینده مبانی فکری و ارزشی انقلاب اسلامی باشند چندان معنایی ندارد. هدف در جهان داستانی مجید قیصری خاصه در حوزه جنگ انسانی است که در جنگ حاضر شده و از آن متضرر شده. این آسیب‌دیدگی اختصاصی به یک جبهه نداشته و هر دو سوی میدان متضرر جنگ هستند. لذا افتخاری با جنگ و برای جنگ نیست. داستان بلند شیر نشو گر چه داستان جنگ نیست اما در روستایی خیالی در حوالی دماوند و در دهه ۶۰ رخ می‌دهد. جنگ البته در افق‌های دور داستان حضور دارد چنانکه پدر نوجوان شخصیت اصلی داستان(جمشید) به جنگ رفته و خبری از او نیست. البته این روستا و ساکنان آن نه نماینده مردم در روزگار آغازین انقلاب اسلامی‌اند و نه به معنای واقع نماینده معرفت و تفکر عاشورایی‌اند. نویسنده با اختیاراتی که برای داستان به عنوان جهان ذهنی قائل است چندان خود را به قیود بیرونی نمی‌داند. لذا در این باره که موضوع “شیر”ی که در صحرای کربلا ظاهر شده و به کمک امام آمده است اساساً امری تحریف‌آمیز است عنایتی ندارد. یا در این باره که واقعیت اجتماعی دهه ۶۰ و روحیه دینی و انقلابی مردم و تعلق فکری انها به انقلاب اسلامی و همراهی‌شان با دفاع مقدس از جمله موضوعاتی نیست که نویسنده تعهدی برای بیان آن داشته باشد.

وی افزود: سئوالی که می‌توان آن را مهمترین سئوال در نسبت امر قدسی با این داستان دانست میزان ظهور امر قدسی است. داستان شرح فعالیت و تلاش روستاییانی است که می‌خواهند پس از سوختن خیمه تعزیه‌شان، این مراسم را به هر زحمتی شده برگزار کنند. البته شخصیت‌های این داستان برای این مراسم و مناسک اهمیت قائل شده، در روایت تعزیه اشک ریخته و برای اجزا و اعضای تعزیه تقدس قائل هستند. اما انچه در این داستان مفقود است معرفت به عاشورا است. فلسفه عاشورا به واقع چیست؟ روایت آن روز شگفت‌انگیز به چه غرضی بیان می‌شود؟ در دوران وقوع این داستان جامعه ایرانی شاهد بزگترین دستاوردهای سیاسی و اجتماعی چون انقلاب اسلامی است که برگرفته از معرفت عاشورایی است یا دفاع مقدس که بن مایه خود را از عاشورا و فرهنگ حسینی می‌گیرد. اما آنچه در مردم این روستا مشاهده می‌شود چهرمان(تیپ)‌های فراوانی هستند که مشغول ظاهر شریعت شده‌اند. قشری‌گری و پوسته بینی به دال مرکزی این داستان تبدیل شده است. ظواهر خالی از حقیقت و عاشورایی که در تعزیه تبدیل به یک نمایش عمومی شده است. جالب است که مادر شخصیت اصلی دائماً به او متذکر می‌شود که “شیر نشو” به این دلیل که پدرت پس از آن که در پوستین شیر رفته و در تعزیه حاضر شده در جنگ مفقود شده و موجب بدبختی آنها را فراهم کرده است. داستان قیصری با وجود ایده‌ای پر ظرفیت قربانی ساختاری ضعیف شده است. قرار است جمشید متحول شود اما با در سطح باقی ماندن جمشید و دیگر شخصیت‌ها و انحراف پیرنگ داستان از طرح تحول به داستانی حادثه محور عملاً این تحول نمایشی نشده است. در نهایت، البته جمشید در پوستین شیر می‌رود و تمامی آنچه از این مراسم بدست می‌آورد این است که از سگی که پیش از این می‌ترسیده نمی‌ترسد و البته همانند دوستش داریوش به جنگ نیز نمی‌رود!

دکتر محمد رضا سنگری، مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه در این نشست گفت: جهان غیب از چشم بشر دور است و به ملکوت متصل است؛‌ کلمه جن و جنت هم به معنای پنهان از نظر آمده است؛به کودک درون شکم مادر هم جنین می‌گویند .انسان در پی شگفتی‌ها و رازها و پوشیدگی‌هاست .علت رفتن انسان در پی خمسه محتجبه که شامل کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیاست، همین موضوع است. مثلاً کیمیاء علمی است که با آن می‌توان بعضی فلزات و اجرام معدنی را به چیز دیگر تبدیل کرد .همیشه تبدیل در اشیا در ذیل شعبده برای انسان جذاب بوده است و مقولاتی نظیر تبدیل مس به طلا ذیل حوزه کیمیا می‌گنجد. امر قدسی به لایه بیرونی و گستره فراخنای غیر قابل درک با حواس ظاهری بر می‌گردد. امر قدسی همیشه باور نیست؛ بلکه فراباور است؛ باید فردی که وارد این قلمرو می‌شود آن را باور‌پذیر کند.

