الگوی گذار در عصر غیبت در بیانیه گام دوم
نوشتاری از دکتر عبدالوهاب فراتی عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه
بیانیه گام دوم که مانیفست انقلاب اسلامی در دوره جدید است، دربرگیرنده مباحث و مفاهیم زیادی است که تأمل در آن ها اهمیت استراتژیک دارد. شاید مهم ترین مبحث این بیانیه تأکید بر ورود انقلاب اسلامی به مرحله تمدن سازی است که تحقق آن می تواند ما را به ولایت عظمای امام عصرعلیه السلام نزدیک سازد. این نشان می دهد که انقلاب اسلامی غایتی فراتر از تأسیس دولت دارد و تا تمدنی برافراشته نکند نمی تواند عصر غیبت را به عصر ظهور نزدیک سازد. این نگرش که بداعتی تازه در این بیانیه آفریده است نقدی بر اندیشه بسیاری است که رسالت روحانیت و انقلاب اسلامی را تأسیس دولت و در نهایت بنای جامعه دینی می دانند. این در حالی است که این بیانیه انتظارات بیشتری از روحانیت نسبت به آنچه تاکنون انجام داده است می آفریند. زین پس روحانیت نه رهبر یک انقلاب و نه متولی یک دولت بلکه طراح و بنیان گذار تمدنی است که قرن هاست به فراموشی رفته است. در واقع، اگر طراح این الگو ولی فقیه است بر دیگر عالمان دینی فرض است که بنیان¬های نظری و دینی آن را در مقیاس با آنچه در تمدن غرب می گذرد تبیین و ولی فقیه خود را یاری دهند و گر نه او به تنهایی قادر به قرابت عصر غیبت به ولایت عظمای حضرت حجت علیه السلام نیست و در میانه راه خسته و تنها می ماند. این که این بیانیه در پی چه ایده ای است؟ نیازمند بازخوانی مکرری در درون حوزه های علمیه است تا روحانیت بتواند آن را برای مردم تبیین و آنان را در این مسیر پرتلاطم و سخت تمدن سازی، همراه ولی فقیه وفادار نگه دارد. از این رو، این بیانیه دو سخن مهم دارد:
نخست، انقلاب اسلامی وارد مرحله تمدن سازی شده است؛
«تنها انقلابی است که یک چلّه پُرافتخار را بدون خیانت به آرمان هایش پشت سر نهاده و در برابر همه وسوسه هایی که غیر قابل مقاومت به نظر می رسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحله خودسازی و جامعه پردازی و تمدّن سازی شده است.»
دوم، ایجاد تمدن اسلامی تنها مسیر آمادگی ظهور حضرت حجت علیه السلام و وصل به ولایت عظمای ایشان است.
«دهه های آینده دهه های شماست و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هر چه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظماست، نزدیک کنید.»
مروری بر این دو فراز از بیانیه، نشان می دهد که مقام معظم رهبری ایده ای فراتر از دولت دینی دارد و اساساً دولت را ابزاری برای ساختن این تمدن می داند. این همان نقطه فارق میان ایشان و نگاه برخی دیگر از عالمان دینی در قناعت به اقامه دولت در این دوره است. از این زوایه نیز می توان فهمید الگوهایی که حتی به ایده دولت دینی نمی رسند و حتی اقامه آن را عاملی در تأخیر ظهور می دانند از نظر ایشان، بی اساس بلکه موجب تطویل هجران ما در غیاب امام زمان علیه السلام می شوند. اما آنچه در ورای این نوع نگرش ها به رسالت ما در عصر غیبت، از نظر آیه الله خامنه ای، اهمیتی مضاعف دارد تمدن برافراشته غرب است که همواره می کوشد مقاومت مؤمنان را شکسته و آنان را در درون خود منحل کند.این¬که چگونه می توان تمدنی در برابر این تمدن ساخت و از آن حراست نمود؟ پرسش مهمی است که آیه الله خامنه ای آن را در ذیل مفهوم جاهلیت مدرن توضیح می دهد. از این رو، الگوی آیه الله خامنه ای در دوره غیبت دو رکن ایجابی و سلبی دارد؛ رکن ایجابی آن بنای تمدنی نوین است که از نظر ایشان تنها راه تشیع جهت پیوند عصر غیبت به دوره ظهور است. رکن سلبی آن نیز بر ملاساختن هویت اغوا کننده و شیطانی تمدن جدید و ارتقا مقاومت مؤمنان در برابر بسط هژمونی آن است که در ادبیات ایشان ذیل به “جاهلیت مدرن” قابل ایضاح است. در واقع، ایشان قصد دارد با طرح جاهلیت جدید، مؤمنان را به ذات پنهان غرب آشنا و ضریب مقاومت آنان برای ساختن تمدن جدید اسلامی را بالا برد. مقاومتی که اگر شکل نگیرد و یا تداوم نیابد تمدن کنونی غرب همه را در خود فرو می برد و جامعه دینی از هویت خود تهی می کند. بی تردید تمدن کنونی غرب هر مقاومتی را در هم می کوبد و تمام راه های گذر از خود را مسدود می سازد. این در حالی است که سنت الهی بر آن است ولایت عظمای امام علیه¬السلام به هنگام ظهور خارج از مدار این تمدن شکل گیرد و از مدار این تمدن عبور کند. به همین دلیل باید در غیبت آن ولایت، راهی جست تا مقدمات این خروج صورت گیرد و جامعه منتظر در تمدن مغرب زمین منحل نگردد.
