به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست معرفی و بررسی کتاب «فلسفه داستانِ داستان» با حضور نویسنده اثر احمد شاکری و سخنرانی آقایان محمدرضا سنگری، علیرضا کمری، علی عباسی و خانم فرانک جمشیدی توسط گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با همکاری خانه کتاب و ادبیات ایران، روز دوشنبه ۲ اسفندماه جاری به صورت حضوری و پخش زنده از طریق آپارات خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. «فلسفه داستانِ داستان» اولین دفتر از مجموعه دفاتری است که در حوزه فلسفه روایت توسط احمد شاکری نوشته شده و در طول سه سال در ۸۱۶ صفحه تالیف شده و نگاهی ماهیتشناسانه به جنبه داستان ادبیات داستانی دارد، جنبهای که مهمترین و ماناترین جوانب روایت در طول تاریخ بوده است.
در ابتدای این نشست احمد شاکری محقق ادبیات دفاع مقدس و نویسنده «فلسفه داستان داستان» با اشاره به تخصص خود در ادبیات داستانی دفاع مقدس عنوان کرد: در بیان مطالب این اثر از یک سیر و جریان ویژه عبور کردهام و شاهد چالشی در ادبیات داستانی پس از انقلاب بودهام، تلاش کردهام که به تعریفی از این نوع ادبی و بازتعریف آن براساس مبانی فکری بومی برسم.
وی افزود: طی چهار دهه گذشته اصطلاحات موجود دربارة گونههای ادبی تلاش کردهاند به تعاریفی از ادبیات داستانی دفاع مقدس برسند؛ دفاع مقدس دارای شکل وصفی است و بهطور ذاتی نمیتوان آن را مختص کرد.
او با تاکید بر ضرورت بومیسازی بازتعریف در گونههای ادبی اظهار کرد: متأسفانه ایرانیان در تولید فکر در حوزه علوم انسانی عقب ماندهاند و بیشتر مقالههای تولیدی ما در حوزههای علوم انسانی توصیفی یا کاربردی است.
شاکری با تأکید بر ضرورت بومیسازی بازتعریف در گونههای ادبی گفت: این کتاب یک دفتر از دفاتر «فلسفه مضاف» و یکی از سه گانهها در این موضوع است؛ «فلسفه ایده اولیه»، «فلسفه نمایش در داستان» و «فلسفه داستان داستان»، محصول یک فرآیند است که زمینه آن برخاسته از نگاه و توجه به علوم انسانی است.
وی با تاکید بر اینکه متأسفانه ایرانیان در تولید فکر در حوزه علوم انسانی عقب ماندهاند، افزود: بیشتر مقالههای تولیدی ما در حوزههای علوم انسانی توصیفی یا کاربردی است.
شاکری با بیان اینکه در نگارش این اثر تلاش شده، مطالب با تئوری آغاز نشوند، گفت: در این کتاب از تحلیل عقلی بهره بردهام که در بیان فلسفه مضاف کارایی دارد و این کتاب بهصورت استثنا در مباحثه شکل گرفته است.
احمد شاکری در پایان سخنان خود با تاکید بر اینکه علم برای علم تولید نمیشود، گفت: سنتهای پژوهشی ما خروجیهایی دارد و وقتی رسالت اثر به پایان رسیده که تدریس، بحث، تفسیر و نقد شود تا ادبیات آن شکل بگیرد.
دکتر سنگری، مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه با بیان این نکته که ورود به حوزه آثار آقای شاکری فرصتی فراخ میطلبد که با عنایت به نسبت این اثر با آثار پیش از خود و مشاهدة منظومه آثار دکتر شاکری، مشاهدة ساختار و درونمایه اثر، مستلزم فرصت گستردهای است. بیان نمودند: بنده نظر و اثر ایشان را تحت عنوان کلیات خمس نامگذاری میکنم، ورود ایشان به حوزه مباحث از منظر فلسفی میباشد و مبنای این کار منطق است. بنابراین از کلیات خمس و نسبتی که با این مباحث دارند یاد میکنم.
دکتر سنگری اولین ویژگی را تمحض ایشان دانستند و بیان نمودند این واژه، واژهای خاص است که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رواج دارد.