وی افزود: آقای قیصری در رمان شیر نشو سعی می‌کند مساله جن را حل کند؛ او در ذهن مخاطب این سوال را پاسخ می‌دهد که آیا اساسا جن وجود دارد؟ راوی می‌گوید: بله هست. رمان می‌توان پاسخ‌گوی مسائل قدسی باشد. دوگانه مهمی در این زمینه وجود دارد؛‌ اسوه و اسطوره. اسوه آنی است که می‌توان شد. اسطوره همیشه آمیخته با افسانه است؛ یعنی آن چیزی است که نمی‌توان شد. امر قدسی پر از تحریف و افزوده‌هاست؛ درست مثل عاشورا که تحریف‌هایی زیادی در آن پدید امده است. در شیر نشو عاشورا کارکرد پیدا می‌کند و نویسنده به توصیف صرف نمی‌پردازد؛ بلکه تحول می‌آفریند. این اثر شجاعت در خاطر مخاطب ایجاد می‌کند و بر خلاف نام اثر به او می‌گوید نترس و شیر شو و وارد میدان شو. عاشورا شجاعت می‌بخشد، مردم می‌بینند در مراسم تعزیه که خیمه می‌سوزد اما امید دارند؛ ‌عاشورا وحدت در افراد داستان ایجاد می‌کند و عموم افراد با اینکه اختلافاتی با هم دارند در سایه تعزیه‌خوانی آشتی می‌کنند.

دکتر حمید عبداللهیان در این نشست گفت: در زمینه امر قدسی ما اختلاف برداشت داریم؛ امر قدسی یک مساله انسانی است و بخشی از انسانیت هر انسانی است. در ادبیات امریکای جنوبی هم حتی مسئله شهود وجود دارد و در آنجا هم امر قدسی برقرار است. در آثاری که در مورد حضرت مسیح نوشته شده است هم این رویکرد وجود دارد. در ادبیات شوروی و در اثری مانند مرشد و مرواریدها نیروهای اهریمنی حاضرند. بنابراین می‌توان گفت امر قدسی در داستان در لبه تیغ قرار دارد و حرکت کردن در آن سخت است؛ چون احتمال آسیب بالاست پس کار ظریفی است. دولت آبادی در مورد جنگ می‌خواست بنویسد اما نتوانست. افرادی مانند احمد دهقان به امر قدسی با رویکرد رئالیستی و واقع‌گرایانه نگاه می‌کردند.امر قدسی مختص بعد از انقلاب نبوده بلکه قبل از انقلاب هم در آثار وجود داشته است و در مسائلی نظیر چالش‌های مرتبط به هستی‌شناسی و خداجویی قابل رهگیری است. من امر قدسی را اینگونه تعریف می‌کنم: هر چیزی که مربوط به مسائل مقدس باشد مانند خدا، پیغمبر، معاد، توحید و… امر قدسی است. حتی صادق هدایت هم ممکن است در حد توان و فهم خودش در این موضوع ورود کند حتی نویسندگان کمونیست هم در این مسئله تولید داشته‌اند؛ حتی سلمان رشدی هم در کتاب آیات شیطانی خود به امر مقدس پرداخته است. بهترین قالبی که می‌تواند امر قدسی مورد پرداخت قرار گیرد، رمان است چون در رمان ما صاحب یک جهان ساختگی هستیم و نویسنده دستش باز است؛ مثلاً در رمان «بیگانه‌ای در دهکده» نوشته مایک تواین، ‌شیطان در نقش تغییر دهنده زندگی افراد وارد عمل می‌شود.

