به گزارش اداره روابط عموی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مهدی جمشیدی، عضو هیئت علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده به بررسی انقلابیگریِ ساختاری بهمثابهِ یک کلانمسأله و همچنین تأکید رهبر انقلاب بر دانشگاهیان انقلابی پرداخته است. متن این یادداشت را در ادامه بخوانید:
[۱]. در دهه شصت، فضای سیاسیِ جامعه بهواسطه دوگانه «انقلابی» و «ضدّانقلابی»، معنا و تعریف میشد، امّا بهتدریج از سوی برخی از نیروهای معرفتی و سیاسی، این دوگانه کنار نهاده شده و دوگانههای دیگری جایگزینِ آن شدند. با اینحال، دوگانه «انقلابی» و «غیرانقلابی» در دوره اخیر، از سوی رهبر معظم انقلاب و بهواسطه تأکیدها و حساسیّتهای فراوانِ ایشان، بازتولید و احیاء شده است و میرود که هرچه بیشتر، مرزها و خطکشیها را مشخص نماید. دغدغه و حساسیّتِ مقام معظم رهبری نسبت به صیانت از بنیانها و اصولِ اولیّه انقلاب که امام خمینی(ره) آنها را طراحی کرده بود، سبب گردید که پس از رحلتِ امام خمینی و قرار گرفتنِ ایشان در جایگاهِ ولیّ فقیه، بر «قطعیّتِ تداومِ حرکتِ جامعه در مسیرِ انقلاب» تأکید کنند و همواره درباره هرگونه «انحراف از ایدئولوژیِ انقلاب»، هشدار و انذار دهند. چه در دوره حاکمیّتِ نیروهای تکنوکرات و چه در دوره حاکمیّتِ نیروهای لیبرال، حساسیّتهای ایشان، برجسته و نمایان بود؛ چراکه ایشان دریافته بود که این جریانهای سیاسی و فکری، قصد دارند انقلاب را از مدار و محورِ اصلی و نخستینش خارج کنند.
البته این وضع در دوره قدرتیابیِ نیروهای روشنفکریِ لیبرال، شدّتِ فراوانی یافت و فضای فکری و سیاسی، دستخوشِ منازعات و مجادلاتِ گسترده درباره آرمانها و ارزشهای اساسیِ انقلاب شد. در این میان، بیش از همه شخصِ آیتالله خامنهای کوشید تا مقوّمات و ذاتیّاتِ انقلاب را از دستبردِ نیروهای دگراندیش و شبهانقلابی حفظ کند و اجازه ندهد که انقلاب دچارِ «استحاله» و «تغییرِ ماهیّت» گردد، و به ضدّ خود تبدیل شود. پس از این بود که فضای سیاسی و اجتماعی، تا حدّ زیادی، بهنفعِ «ارزشهای اصیلِ انقلابی»، تغییر یافت و برخی از جهتگیریها و دغدغهها، بهسوی آنها گرایش پیدا کرد، چنانکه ایشان بهصراحت و بارها از «احیای گفتمانِ امام و انقلاب» سخن گفتند و در عین اشاره به بعضی از کجرویها و ممانعت از آنها، این چرخشِ مهمِ تاریخی را ستودند. با این حال، دوباره ورق به سودِ نیروهای لیبرال و تکنوکرات برگشت و ترکیبی از نیروهای وابسته به این دو جریان، زمام و عنانِ امور را بهدست گرفتند.
همچنان که اشاره شد، هرچند آیتالله خامنهای در دورههای قبلی نیز حسّاسیّتِ عمدهای بر حفظِ خلوص و اصالتِ انقلابی داشت و دگراندیشیها و تجدیدنظرهای معارض با خطِ فکریِ امام خمینی را بر نمیتابید، امّا گویا در این وضعِ تازه، بر دامنه و عمقِ تهاجمِ نیروهای غرباندیش افزوده شده بود که ایشان بسیار بیشتر از گذشته، بر انقلاب تأکید کردند و انقلابیگری را فضیلتِ راهگشا و غیرتاریخی برشمردند و همگان را بدان فراخواندند. به این ترتیب، در اینجا بود که بیشترین تکرارها و هشدارهای رهبر انقلاب نسبت به دوگانه «انقلابی» و «غیرانقلابی»، در عرصه عمومی جلوهگر شد.
[۲]. «انقلابیگری»، مفهومی نیست که بینیاز از توضیح و تفسیر باشد، بهخصوص از این جهت که بهدستِ نیروهای دگراندیش، گرفتارِ یک سلسله کجفهمیها و تحریفها نیز شده است. بنابراین، باید بهطورِ دقیق، مُرادِ خویش را از آن بیان کنیم تا زمینه مغالطه و برداشتهای ناصواب، زدوده شود. انقلابیگری، مفهومی فراتر از دوگانه «دینی» و «سکولار» است؛ بهاینمعنیکه غیرانقلابیها، بهطورِ ضروری، سکولار نیستند، بلکه غیرانقلابیهایی نیز وجود دارند که به مدخلیّتِ دین در قدرتِ سیاسی معتقد هستند، امّا دینی که آنها بدان مایلند، دینی نیست که برای مثال، آمریکا را شیطانِ بزرگ و مظهرِ استکبار در دوره تاریخیِ کنونی قلمداد کند و تسلیمِ زیادهطلبی و سلطهجویی آن نشود. البتّه پُر واضح است که این نوع اسلام، اگرچه در ظاهر، اسلام است، ولی اسلامِ حقیقی یا «اسلامِ انقلابی» نیست.
