به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، سلسله نشست «ما و دانشگاه» با موضوع «تاریخچه تاسیس دانشگاه در اروپا و نسبت آن با علوم انسانی مدرن» با حضور سید علی متولی امامی مدیر گروه نهاد علم موسسه علم و سیاست اشراق، به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.
وی در ابتدا، با اشاره به سنتهای مختلف دانشگاهی و پیشینه آنها، اظهار داشت: با نظر به تاریخ دانشگاه میتوان دریافت که سبک و سیاق دانشگاههای مختلف به لحاظ ساختار، جهات پژوهشی و مسائل علمی با هم متفاوت است. سوالی که در این بخش مطرح میشود این است که برای مثال تفاوت دانشگاه تهران با دانشگاه علامه طباطبایی در چیست؟ در جواب این سوال پاسخ روشنی نمیتوان یافت. دانشگاه تهران و دانشگاه علامه هیچ تفاوت خاصی با هم ندارند و نمیتوان تفاوت معناداری بین این دو پیدا کرد.
متولی امامی، گفت: اما با نگاه به سابقه دانشگاه در غرب یا سابقه حوزه علمیه در تاریخ مشخص میشود که این مراکز علمی تفاوتهای آشکاری با هم دارند. برای مثال میتوان سنتهای علمی متفاوتی مانند سنت صدرایی، سنت عرفانی و یا سنت فقهی را در تاریخ حوزه علمیه شناسایی کرد. در تاریخ گذشته دانشگاهها نیز تفاوت آشکاری در سنت علمی، آموزشی و نوع نگرش به جهان به چشم میخورد. برای مثال سنت علمی دانشگاههای آلمانی، آمریکایی، دانشگاه پاریس یا دانشگاه بولونیا با هم متفاوت است. به یک بیان میتوان گفت در دانشگاههای ایران سنت علمی خاصی وجود ندارد و اگر هم در مواردی باشد ممکن است در بعضی رشتههای خاص سنت علمی وجود داشته باشد.
استاد دانشگاه ادامه داد: بر اساس منابع تاریخی نخستین دانشگاه، دانشگاه پاریس است که از دل سنت کلیسایی برآمده است. کمی بعد با فاصله کمی دانشگاه آکسفورد، دانشگاه کمبریج و دانشگاه هاروارد دانشگاههایی هستند که از کلیسا برآمدند و سنت علمی آنها سنت کلیسایی است و مسئله اصلی در این دانشگاهها مسئله دین و تبلیغ دین است. مفاد آموزشی این دانشگاهها در حیطه علوم دینی تعریف میشوند. کمی جلوتر دانشگاههایی با رویکرد منافع ملی و خدمات به دولت مرسوم میشوند. بنابراین ابتدا رویکرد دانشگاهها الهیاتی است و کمی بعد متاثر از فرآیند سکولاریزاسیونی که در غرب رخ داد، رویکردی دولت ملتی پیدا میکنند. از سوی دیگر نسل دانشگاههایی مانند دانشگاه آلمانی وجود دارند که مسئلهشان نه خدمت به کلیسا و نه خدمت به دولت بلکه جستجوی حقیقت است. که در اصطلاح به آن نسل دانشگاه حقیقتگرا میگویند. سنت دیگری که در دانشگاه بروز کرد رویکرد بازاری در دانشگاه مخصوصا دانشگاههای آمریکایی بود، در این سنت مسئله اصلی دانشگاه خدمت به بازار است.
مدیر گروه نهاد علم موسسه علم و سیاست اشراق، افزود: گاهی در ایران نیز این چند سنت به صورت سطحی بروز پیدا میکند و این گفتار گاهی در میان برخی مسئولین مطرح میشود که باید به سمت مدل برداری از دانشگاههای آمریکایی رفت چرا که آن دانشگاهها موفق عمل کردند و قدرتمند هستند. در پاسخ به این گفتار میتوان گفت دانشگاههای آلمانی نیز موفق عمل کردند، امروز آلمان بزرگترین کشور صنعتی اروپا است و بالاترین شاخصهای اقتصادی و سیاسی را دارد. علت آن هم این است که سنت دانشگاه آلمانی این قدرت را به آلمان بخشیده است. در بررسی مشخص میشود که ۹۳ درصد اقتصاد دانشگاههای آلمان را دولت تامین میکند اما به عکس آلمان، ۳۰ درصد اقتصاد دانشگاه آمریکایی از بودجه دولتی تامین و مابقی آن از صنعت تامین میشود. از این جهت دانشگاه آمریکایی موقعیت کاملا اقتصادی و تجاری دارد و در حقیقت دانشگاه یک پروژه در قبال صنعت است. بنابراین رویکرد دانشگاهها با هم متفاوت است و رشتهها در دانشگاه با توجه به رویکرد اصلی موضوعیت پیدا میکنند.