گام اول: تمدن اسلامی؛ الگوی استمرار فعّالانه انقلاب اسلامی تا ظهور
از منظر تمدنی به انقلاب اسلامی نگریستن، تأکید بر این معناست که انقلاب اسلامی به پایان نرسیده و نباید آن را به تغییر یک نظام سیاسی به نظامی دیگر تقلیل داد. انقلاب اسلامی غایاتی دارد و همانند کلافی در حال بازشدن است و تا به ولایت عظمای آن حضرت از طریق بنای این تمدن نرسد به غایت خود نمی رسد. پیش از این نیز امام خمینی¬رحمه¬الله فرموده بود؛
« انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم¬داری حضرت حجت – ارواحنا فداه – است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.»۳
به همین دلیل امام خمینی امیدوار بود ” که این نهضت و این انقلاب منتهی بشود به ظهور امام عصر سلام الله.” با این همه ایشان این امید را از مسیر کلیت این انقلاب جست¬وجو می کرد و نهایتاً دولت برآمده از آن را منتهی به دولت امام عصرعلیه¬السلام می¬دانست و از خلق ایده¬ای فراتر از دولت، یعنی تمدن اسلامی سخنی به میان نیاورد. گرچه ایشان بارها از واژه تمدن استفاده می نمود، اما از آن به عنوان پروژه تکمیلی انقلاب اسلامی یاد نمی کرد. برای ایشان، تمدن اسلامی تنها یک فرهنگ و یک حادثه پر افتخار در گذشته و یا یک آرزو در آینده بود و امید داشت مردم ایران بر اساس” پایههای ملّی و مذهبی خویش به سوی ترقّی و تمدن گام بردارد.”۴ از این رو، امام خمینی بر خلاف رکود و خاموشی برخی از منتظران، معتقد به جهاد و شوریدن علیه سکوت و بی تحرکی عالمان دینی بود و با خلق دولتی دینی که در اهداف و غایات دولت کریمه¬علیه¬السلام اشتراک بسیار داشت انقلاب اسلامی را حرکتی به سوی ظهور می دانست. اما آنچه در اندیشه آیه¬الله خامنه¬ای به این حرکت انرژی بیشتری می¬داد بسنده نکردن به دولت و مهندسی آن به سوی بنای یک تمدن نوین اسلامی است. در واقع، پیوستگی روح انقلاب اسلامی به ولایت عظمای امام زمان¬علیه¬السلام طی مراحلی رخ می دهد که وقوع انقلاب و نیز تاسیس دولت مراحلی از آن به شمار می آیند و تا به غایت خود یعنی تمدن اسلامی منتهی نشوند حرکتی ابتر به شمار می آیند.
