به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین دکتر سیدسجاد ایزدهی، رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه، در گفتوگو با ایکنا، درباره رویکرد حکمرانی شایسته و مبتنی بر دین در مواجهه با بحرانهایی مانند کرونا و نسبت این الگو با راهبرد پیشبرد همزمان «اقتصاد» و «سلامت» در این وضعیت گفت: ناظر به موضوع کرونا و آثار و تبعات آن در ادبیات دینی با دو مسئله مواجه هستیم؛ اقتصاد و بهداشت. به طور طبیعی با عنایت به اینکه نظام اداره کشور براساس منطق علم، تخصص و کارشناسی است، دو گونه پاسخ به این قضیه از سوی کارشناسان امر داده شده است.
وی ادامه داد: از یک جهت عدهای از این کارشناسان بر توجه به مسئله بهداشت و حفظ جان و سلامت جامعه تأکید دارند و حتی بیان میدارند که باید اثر این ویروس در جامعه به لحاظ بهداشتی و سلامتی جامعه به صفر برسد که مسئله درستی است. ادبیات دینی هم در قرآن تأکید دارد که «أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا» (هر کس کسى را -جز به قصاص قتل، یا [به کیفر] فسادى در زمین- بکشد، چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد. و هر کس کسى را زنده بدارد، چنان است که گویى تمام مردم را زنده داشته است). لذا مسئله حفظ جان و زندگی آحاد جامعه اهمیت به سزایی در حکمرانی شایسته دارد.
کرونا و ضرورت نگاه مجموعهای به «سلامت» و «اقتصاد»
ایزدهی افزود: از طرف دیگر نمیتوان مسئله اقتصاد و اشتغال جامعه را فراموش کرد. کارشناسان حوزه اقتصاد براین باورند اگر مسئله قرنطینه و در خانه ماندن به گونهای ادامه یابد که عملاً پایههای اقتصادی تضعیف شده، اشتغال و کار نابود شود و نظام اداره خانواده و معیشت مردم از یک سو و نظام کلان اقتصاد کشور از سوی دیگر از بین برود، بازهم این آیه براین وضعیت مصداق خواهد یافت. به عبارت دیگر در حوزه اقتصاد خرد بحث این است اگر کار و معیشت فرد از دست برود جان او نیز در خطر خواهد بود همانطور که کرونا سلامتی او را تهدید میکند.
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه بیان کرد: لذا در مقام تزاحم بین این دو اولویت و فهم تقدم یکی بر دیگری، باید حد وسطی بین این دو دیدگاه از سوی حاکمیت و دولت اعمال و اجرایی شود تا اقتصاد و فضای کسب و کار و معیشت مردم به گونه مناسب فراهم شده و امکان گذران زندگی ادامه یابد و دولت هم باید حمایتهای اقتصادی لازم را از مردم انجام دهد و هم زمینه رعایت بهداشت و سلامت فراهم شود.
وی تأکید کرد: اینکه دولت فضا را بازتر کرده و از سطح سختگیریها کاسته است به معنای نادیده انگاشتن سلامت مردم نیست. زیرا باید سرنوشت جامعه را به صورت یک مجموعه در کنار همدیگر دید که نیازمند تصمیمات چندوجهی است. به ویژه اینکه کشور در وضعیت تحریمی است و اقتصاد فارغ از مسئله کرونا وضعیت شکنندهای دارد و اگر کرونا باعث شود همین سطح از فعالیتهای اقتصادی به لحاظ صادرات و تولید کاهش پیدا کند مشکلات اقتصادی مضاعف خواهد شد و نظام زندگی و معیشت مردم به شدت دچار چالش میشود.
ایزدهی اظهار کرد: لذا نمیتوان گفت کدام یک از دو مقوله «سلامت» و «اقتصاد» بر دیگری مقدم و ارجح است بلکه باید این دو را در قالب یک مجموعه مشاهده کرد و دولت نیز همزمان باید در دو عرصه فعالیت کند. یک؛ در حوزه اقتصاد کلان پشتیبانی اقتصادی انجام دهد و کسب و کارهای خرد را از طریق اقداماتی مانند ارائه وام، تعویق پرداخت اقساط و مالیات حمایت کند و دو؛ در حوزه سلامت نیز باید فضای بهداشتی را مناسبتر کند، امکانات بیمارستانی را افزایش دهد و اقلام بهداشتی و درمانی را به راحتی در اختیار جامعه قرار دهد و در کنار آن توصیههای بهداشتی را به اطلاع مردم برساند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه ابراز کرد: سؤال بعدی این است که اساساً میتوان مردم را مانند اتفاقی که در ترکیه افتاد و دولت قرنطینه کامل را به مدت ۴۸ ساعت اعمال کرد، مجبور به ماندن در خانه کرد و آیا چنین کاری عملی هست یا خیر؟ همچنین چنین اقداماتی به لحاظ شاخصههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشور امکان عملیاتی شدن دارد یا خیر؟ بیشتر کارشناسان در این حوزه معتقدند امکان چنین کاری در کشور وجود ندارد و اگر مردم ۴۸ ساعت بخواهند در خانه بمانند دولت باید کالاهای اساسی و غذا را به خانهها برساند که این امر در سطح کلان کشور میسر نیست.
