به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از خبرگزاری تسنیم دکتر محسن ردادی عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه و پژوهشگر حوزههای سیاسی و اجتماعی در رابطه با سخنان رهبر انقلاب در خصوص علامه مصباح یزدی که روز گذشته منتشر شد، در یادداشتی شفاهی عنوان کرد:
تجلیلی که رهبر انقلاب از جایگاه آیتالله مصباح داشتند، مشابه تجلیلی بود که امام خمینی (ره) از شهید مطهری داشتند. ویژگی مشترک این دو شخصیت این است که هر دو روشنفکر بودند. روشنفکر به معنای تخصصی به آن معنا نیست که در دانشگاههای غربی درس خوانده باشد و از آخرین نظریات غربیها مطلع و لیبرال باشد.
روشنفکر به معنای واقعی کلمه که حتی در غرب نیز بدان معنا شناخته میشود، اندیشمندی است که در میدان باشد. در غرب و ایران اندیشمندان بسیار بزرگی داریم، اما فقط استاد دانشگاه و فیلسوف هستند که گوشهای مینشینند و فقط کتاب مینویسند. روشنفکر چه در غرب و چه در ایران به معنای واقعی کلمه، کسی است که پا در میدان میگذارد، با مردم ارتباط برقرار میکند و برای بهبود وضعیت فکری کشور تلاش میکند و زحمت میکشد. نوام چامسکی استاد زبانشناسی است، اما چون استان زبانشناسی است به او روشنفکر نمیگویند بلکه به این دلیل او را روشنفکر میدانند که در مورد مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باتوجه به دانشی که دارد، اظهارنظر میکند. بنابراین در عرصه زندگی مردم حضور فعالی دارد.
با این تعریف از روشنفکری، شهید مطهری و آیتالله مصباحیزدی روشنفکر بودند. اما وجه تمایزشان با سایر افراد در حوزههای علمیه و دانشگاهها این است که در میدان بودند و خودشان را با دغدغههای فکری مردم درگیر و تلاش کردند تا وضع فکری و فرهنگی مردم را بهبود بخشند. پس علامه مصباح یزدی روشنفکر واقعی بود.
ایدههای مصباح زمینهساز ایجاد مکتب فکری است
نکته دیگری که رهبر انقلاب بر آن تاکید داشتند و نسبت به آن تجلیل ورزیدند، علم و دانش آیتالله مصباح یزدی بود. گاهی اوقات افراد به دلیل ظهور و بروز سیاسی که دارند، علم و دانششان تا حد زیادی مورد غفلت قرار میگیرد و دیده نمیشود. این اتفاق برای علامه مصباح هم افتاد. جنبه سیاسی ایشان به قدری برجسته شد که علم و دانششان مورد غفلت قرار گرفت. در حالی که آثار علامه مصباح یزدی نشان میدهد که ایشان در حوزه فلسفه و سیاست صاحبنظر هستند.
افکار و ایدههای ایشان میتواند مورد پرورش قرار گیرد و گسترش یابد. به طور مثال ایده ایشان در ارتباط فرد و جامعه مهم است. این مساله از ابتدای بشریت تاکنون وجود داشته و فیلسوفهای مختلف از منظر خودشان به این موضوع پاسخ دادند. آیا جامعه متشکل از تک تک افراد جامعه است یا اینکه جامعه برای خودش هویت مستقلی دارد؟ این موضوع فلسفی نیز است و پاسخهای متفاوتی به آن داده شده است. آیتالله مصباح به این مساله پاسخ جدی دادند و درباره آن بحث و گفتگو کردند. ایده ایشان میتواند تاثیرات مهمی در حوزههای حقوقی، اقتصادی، سیاسی و اخلاقی داشته باشد.