وی افزود: در رمان شیر نشو، شخصیت جمشید، محور است، او یک نوجوان در سن بلوغ است که تحول فکری دارد، در ابتدای داستان از پوست شیر می‌ترسد اما در انتها از آن نمی‌ترسد. گلشیری می‌گفت: همیشه در هنر، ‌زدن به هدف اصلی، هنر نیست؛ بهتر است گاهی وقت‌ها به کنار هدف بزنیم؛ مثلاً در ماجرای عاشورا اشاره مستقیم به امام حسین (ع) نمی‌کنیم و به شخصیت‌های پیرامونی می‌پردازیم؛ ‌الکنایه ابلغ من التصریح. این رویکرد در شیر نشو وجود دارد؛ ما از واقعیت‌های زندگی شخصیت‌های مش رجب،‌ حبیب خان و … به عظمت‌های کربلا پی می‌بریم. در غالب رمان‌های مرتبط با امر قدسی، سلوک اتفاق می‌افتد؛‌ سلوک شخصیت‌ها موضوع مهمی است که از آن با عنوان تطور شخصیت هم یاد می‌شود. امام حسین(ع) اسوه است و مخاطب قرار است به سمت او حرکت کند. امر قدسی در رمان به ما یک الگو می‌دهد در رمان شیر نشو، جنها بیشتر از فرشته‌ها روایت می‌شوند و این موجودات بیشتر روایت کننده ابعاد شخصیتی جمشید هستند. نویسنده در شیر نشو به سراغ عاشورا نرفته است؛ بلکه تعزیه را نشان گرفته چون عاشورا دور از دسترس ماست؛ اما آدم‌های عادی در نقش‌های مختلف در تعزیه ایفای نقش می‌کنند. این آدم‌ها عادی و معمولی‌اند، ‌دروغ می‌گویند، ‌توبه می‌کنند، ‌توبه می‌شکنند و دوباره سعی می‌کنند آدم خوبی باشند. در دهه۶۰ شخصیت‌هایی کاملاً سفید در رمان‌های ما خلق شده‌اند که من آنها را فرشتگان بدون بال می‌نامم. اینها تافته جدا بافته از جامعه‌اند. انسان حرص دارد، ترس دارد، کدورت می‌وزرد اما سعی می‌کند اینها را مدیریت کند. اگر رمان بتواند مخاطب را از آنی که هست یک گام به جلوتر ببرد، بازی را برده است. چالش‌های فکری نسل نوجوان و جوان در شیرنشو مطرح نشده است عموم دغدغه‌ها پیرمردانه است؛‌ خود شیر برای جوان ابهام آفرین است. ما در این رمان مبنای منطقی برای تحول در شخصیت جمشید نداریم .روند داستان به طور کلی کند است. تعلیق‌ها خوبند،‌ نام داستان هم جذاب است. رفتن ناگهانی داریوش به جبهه جا نیفتاده است؛ او نرسیده به جبهه اسیر هم می‌شود! باید کمی داستان در این فرازها جلو می‌رفت.

مجید قیصری در این نشست گفت: ایده اولیه شیر نشو از مراسم عزاداری و تعزیه‌خوانی در دوره قاجار به ذهنم رسید. ابتدا قرار بود از دل این ایده که پتانسیل بالایی داشت، داستان کوتاه دربیاورم اما در ادامه داستان گسترش یافت و تبدیل به داستان بلند شد و آرام آرام شخصیت‌ها افزوده شدند. رهشا اسم روستا در این داستان کاملاً جایی خیالی است و وجود خارجی ندارد. من به دنبال امروزی کردن امر قدسی حتی شخصیتی مثل پیامبر اسلام هستم؛ باید دید مخاطب با مسائل قدسی نسبتی می‌تواند برقرار کند یا خیر. یک نویسنده از یک سنگ، یا میخ یا یک بنا هم می‌تواند این مساله را دربیاورد چه برسد به شخصیتها؛ اینها ملات داستان اند؛‌اگر کسی می‌خواهد در مورد شخصیتها مطلب بداند باید برود منابع تاریخی را بخواند. جهان داستان خاص خودش را دارد و نویسنده با تخیل دست به ابداع می‌زند.

محمد حسن شاهنگی، عضو شورای علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه بیان داشت: اتفاق جالبی که در شیر نشو می‌افتد خیمه‌سوزی است؛‌ ما معمولاً خیمه‌ها را در روز عاشورا می‌بینیم که آتش می‌گیرد اما اتفاقات داستانی در شیر نشو به گونه‌ای است که قبل از عاشورا،‌ خیمه می‌سوزد؛ این نکته ظریفی است، برای درک چرایی وقوع کربلا باید به قبل از آن بازگشت و آن را ریشه‌یابی نمود. نکته دوم اینکه در ماجرای خیمه‌سوزی خودی‌ها نقش دارند و ضربه از جبهه درون به مخاطب یادآوری می‌شود. اشقیا در این مرحله هیچ کاره‌اند؛ ‌این مساله در شیر نشو از منظری می‌تواند یادآور تقدم جهاد اکبر با جهاد اصغر باشد. نکته سوم فرار عامدانه نویسنده از المان‌های انقلابی عصر و زمانه‌ای است که داستان در آن رخ می‌دهد این مساله واقعا سوال‌برانگیز است در حالی که گره‌های داستانی شیر نشو به نحوی است که ظرفیت بالایی جهت طرح در این زمینه دارد.