ایشان خاطر نشان کردند: وقتی «جستاری در اصطلاح شناسی ادبیات داستانی»، «آنک جنگ، اینک داستان»، «درباره مانایی و میرایی» «فلسفه داستان داستان» و «فلسفه ایده اولیه» را کنار هم قرار میدهیم، خواهیم دید که ایشان نزدیک به سه هزار صفحه با تمرکز در ادبیات داستانی و بهطور ویژه ادبیات داستانی دفاع مقدس قلم زدهاند. در این آثار بیش از اینکه ایشان را صاحب اثر بیابیم صاحب نظر خواهیم یافت.
سنگری بیان نمود طبق نظر بنده ایشان در کتاب «فلسفه داستان داستان» ابتدا مراجعهای عقلی داشته، تحلیل و تبیین میکنند و بعد به دیگر آثار مراجعه میکنند. در این کتاب از ابتدا با دیدگاه «فورستر» مواجه میشویم. شاکری در این اثر نظر «فورستر» را طرح کرده، سپس نقد میکنند و میگویند ایشان به عنصر شخصیت نپرداخته است یا از شخصیت بهعنوان بازیگر یاد کرده است.
در کتاب «فلسفه داستان داستان» سه دیدگاه یا تکیهگاه خواهیم یافت که روش تقصیر یکی از آنهاست؛ تکیهگاه دیگر مسئلهای است که بر پایه دیدگاه آیت الله رشاد با هجده محور مطرح شده است ــ البته ایشان در ابتدا روش تقصیر را توضیح ندادهاند؛ انتظار این بود که در ورود به حوزه تقصیر، ابتدا تعریف روش تقصیر را بدانیم، سپس بحث ادامه یابد ــ تکیهگاه ایشان در این کتاب بر پایه نظرگاه و قدرت واژهسازی و واژهپردازی آیتالله رشاد میباشد. البته این نکته قابل سوال است که این هجده محور را در چه قسمتی از این کتاب میتوان یافت؛ تکیهگاه سوم هم علل اربعه میباشد.
سنگری این موارد، را حوزه اول وجودی و نکته اول از کلیات خمس دانستند و نکته دوم در مورد کلیات خمس، زبان آثار دانستند و بیان نمودند: زبان ایشان زبانی دیریاب میباشد، خواندن آثار آقای شاکری نیازمند درنگ و تأمل بسیار است. رفت و برگشت فراوانی پیش روی خواننده وجود دارد چراکه بر طبق گفته خود، ایشان زبانی فلسفی دارند، اما استاد کمری اعتقاد دارند زبان ایشان بیش از اینکه فلسفی باشد کلامی است و هنگام تحلیل و بررسی، یک متکلم هستند. به همین جهت است که بررسی آثار ایشان فرصتی فراختر میطلبد چراکه اگر کسی بخواهد بهطور مثال کتاب «فلسفه داستان داستان» ایشان را بخواند باید مدتها در متن آن درنگ و تأمل نماید. بهخصوص اگر بخواهیم پاورقیهای کتاب را نیز مطالعه کنیم که میتوان آن را کتابی مجزا در نظر گرفت. این در حالی است که پانوشتهای طولانی میتوانند ما را از اصل موضوع دور کنند.
سنگری ویژگی سوم دربارة کلیات خمس را روش آقای شاکری دانستند و بیان نمودند روش ایشان به این شکل است که ابتدا مجمل موضوع را مطرح کرده و بعد آن را بسط میدهند. با بررسی این بسط یافتگی و بعد ابعاد و اضلاع را کاویدن یا اجزا و عناصر را یافتن، درمییابیم که ابتدا اجمال موضوع را در اختیار خواننده قرار میدهند و بعد آن را میکاوند. گاهی اوقات هم این اتفاق افتاده که ایشان بهگونهای وارد بحث شدهاند گو اینکه ما از قبل موضوع یا بخشی از بحث را میدانیم. به هر حال این کتاب رهاورد یک روز، یک هفته یا یک ماه نیست.
سنگری موضوع دیگر را منظومه فکری آقای دکتر شاکری دانستند و بیان نمودند: ایشان یک باورمند انقلابی میباشند که اصول محور بوده و درکمندی دردمند میباشند. آمیزهای از درک و درد در وجود ایشان دیده میشود. ایشان انسانی نگران البته از وجه مثبت آن میباشند. نگرانی از این جهت که اتفاقات خطرناکی در حال وقوع است. اینکه ممکن است در آینده انحراف و جابهجاییهایی بهوجود بیاید. این دید مقدس و نگرانی ارجمند در وجود ایشان دیده میشود که در جای جای اثر خود را نشان میدهد.
