هشدار امام(ره) در منشور روحانیت نسبت به واگذاری پستهای کلیدی نظام به عناصر غربگرا
نوشتاری از حجتالاسلام و المسلمین محمد ملکزاده عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه به مناسبت سوم اسفند؛ سالروز صدور پیام منشور روحانیت
سوم اسفند ماه هر سال، یادآور صدور پیام تاریخی و مهم امام خمینی(ره) خطاب به علما و روحانیون سراسر کشور است که بعدها به عنوان منشور روحانیت و مانیفست حرکت حوزه و روحانیت در انقلاب اسلامی معروف شد. از زمان صدور این پیام که در واپسین ماههای زندگانی پر برکت امام(ره) صادر شد بیش از سه دهه میگذرد؛ گرچه گذشت زمان گاهی میتواند بسیاری از حوادث و یا دیدگاهها را کهنه و کم اثر سازد و آنها را به تدریج از درجه اعتبار و توجهی که در زمان وقوع خود داشتهاند، ساقط نماید، اما مسلما رویدادها و نظراتی نیز یافت میشوند که نه تنها چنین تاثیری از گذشت زمان نمیپذیرند بلکه گذشت ایام حتی میتواند نقش و جایگاه واقعی آن وقایع را هویدا سازد و جایگاه و اهمیت آنها را در محک تجربه نسلها و دورههای بعد تثبیتتر و روشنتر نماید. همچنانکه پیامهای آسمانی و حقایق الهی که از طریق وحی در اختیار انسانها قرار میگیرند، با سپری شدن ایام و پس از سدههای طولانی، هیچگاه کهنه نمیشوند و بلکه به مرور مخاطبان بیشتری مییابند، پیام فرهیختگان و فرزانگان برجسته بشری نیز غالبا این گونهاند و دیدگاهها و تعالیم آنان نیز کم و بیش از غبار کهنگی مصون میمانند. از جمله این فرزانگان در عصر ما امام خمینی (ره) است که پایه گذار تحولی عمیق و گسترده در جان و جهان عصر حاضر بود. پیام امام در منشور روحانیت در حقیقت برای تعیین استراتژی نظام جمهوری اسلامی ایران و تبیین رسالت حوزههای علمیه در تداوم مسیر طولانی انقلاب در دورههای مختلف بود که به موضوعات مهمی پرداخته است. از جمله این موضوعات، هشدار نسبت به نفوذ عناصری در بدنه انقلاب است که هیچ اعتقادی به اصل انقلاب و آرمانها و ارزشهای آن ندارند. از دیدگاه امام از آنجا که این عناصر و جریانها و گروهها هیچ تعلق خاطری به نظام و انقلاب نداشته و ندارند، نباید از خروج آنان از قطار انقلاب متاسف بود چرا که آنان هیچ گاه در جمع مسافران واقعی قطار انقلاب نبودهاند. بنیانگذار جمهوری اسلامی در منشور روحانیت با اشاره به این موضوع، نه تنها از عدم همراهی برخی جریانات خاص با انقلاب تاسف نمیخورند بلکه آن را در راستای مصالح و منافع انقلاب نیز میدانند:
«من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف میکنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشتهاند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن، به راحتی از میان نمیرود؛ گرچه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمیکنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمیخوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبودهاند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها میخوریم».
اشاره امام خمینی(ره) در این فراز از منشور روحانیت به جریان غربگراست که در ابتدای پیروزی انقلاب، پستهای کلیدی را در اختیار داشتند اما به دلیل عدم اعتقاد واقعی به اصول انقلاب، تلاش میکردند قطار انقلاب را از مسیر واقعی خود منحرف سازند. بررسی عملکرد دولت موقت مهندس بازرگان نشان میدهد که او و طرفدارانش نه تنها همراهی مناسبی با انقلاب اسلامی نداشتند بلکه مدام به عنوان مانعی بر سر راه نهضت اسلامی و حرکت انقلابی مردم ایران نیز قرار میگرفتند. چند ماه قبل از پیروزی انقلاب در مهر ۵۷، مهندس بازرگان در دیداری که در پاریس با امام داشت از ایشان پرسید: «آقا! ایران سه رکن دارد: شاه، ارتش و آمریکا. شما میگویید شاه برود، اولا کجا برود؟ شاه رفتنی نیست، به فرض برود، با آمریکا و ارتش چه میکنید؟ فکر دو رکن دیگر را کردهاید؟»(۱) انقلابی نبودن بازرگان و طرفداران وی و عدم تمایل آنان برای تغییر ماهیت رژیم شاهنشاهی تا حدی بود که حتی در بعد از ظهر ۲۲ بهمن ۵۷ که آخرین مبارزات مردم علیه حکومت شاهنشاهی در حال انجام و به ثمر رسیدن بود، بازرگان هنوز به دنبال راهی برای مصالحه و سازش با حکومت ستمشاهی و ختم غائله از طریق مسالمت آمیز بود! و لذا بعدها بازرگان ضمن ابراز تأسف از عدم ملاقات بختیار با امام خمینی (ره) در روزهای انقلاب، غصه میخورد که چرا زمینه ملاقات بختیار با امام فراهم نشد و چرا امام وی را تایید نکرد که نخستوزیر بماند و بقیه اقدامات را انجام دهد، تا به اصطلاح از اتلاف نیروها، خونریزیها و از بسیاری خرابیها جلوگیری شود!(۲) این در حالی است که امام در منشور روحانیت به شدت از رژیم دست نشانده آمریکا در ایران اعلام برائت نموده است. خطر نفوذ غربگرایان در بدنه انقلاب از دیدگاه امام به حدی است که ایشان در پاسخ به استعلام وزیر کشور وقت از امام در خصوص ادامه فعالیت جریان غربگرای موسوم به نهضت آزادی در پیامی فرمود: «اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و آنان برای مدتی بیشتر در حکومت موقت باقی مانده بودند، ملتهای مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سربلند نمیکرد». (۳)
در این پیام، امام(ره) به دلیل عدم همراهی جریان غربگرا و لیبرالها با انقلاب اسلامی، سپردن پستها و امور مهمّه کشور به این گروه را که عقیده واقعی به اسلام ناب محمدی نداشتهاند، اشتباهی تلخ خواند و حتی نسبت به آینده انقلاب در برابر چنین تفکراتی هشدار داده و فرمود: «سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمیکنند».(۴)
از این رو امام در منشور روحانیت بار دیگر نسبت به بازگشت و نفوذ جریان غربگرا در بدنه انقلاب هشدار داده و این رسالت را بیش از همه بر عهده حوزههای علمیه و روحانیت انقلابی دانستهاند.
پینوشتها:
- ر.ک؛ مهدی بازرگان، شورای انقلاب و دولت موقت (سیمای دولت موقت از ولادت تا رحلت)، نهضت آزادی، تهران، ۱۳۶۲.
- همان.
- نامه امام خمینی(ره) به وزیر کشور وقت در خصوص ممنوعیت فعالیت نهضت آزادی، ۳۰ بهمن ۱۳۶۶.
- همان.