این ایده مطرح شده و وظیفه شاگردان و اندیشمندان بعدی است تا این ایده را بررسی کنند و ادامه بدهند. همانطور علامه طباطبایی و شهید مطهری ایدههایی دارند که باید ادامه یابند. باید به سمتی برویم که ایدههای علمی علامه مصباح جمع شود. ناکام و ابتر نماند، ادامه یابد و پختهتر شود و به یک مکتب فلسفی که حرفی برای گفتن داشته باشد، تبدیل شود.
موسسه امام خمینی بستری برای ساخت آن مکتب
در رابطه با موسسه امام خمینی (ره) هم که رهبر انقلاب نسبت به آن تاکید داشتند، ابتدا مقایسهای بین شهید مطهری و علامه مصباح خواهم داشت. شوربختانه آیتالله مطهری به دلیل اینکه درگیر مسائل ابتدای انقلاب شد و چند ماه بعد هم به شهادت نرسید، موفق نشد موسسهای ایجاد کند. در نتیجه ایدهها و افکارشان در حد یک فرد باقی ماند. علامه مطهری روشنفکر صاحبنظری بود که در خودش و کتابهایش باقی ماند و تبدیل به یک حلقه نشد.
اما خوشبختانه آیتالله مصباح این توفیق را داشت تا موسسهای ایجاد کند و این موسسه حول و حوش افکار و ایدههای ایشان تلاش کند. در واقع فرد به یک سازمان و حلقه تبدیل شد و این خیلی ارزشمند است. در دنیا، اغلبِ افکار و اندیشهها در قالب یک موسسه یا سازمان علمی باقی میماند. به طور مثال میتوان به حلقه فرانکفورت، مکتب کپنهاگ، مکتب شیکاگو و… اشاره کرد.
افراد متعددی حول ایدهها با پایبندی به اصول سختی که تخطی از آن نباید صورت بگیرد، صحبت کردند. در این چارچوب و الگو افراد شروع به نظریهپردازی کردند. این اقدام تبدیل به آثار علمی ماندگار و اثرگذار شد که در دنیا معروف شد. دانشجویانی هم جذب شدند و درباره آنها اظهارنظر کردند.
ظرفیتی در موسسه امام خمینی (ره) که آیتالله مصباح یزدی در طول حیات پر برکتشان بنا نهادند، وجود دارد. خودشان هم در این موسسه فعالیت و ایدههایشان را مطرح کردند. ایدههای فکری و فلسفی ایشان از جنبههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی و… (رشتههایی که در این موسسه وجود دارد) میتوان مورد تحقیق و پژوهش قرار بگیرد. دانشجوهایی هم که در آن موسسه جذب شدند، میتوانند روی این ایدهها کار کنند.
بنابراین زمینه فراهم است تا به مکتبی تبدیل شود. بیش از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد و این موسسه فرصت خوبی است تا یک مکتب فکری با چارچوبها و بنیانهای فکری مشخص در حوزههای گوناگون به جهان معرفی کند.
تلاش دشمنان برای دوری مردم از افکار مصباح
چه در طول حیات آیتالله مصباح و چه در برهه کنونی که وجود ایشان را از دست دادیم، دشمنان تلاش دارند افکار ایشان را به گزارههای غیرواقعی همچون مخالفت با جمهوریت و مخالفت با حاکمیت مردم تقلیل بدهند. علامه مصباح موافق حاکمیت مردم بودند و آن چیزی که میگویند دروغ محض است.
آن فیلمی هم که از ایشان منتشر شد و ادعا میکنند که آقای مصباح مخالف جمهوریت و حاکیت مردم است، بریدهای از صحبتهای ایشان بود که اتفاقاً کسانی که چنین نظری دارند را نقد میکند. بدخواهان صحبتهای کسانی را که علامه مصباح آن را نقد میکردند به عنوان سخنان ایشان معرفی کردند.
آن اقدامی که صورت گرفت برای شستشوی مغزی افراد بود. آنها تلاش دارند با روشهای ناجوانمردانه مردم را از نزدیکی به تفکر علامه مصباح یزدی دور کنند. آنها نمیخواهند افراد با افکار آیتالله مصباح یزدی آشنا شوند.