بهطور طبیعی در پرداختن به ادبیات داستانی دفاع مقدس ایشان این موضوع بیشتر به چشم میخورد.
بنابراین بحث زبان ایشان، روش، منظومه فکری و تمرکز ایشان قابل طرح است.
عنصر آخر بحث رویکرد ایشان میباشد که ضلع سوم مثلثی است که یک ضلع آن آقای دکتر زرشناس، ضلع دیگر آقای دکتر سرشار و ضلع آخر هم آقای دکتر شاکری میباشند؛ رویکردی که نه انفعالی، بلکه دفاعی میباشد و بیشتر وجه سلبی دارد که دکتر شاکری از وجه سلبی آن در حال فاصله گرفتن است و به سمت ایجاب میروند.
به یاد دارم در نشست اخیر که در اندیشکده پایداری داشتیم ایشان به این موضوع پرداختند و گفتند آقایان دکتر زرشناس و دکتر سرشار، دیگران مثل صادق هدایت را نقد کردهاند اما نگفتهاند ما چه کردهایم؛ بهنظر میرسد آقای دکتر شاکری به این سمت حرکت میکنند که وجه سلبی را کم کرده و به وجه ایجابی برسانند و بگویند ما چه داریم و چه کسی هستیم. ما فقط با نفی دیگران نمیتوانیم به اثبات خویش برسیم، بلکه نیازمند این هستیم که خود را اثبات و بررسی کنیم که طبیعتاً باید به مصادیق بپردازیم. ایشان کمتر به مصادیق میپردازند که البته جای مطرحکردن آن هم در این مجال نبوده است.
کار ارزشمند ایشان در کنار مجموعه کارهای دیگر از وجود ایشان یک استثنا در روزگار ما ساخته است و من کسی را نه به فرازمندی و نه به ترازمندی ایشان در حوزه نظر و اثر در حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس نمیشناسم.
علی عباسی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی دیگر سخنران این نشست با اشاره به این موضوع که این کتاب را یک بار پیش از چاپ خوانده بودم و در حین خواندن متوجه شدم در این کتاب نظریه جدیدی وجود دارد؛ نظریهای بومی که گرچه کامل و نظاممند نیست، اما در کتاب دیده میشود. بیان نمود آقای شاکری در کتاب میخواسته است هندسه معرفتی را نشان دهد. بر این باور هستم که بذر اولیه این کار زده شده است.
عباسی با اشاره به این موضوع که این کتاب ویژگیهای زیادی دارد و من تقریبا مثل ایشان فکر میکنم ادامه داد: از جمله ویژگیهای این کتاب پیشینه تحقیق آن است. من فکر میکنم تمام کتابهای در این موضوع را نویسنده خوانده است، از جمله کتاب ژپلین فت، در حوزه روایتشناسی که خلاصه روایتشناسان غرب را گفته است؛ کاش نشانه و معنی شناسی در حوزه رواییگری را هم میخواندند.
عباسی ویژگی دیگر این کتاب را بیان تعاریف دیگران دانست و گفت: گرچه من هنوز تعریف ایشان از روایت را ندیدهام.
عباسی با اشاره به این موضوع که زیرنویسها یا پانوشتهای کتاب بسیار زیاد است گفت: این نه ضعف کتاب که گویای دقت کتاب است؛ یعنی برای هر مبحثی پانوشتی باز شده است که بعضاً طولانی است ــ به عنوان مثال یکی از پانوشتها از صفحه ۷۲۱ تا ۷۲۹ یعنی ۹ صفحه است ــ من این را نشانه ضعف کتاب نمیدانم. اگر این پانوشتهای طولانی کتابی دیگر میشد من به عنوان مخاطب نمیتوانستم به آن کتاب مراجعه کنم، پس بهتر است همین جا باشد.
عباسی بیان نمود: ایشان جایگاه درختی فلسفه داستان داستان را در ذیل فلسفه مضاف و اقسام آن توضیح دادهاند.