بهبیاندیگر، اسلامِ انقلابی، همان «اسلامِ نابِ محمّدی(ص)» است، نهاینکه چیزی بر اسلام افزوده باشد و بدعتی در دین نهاده باشد؛ و از سوی دیگر، «اسلامِ غیرانقلابی»، در واقع، اسلام نیست یا همه اسلام نیست یا «اسلامِ آمریکایی» است. بنابراین، اینکه رهبر انقلاب در گفتهها و نوشتههای خود، هر دو مفهومِ «اسلامی» و «انقلابی» را بهکار میبَرد، به این معنی نیست که صفتِ «انقلابی»، امری مستقل از اسلام و بیرون از آن است، بلکه مقصودِ ایشان، اسلامی است که انقلابی باشد، نه بیطرف و خنثی. اینصورت از اسلام، در «انقلابِ اسلامیِ ایران» تحقّق یافت، بهطوریکه انقلابِ اسلامی، آئینه تمامنمای «اسلامِ انقلابی» است. پس قیدِ «انقلابی»، ناظر به یک برداشتِ خاص و واقعنما و راستین از اسلام است که در اندیشه و عملِ امام خمینی(ره) تحقّق یافته است. به این ترتیب، انقلابیگری عبارت است از تقیّد و تعهّد به آرمانها و ارزشهای اساسیِ انقلابِ اسلامی، آن هم با روایتِ امام خمینی و بدونِ دخل و تصرّفها و تحریفهای موقعیّتمدارنه و دلبخواهانه. رهبر انقلاب در طولِ سالهای اخیر، به برخی از مهمترین خصوصیّاتِ انقلابیگری اشاره کرده است که میتواند بهراستی، فصلِ تمایزِ نیروهای انقلابی از نیروهای غیرانقلابی قرار گیرد، البتّه مشروط به عدمگشادهدستیهای معرفتی و سادهاندیشیهای مبتنی بر تساهلوتسامح.
از نظرِ رهبر معظم انقلاب، «شاخصهای انقلابیبودن» عبارتند از: «پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسیِ انقلاب»، «هدفگیری آرمانهای انقلاب و همّتِ بلند برای رسیدن به آنها»، «پایبندی به استقلالِ همهجانبه»، «حسّاسیّت در برابرِ نقشه دشمن و عدمتبعیّت از او». اگر این پنج شاخص در کسی وجود داشته باشد، بهقطع، انقلابی است؛ هرچند «درجاتِ» انقلابیبودن، مختلف است.
[۳]. بهصورتِ طبیعی، نیروهای فکری نیز چنانچه به این معیارها و ضوابط، معتقد و عامل باشند، انقلابی شمرده میشوند، و همچنین باید افزود که این شاخص، در زمینه پژوهشهای نیروهای فکری، «مدخلیّت» و «حضورِ» فراوان دارند و اینگونه نیست که تنها در حاشیه ذهنشان قرار داشته و اثری بر فعّالیّتهای معرفتی و نظریشان نداشته باشد. کارهایی که معطوف به قلمروِ «علومِانسانی» هستند، خواهناخواه، با این قبیل «مسألهها»، دست به گریبان هستند و باید به آنها پاسخ دهند و براساسِ همین پاسخها نیز، «رویکردها» و «رهیافتها»ی متنوّع شکل میگیرند.
ازسویدیگر، روشن است که این شاخصها، در مواردی که اندک نیز نیستند، «دلالتهای سیاسی» پیدا میکنند و نیازمندِ موضعگیریِ معرفتی نسبت به برخی از «جریانها یا نیروهای سیاسیِ رسمی و غیررسمی» هستند. در این حال، نباید تصوّر کرد که انقلابیگریِ معرفتی تا آنجا مطلوب است که به قلمروِ «سیاسی» پا نگذارد و نسبت به معادلات و مناسباتِ سیاسی، بیاعتنا و بیموضع باشد، بلکه انقلابیگریِ علمی، بهمعنی دفاع از ارزشهای انقلابی در «تمامِ ساحات و شئونِ معرفتی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی» است، و از این نظر، هیچ تفاوتی میانِ عرصه سیاسی با عرصههای دیگر نیست. این استدلالِ غلط، همان استدلالی است که به بیتفاوتیِ سیاسی برخی از نیروهای دانشگاهی و حوزوی و تفکیکِ میانِ علم و سیاست و جداییِ میانِ اسلام و انقلابِ اسلامی انجامیده است. رهبر انقلاب نیز در واکنش به همین برداشتِ ناصواب، از دانشگاه و استاد و دانشجوی انقلابی و همچنین حوزه و طلبه و عالِمِ انقلابی سخن گفت و کسانی را که از انقلاب و حرکتِ انقلابی، کنارهگیری کردهاند، ملامت نمود.
[۴]. اوصاف و خصوصیّتهای کار و اثر ِانقلابی عبارتند از: مبتنی بر موضع و منظرِ اسلامی، نه التقاطی یا بیگانه؛ برخاسته از نگاه و رویکردِ انقلابی، نه بیطرف و خنثی؛ عالمانه/ حکیمانه/ مستدل/ غنی؛ روزآمد/ بهنگام/ فوری/ سریع؛ ناظر به صف/ صحنه/ میدان/ واقعیّت؛ خودجودش/ داوطلبانه/ غیرسفارشی/ غیردستوری؛ مسألهمَدار/ چالشی/ اصطکاکی/ انتقادی؛ صریح/ شفاف/ قاطع/ بُرنده/ تمایزکننده؛ مبدعانه/ نوآورانه/ خلّاقانه/ تازه/ ساختارشکنانه؛ فهمپذیر/ ساده/ روان/ عامّهفهم؛ و زیبا/ جذاب/ دلنشین/ گیرا.