گام دوم: وجوه سلبی و ایجابی تمدن نوین اسلامی
سخنان مقام معظم رهبری درباره تمدن نوین اسلامی نه سخنی تازه در بیانیه دوم بلکه یکی از ایده های مهم پیشین اوست. شاید سال ۱۳۷۹ پربسامدترین سالی است از این واژه استفاده نموده و من مکرر آن را به کار برده و در نهایت آن را در بیانیه گام دوم به راهبرد اصلی انقلاب اسلامی تبدیل نموده است. سرآغاز این اندیشه، سخنان ایشان خطاب به طلاب و فضلای حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه باشد.
«مطلب اول این است که خط کلی نظام اسلامی چیست؟ اگر بخواهیم پاسخ به این سوال را در یک جمله ادا کنیم خواهیم گفت خط کلی نظام اسلامی، رسیدن به تمدن اسلامی است. این یک پاسخ کلی و قابل توضیح و تشریح است. سرنوشت حتمی عبارت است از این تمدن اسلامی یک بار دیگر بر مجموعه عظیمی از دنیا، پرتو خود را بگستراند نه به معنای این¬که لزوماً نظام سیاسی اسلامی در نقاط دیگر جهان هم قبل از ظهور گسترش پیدا کند، نه معنایش این نیست؛ بلکه تمدن بر اساس یک فکر جدید یک نگاه جدید به مسائل بشر و مسایل انسانیت و علاج دردهای انسانیت است؛ یک زبان نویی است که دل¬های نسل¬های نوی انسان و قشرهای محروم جوامع گوناگون، آن زبان را می¬فهمند و درک می¬کنند. به معنای رساندن یک پیام است به دل¬ها تا بتدریج در میان جوامع مختلف گسترش و رشد پیدا کند.»۵
نیازی به توضیح ندارد که بیان این راهبرد در مدرسه فیضیه آن هم خطاب به روحانیون حکایت از آن دارد که از نظر ایشان بنیان¬های چنین تمدنی باید در حوزه¬های علوم دینی پی ریزی شود و روحانیت سهم پایه¬ای در خلق این تمدن دارد. به همین دلیل، روحانیت اگر تا دیروز از نظریه¬ای که منتهی به خلق نهضت اسلامی شد حمایت ورزید و به یاری امام خمینی در تأسیس دولت همت گماشت، امروزه رسالت سنگین¬تر و تئوریک¬تری دارد و باید در طراحی بنیان¬های نظری و معرفتی این تمدن مشارکت جدی¬تری بنماید. بی تردید، دستیابی به این غایت نیازمند دو اقدام سلبی و ایجابی است که مقام معظم رهبری خطوط کلی آن را در اختیار همگان به¬ویژه روحانیت آگاه قرار داده است:
الف) الگوی مقاومت اسلامی و افشاى ماهیّت غرب
از نظر مقام معظم رهبری در صورتی می¬توان تمدنی جدید تأسیس کرد که مؤمنان دوره گذار در تمدن مغرب زمین منحل نشوند و به درستی باطل زمان خویش را بشناسند. در واقع، انسانهاى عصر غیبت تنها زمانى مىتوانند به ریسمان ولایت مهدوى چنگ زنند و به تمام معنا در سلک منتظران موعود قرار گیرند که باطل زمان خویش را بشناسند و با تمام وجود از آن بیزارى جویند. از این رو، نخستین گام بنای تمدن جدید، مقاومت در برابر آن از طریق افشای آن است تا مؤمنان فرصتی برای ساختن تمدن خویش بیابند. با این همه این امر حاصل نمی¬شود مگر این¬که مؤمنان دریابند که اکنون در وضعیت جاهلیت مدرن قرار دارند که بسیار خطرناک¬تر از جاهلیت اولی است؛ اگر مردم عصر پیامبرصلی¬الله¬علیه¬وآله بت¬های چوبی می¬پرستیدند، اما امروزه بت¬های بشری می¬پرستند. همان بت¬هایی که به مقابله با امام¬علیه¬السلام می¬پردازند و با کتاب خداوند و با تفسیر به رأی آیات، سعی در محکوم¬کردن