ایشان در خصوص چگونگی شکل گیری سنتهای متفاوت دانشگاهی، ابراز کرد: تفاوت دانشگاهها ناشی از تفاوت علم است. علم در همه رشتههایش در حقیقت تصوری است که انسان از جهان و هستی دارد. به بیان دیگر انسان با علم زندگی خود را معنادار میکند. کار همه شاخههای علمی مانند فیزیک، ریاضیات، هندسه، فقه، کلام ، الهیات و غیره این است که به جهان معنابخشی کنند و به پرسش انسان در خصوص چیستی و چگونگی جهان هر کدام به زبان خود پاسخ بدهند. حتی بر خلاف تلقی که علوم دقیقه را صرفا محاسباتی میداند باید گفت که مسئله سترگ انسانی در آن علوم نیز وجود دارد. و آن مسئله این است که آیا جهان قابل محاسبه است. بر این اساس میتوان گفت سنتهای دانشگاهی برآمده از پرسشهای بزرگ و اساسی انسانی هستند. در حقیقت پرسش از معنای زندگی نقطه تاسیس علم است.
این محقق و پژوهشگر، با بیان اینکه علوم مختلف در پاسخ به پرسشهای اساسی انسانی شکل گرفتهاند، گفت: بر اساس طرحی که در هر دورهای از زندگی بشر حائز اهمیت بوده، علمی متناسب با آن محور قرار گرفته است. برای مثال به واسطه تصوری که انسان از هستی دارد در یک دوره تکنیک و صنعت محور زندگی است به تبع همان مسئله هم در دانشگاه محوریت پیدا میکند و به سنت دانشگاهی تبدیل میشود. در طرح دانشگاه آلمانی انسان وسط صحنه سیاست و اقتصاد نیست و دانشگاه در پی کشف حقیقت است بر خلاف دانشگاه آمریکایی که پرسش از حقیقت در آن جایی ندارد چرا که در سبک زندگی آمریکایی پرسش از حقیقت مطرح نیست. بنابراین سنتهای دانشگاهی در پاسخ به پرسشی که انسان از هستی دارد، شکل میگیرد.
وی با اشاره به روایتهای مرسوم از سنتهای دانشگاهی، بیان کرد: در روایت مرسوم از سنتهای دانشگاهی ابتدا دانشگاه الهیاتی، سپس دانشگاه دولت ملت محور، پس از آن سنت دانشگاه آلمانی و در نهایت سنت دانشگاه آمریکایی مطرح میشود. به نحوی میتوان این روایت را روایت نادرستی دانست. چرا که قبل از دانشگاه پاریس که یک دانشگاه الهیاتی شناخته میشود، دانشگاه بولونیا در ایتالیا وجود دارد، این دانشگاه کاملا سنتی را پی گرفته است که بعدها به سنت آمریکایی معروف شد. دانشگاهی پول محور و بسیار به ایده بازار نزدیک است. دانشگاه بولونیا به لحاظ زمانی به قرون وسطی منتهی میشود. از این جهت تطورات خطی که برای دانشگاه ذکر میشود میتواند درست نباشد و دو سنت آلمانی و آمریکایی میتوانسته در طول تاریخ دانشگاه وجود داشته باشد.
متولی امامی یادآور شد: در ایران نیز میتوان یک سیر تاریخی از دانشگاه عنوان کرد و میتوان گفت این دو جهت در ایران نیز وجود داشته است. چرا که این دو جهت در پاسخ به پرسشها اساسی انسانی حاصل میشود. انسان همواره با این پرسشها مواجه است که مناسبات زمین و آسمان چگونه است؟ مناسبات حقیقت و سیاست چیست؟ بنابراین در ایران نیز از دوره فاجار دو گفتار مطرح میشود. در دوره قاجار دانشگاه دارالفنون با رویکرد فنگرایانه وجود دارد. اما در دوره پهلوی طرحی از دانشگاه کاملا بر خلاف دارالفنون روی کار میآید. در دانشگاه تهران در دوره پهلوی علوم انسانی محوریت پیدا میکند. در دوره پهلوی دوم و بعد از جنگ جهانی بزرگترین دانشگاههای صنعتی و فنی و بسیاری انیستیتوهای فنی حرفهای در کشور تاسیس میشوند.
استاد دانشگاه با اشاره به اضمهلال سنت دانشگاهی در ایران، ابراز کرد: متاسفانه در وضعیت متاخر دانشگاهها در ایران نوعی اضمهلال مشاهده میشود. به این معنا که به سادگی نمیتوان از سنتهای دانشگاههای ایران گفت و نمیتوان گفت که این دانشگاهها دقیقا چه هدفی را دنبال میکنند. اضمهلال سنت دانشگاهی در ایران معنای تکان دهندهای دارد و آن این است که آیا اصلا امروز انسان ایرانی پرسشی دارد؟ و ایرانیها از زندگی چه میخواهند؟ به همین دلیل است که در برخی مجامع این سوال مطرح میشود که اساسا چرا باید دولت به دانشگاه بودجه بدهد؟ و اقتصاد سیاسی دانشگاههای ایران بر چه اساسی استوار است؟ تا جایی که حتی صنعت نیز مسئولیت دانشگاه را بر عهده نمیگیرد.
مدیر گروه نهاد علم موسسه علم و سیاست اشراق در پایان خاطرنشان کرد: علت این وضعیت این است که دانشگاه امروز ایران هیچ پرسش و طرحی برای زندگی ندارد. این به این معنا نیست که اساسا پرسشی وجود ندارد بلکه به این معنا است که معنای حقیقی دانشگاه از دست رفته است. دانشگاه باید رابطه خود را با زندگی و جهان مشخص کند و بداند که به دنبال چه هدفی است. به بیان دیگر دانشگاه باید از حالت تشریفاتی خارج شده و طرح و سنتی برای خود داشته باشد.