عباسی با اشاره به این نکته که وارد کتاب که میشویم نویسنده دغدغه خاطرش را به خوبی بیان میکند. گفت: شاکری در این کتاب دغدغهاش را روی تعریف روایت میگذارد و روایتی که بیش از همه مدنظرش است روایت دفاع مقدس است که من کاملاً با ایشان موافق هستم. اگر از من بپرسید نوع ادبی کامل ایرانیها اکنون چیست میگویم دفاع مقدس است. اینکه چرا از تعزیه یاد نمیکنم بهخاطر آن است که تعزیه را نمایش حساب نمیکنم. تعزیه خودش است. دفاع مقدس ریشه در سنت ملی، ایرانی، اسلامی دارد. حتی فر ایزدی نیز خود را در ولایت فقیه نشان میدهد. در نشستی که چندی قبل در نقد کتابی از نویسندهای سوئیسی در فرانسه داشتم او این را بیان کرده بود که ریشه ولایت فقیه در فر ایزدی است.
نویسنده کتاب روایت شناسی کاربردی در ادامه در نقد خود دربارة مفهوم خلاقیت در فلسفه داستان داستان گفت: هنرمند ایرانی خلق نمیکند. هنرمند ایرانی قادر نیست خلق کند بلکه کشف میکند، پرسش اول این است که چرا واژه خلاقیت را بارها استفاده کردهاید. نگاه انسانگرایی بحث خلاقیت را پیش میکشد. در فرهنگ ما و با نگاهی الهی چه قبل از اسلام و چه پس از آن هنرمند خلق نمیکند بلکه کشف میکند. وقتی غرب روایت را تعریف میکند نظامهای معناییشان تماماً بر نظام بازنمایی نشسته است. آیا نظام معنایی ما روی بازنمایی نشسته است یا خیر. آیا قران کریم روی سیستم بازنمایی نشسته است؟ پاسخ مثبت نیست. خداوند از کلامش دور نیست. در نظام فکری ما بازنمایی نمیتواند معنی داشته باشد. تئوریپردازی نیازمند توجه به ریشه و سنت و مذهب است. این نظام معنیسازی خود را در تعزیه و دفاع مقدس نشان میدهد. در تعزیه خانمها از لمس آقایان ممنوع میشوند. اما در یک روستا زمانی که تعزیه برپا میشود با شهادت حضرت امام حسین علیه السلام، خانمی در آن روستا، دست امام حسین را میبوسد و کسی نیز به او بیاحترامی نمیکند. چرا؟ چون در اینجا دیگر نظام، نظام بازنمایی نیست. خودش هست، دست دست امام حسین است. درست است در آغاز فرد میگوید من نقش امام حسین را بازی میکنم. اما زمانی که در روایت قرار میگیرد دیگر آن فرد خود امام حسین است. بنابراین من به خود اجازه نمیدهم به تعزیه نمایش بگویم. جنس دفاع مقدس نیز از همین جنس است. پس باید در قدم نخست مشخص شود نظامهای معنایی که شما از آن یاد کردهاید از چه نوع نظامهای معنایی است؟ نظامهای معنایی بازنمایی یا غیر آن است؟ چرا که وقتی غرب نشانه را تعریف میکند میگوید حداقل از یک نظام دوتایی دال و مدلول تشکیل شده بنابراین از آغاز یک جدایی میان دال و مدلول وجود داشته است. آیا این برای قرآن عزیز ما صادق است؟ آیا این برای تعزیه یا دفاع مقدس صادق است؟ ما باید یک نوع ادبی خاص برای دفاع مقدس مشخص کنیم. برای دفاع مقدس نمیتوانیم رمان بنویسیم. نوع ادبیاش نمیتواند از جنس بازنمایی باشد. چون اندیشه است که شکل را تشکیل میدهد. ما شکل را از غرب گرفتهایم و پشت آن را ندیدهایم و آن شکل را نیز بهصورت ناقص دریافت کردهایم. همین در ادبیات داستانی ما ناهنجاری ایجاد کرده است.
همچنین علیرضا کمری، نویسنده و منتقد ادبی در سخنانی عنوان کرد: این کتاب چهارمین اثر پربار شاکری در حوزه شناخت و پژوهش ادبیات داستانی است. شاکری از داستاننویسی آغاز کرده و به درنگ و نقد رسیده است. تمام آثار شاکری دارای عناصر تعهد به عهد، دیندردی و اعتقاد به آرمانهای اسلامی و انقلابی است.
در بخش پایانی نشست خانم فرانک جمشیدی به شش ویژهگی آثار آقای شاکری اشاره کردند.