امام و باطل نشان¬دادن ایشان دارند. ولی امام مهدی¬علیه¬السلام جاهلیتی را که پیش از ظهور است نابود می کنند، دقیقاً همانند پیامبر گرامی اسلام که جاهلیت را نابود کرد. از این رو، «دستگاه های سیاسی غرب، مروج همان جاهلیتی هستند که هدف از بعثت پیامبرصلی¬الله¬علیه¬وآله زدودن آن¬ها بود، بی عدالتی، تبعیض، نادیده¬گرفتن کرامت انسانی، عمده¬کردن مسائل جنسی و تبلیغ گسترده تبرّج زنانه، همه از مظاهر تمدن فاسد غربی است که در واقع بازگشت به همان جاهلیت است، اما با شیوه ¬ها و ابزار مدرن.»۶ ناگفته نماند برخی از گروه¬های سلفی نیز متاثر از سید قطب تمدن کنونی غرب را جاهلیت جدید می دانند اما آنان در پی شورش مسلحانه علیه نمادهای آن و بازگشت به وضعیتی در گذشته اند. این در حالی است که کاربست این واژه در بیانات مقام معظم رهبری نه به معنای جنگ با تمدن جدید بلکه به معنای ایضاح باطن آن از یک سو و نیز تشویق مؤمنان به ساختن تمدن اسلامی از سوی دیگر است. به همین دلیل ایشان در توضیح مختصات این تمدن به ویژگی¬هایی اشاره می¬کنند که اهم آن¬ها عبارتنداز:
۱٫ غلط¬بودن الگوى پیشرفتغربى: « امروز در چشم بسیارى از نخبگان و کارگزاران ما، مدل پیشرفت صرفاً مدلهاى غربى است؛ توسعه و پیشرفت را باید از روى مدلهایى که غربىها براى ما درست کردهاند، دنبال و تعقیب کنیم. امروز در چشم کارگزارانِ ما این است و این چیز خطرناکى است؛ چیز غلطى است؛ هم غلط است، خطاست، هم خطرناک است.»
۲٫ ابعاد خطرناک استفاده از علم جدید؛ « ما نمىخواهیم غربى بشویم؛ ما مىخواهیم عالم بشویم. علمِ امروزِ دنیایى که عالم محسوب مىشود، علم خطرناکى براى بشر است. علم را در خدمت جنگ، در خدمت خشونت، در خدمت فحشا و سکس، در خدمت موادمخدر، در خدمت تجاوز به ملتها، در خدمت استعمار، در خدمت خون¬ریزى و جنگ قرار دادهاند. چنین علمى را ما نمىخواهیم؛ ما این جور عالم شدن را نمىخواهیم. ما مىخواهیم علم در خدمت انسانیت باشد، در خدمت عدالت باشد، در خدمت صلح و امنیت باشد. ما این جور علمى مىخواهیم. اسلام به ما این علم را توصیه مىکند.»۷
۳٫ ترفند غرب در دین زدایی؛ « امروز شما ملت ایران بافته نظرى غرب را زیر سؤال بردهاید؛ غربىها پایه کار خودشان را بر دینزدایى قرار داده بودند و مىگفتند با دین نمىشود جلو رفت؛ شما این را باطل کردید. معلوم شد دین نه فقط مانع پیشرفت نیست، بلکه تشدیدکننده نیرو و تقویتکننده حرکت به سمت جلوست.»۸
۴٫ هوشیاری در برابر تهاجم فرهنگی از سوی غرب؛ « این مغالطه بزرگى است که کسى بگوید علم غربىها خوب است، پس فرهنگ و سیستم زندگى و اخلاقشان هم خوب است؛ نه، این¬ها با هم ملازمهاى ندارد. علم¬شان خوب است؛ اما این علم، پروریده و ساخته این فرهنگ نیست؛ حتى این فرهنگ به این علم ضرر هم مىزند. علم، مولدها و عناصر بهوجودآورنده خاص خود را دارد؛ باید آن¬ها را پیدا کرد. فرهنگ بىبندوبارى، بىدینى، خودپرستى، گرایش به پول و ماده و اصیل دانستن مادیگرى و ارزشهاى مادى، فرهنگهاى غلطى است که امروز غرب دچار این¬هاست.»۹
ب) بنای تمدن اسلامی به عنوان آخرین برون رفت
تجمیع این عناصر در تمدن کنونی غرب نشان می¬دهد که این تمدن نه بر مدار ولایت خداوند، بلکه بر مدار تمنیات انسان و استضعاف دیگران بنا شده و بی تردید امام زمان¬علیه¬السلام از آن عبور خواهد کرد. اکنون سؤالی که مقام معظم رهبری مطرح می فرمایند آن است که « چه نسخه¬ای باید در قبال آن پیچید؟ و در مقابل آن چه باید کرد؟ بی تردید از نظر ایشان، نقطه مقابل آن صرف اختراعات و اکتشافات نیست تا روابط حاکم بر تکنولوژی شناخته نشود و روابط انسانی بر جهان حاکم نشود جاهلیت هم¬چنان ادامه دارد:
« اگر بشر به دانش¬های مختلفی دست پیدا کند، اما روابط صحیح انسانی را نشناسد، دچار جهالت است. اگر بشر به اوج علم هم برسد، اما از لحاظ حقوق و احکام، قائل به دو گونه انسان و دو طبقهی بشر باشد، این بشر جاهل است. اگر بشریت به پیشرفت¬های مادّی هم برسد، اما بنای زندگی، بنای ظالمانه¬ای باشد؛ زورگویی بر زندگی مردم حاکم باشد؛ قدرت¬های قوی، ضعفا را پایمال کنند؛ در دنیا نور معرفت و انسانیت نباشد؛ در دنیا فریب رایج باشد، باز هم همان جاهلیت است؛ این¬هاست آن بلاهایی که بشر را دچار بدبختی و تیرهروزی می¬کند.»۱۰
در ادامه ایشان می¬پرسد: « شما سؤال می کنید که ما از حالا به بعد چه خواهیم کرد؛ من به شما می گویم که ما در اول راهیم… ما توانستیم حصاری را بشکنیم و مانع را از سر راه حرکت به سمت دولت اسلامی و جامعهی اسلامی و دنیای اسلامی برداریم… اما آنچه را که در اثنای این جاهلیت مظلم طی کردیم، نسبت به آنچه که بعداً باید طی کنیم، مطمئناً خیلی کم است.»۱۱ بی ترددی، برای جبران این کمبود نباید به فکر این باشیم که گلیم خودمان را از آب بگشیم بلکه باید در شان ملت ایران یک تمدن بیآفرینم.۱۲ باید این قضیه را جدی گرفت. اگر چنین حادثه¬ای رخ دهد، دیگر واقعیتی برای استکبار جهانی باقی نخواهد ماند.۱۳ برای رسیدن به حرکت عظیم همه ملت آماده شوند و روحانیت به عنوان طلایه دار تمدن اسلامی باید نقشه سنگین¬تری ایفا نماید.
این¬که این تمدن چگونه ساخته می شود؟ و چه مسیرهای ساده و سختی را پشت سر می نهد؟ نقش عالمان دینی و دانشگاهیان در آن چیست؟ و ده¬ها سؤال دیگر، نیازمند تأملات دیگری است. اکنون مهم آن است که ایشان آینده مسیر انقلاب اسلامی را روشن و طرح بزرگی در انداخته¬اند. تأمل در زوایای تئوریک و دینی آن بخشی از رسالت روحانیت است که باید فرصت را غنمیت شمرده و نرم افزارهای این ایده بزرگ را تولید کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی¬نوشت:
. بخشی از متن بیانیه دوم
. همان.
۳٫ صحیفه امام خمینی، ج۴، ص۱۶۰٫
۴٫ همان.
۵٫ بیانات معظم رهبری در دیداری با جمع اساتید، فضلاوطلاب حوزه علمیه قم، ۱۴/۷/۱۳۷۹٫
۶٫ ۶/۳/۱۳۹۳٫
۷٫ بیانات معظم رهبری در دیداری بانخبگان دانشگاهی ۲۳شهریور۱۳۹۲٫
۸٫ بیانات معظم رهبری در دیداری مردم استان سمنان۷/۷/۱۳۸۵٫
۹٫ بیانات معظم رهبری در دیدار جمعی از برگزیدگان المپیادهای جهانی و کشوری،۳/۷/۱۳۸۱٫
۱۰٫ بیانات معظم رهبری در دیداری مردم۱۲/۱۱/۱۳۷۰٫
۱۱٫ همان.
۱۲٫پیام مقام معظم رهبری به مناسب حلول سال۱۳۷۳٫
۱۳٫ بیانات معظم رهبری در دیداری از دانش آموزان و دانشجویان ۱۱/۸/۱۳۷۳٫