ماه رمضان فرصتی برای نزولی کردن شیب کرونا
وی اظهار کرد: البته نکته مهم در مدیریت کرونا این بود که دولت میتوانست در ایام تعطیلات عید نوروز به مدت دو هفته رفتوآمدها را به طور جدی محدود کند و جلوی مسافرتها و ترددها را میگرفت تا کرونا کنترل و مهار بیشتری میشد که به هر دلیلی انجام نگرفت و فقط در یک هفته این سختگیریها انجام شد و تا حدی آن قصور را پوشش داد.
ایزدهی یادآور شد: البته ماه رمضان را از آنجا که مردم به خاطر روزه غالباً مسافرت نمیروند و آمارها هم حکایت از به حداقل رسیدن مسافرتها و ترددها در این ماه دارد و ساعات کار ادارات کاهش مییابد و مساجد هم فعلاً تعطیل است میتوان به منزله فرصتی برای قرنطینه خودخواسته شرعی و حکومتی دانست و شاید این فضای میسری برای دولت باشد تا از آن برای مهار و کنترل کرونا استفاده کرده و شیب آن را کاملاً نزولی کند.
اعمال حداکثری حاکمیتی و سیاستگذاری از سوی دولت
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه تصریح کرد: مهم این است که دولت در این مسئله تدبیر مناسب انجام دهد و فارغ از اقتضائات سیاسی و جناحی، سلامت حداکثری جامعه را ضمن برقراری کسب و کارها و حفظ اقتصاد مردم دنبال کند. اگر این دو مؤلفه به یک هماهنگی با یکدیگر برسند و دولت در راستای بهداشت و سلامت و اقتصاد و کار اعمال حاکمیت حداکثری کند روال اداره کشور به شرایط عادی خواهد رسید.
وی اضافه کرد: در این وضعیت رفتار حداقلی دولت و اتکا به مردم چارهساز نخواهد بود، هرچند مردم عامل مهمی در کاهش شیب این ویروس هستند اما این بدین معنا نیست که دولت به لحاظ حاکمیتی و سیاستگذاری رویکرد حداقلی داشته باشد.
نسبت ساختار نظامهای سیاسی و بهرهمندی از نقش مردم
حجتالاسلام ایزدهی درباره مقایسه رفتار مردم کشورمان با مردم برخی کشورهای پیشرفته و توسعهیافته در هنگامه این بحران و ضرورت بهرهبرداری بیشتر از ظرفیتهای مردمی از سوی مسئولان گفت: از حیث ساختار نظامهای سیاسی دو نوع مواجهه با کرونا را میتوان شناسایی کرد؛ مواجهه نظامهای اقتدارگرا و مواجهه نظامهای دموکراتیک با این بحران. چین براساس منطق توتالیتر خود منطقه ووهان را کاملاً قرنطینه کرد و مردم در خانهها ماندند و ارتش و دولت نیازهای مردم را تأمین کردند و به گونهای رفتار کرد که مصلحت مردم بر خواست آنها مقدم شود و این امر در نظامهای اقتدارگرا وجود دارد. لذا حکومتها براساس مصلحتسنجی اموری را بر مردم تحمیل کنند.
وی ادامه داد: اما حکومتهای عمدتا لیبرال دموکراسی اصل را بر رأی و نظر مردم میدانند و حکومتها را متأخر از آن میدانند و دولتها بیشتر جنبه مدیریتی و اداری دارند تا اینکه بخواهند بر مردم تحکم کنند. شعار این حکومتها آن است که خواست مردم بر مصلحت آنها مقدم است و در واقع خواست مردم همان مصلحتشان است.
ایزدهی اظهار کرد: در این دوگانه که در مسائل بحرانی بیشتر از همیشه خودش را بیشتر نشان میدهد حکومتهای توتالیتر معمولاً موفقتر هستند، زیرا در فضای بوروکراتیک قرار نمیگیرند و تحت تأثیر تشتت آرای مردم نیستند و لذا با یکپارچگی بیشتر مسئله را حل و فصل کنند. اما در نظامهای دموکراسی به دلیل قرار گرفتن در فضای جلب نظر مردم و نظرخواهی از جامعه موجب شد که قدری دیر عمل کنند و کرونا در این کشورها تبدیل به یک فاجعه شود و مردم هم در فضای آزادیخواهی و فردگرایی خود را محق دانستند که کار دلخواه خود را کنند و ابتدا اقدامات قاطع دولت را نپذیرفتند. همین اتفاق باعث شد که میزان رشد ابتلا به کرونا در اروپا و آمریکا سرعت بگیرد و دولتها نتوانند مدیریت قاطعانهای انجام دهند.
نقش مردم در مردمسالاری دینی در دوران بحران
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه به تشریح تفاوت الگوی نظام اسلامی با این دو ساختار پرداخت و گفت: نظام اسلامی ساختاری را تعبیه کرده که هیچ یک از این دو الگو نیست؛ مردمسالاری دینی هم خواست مردم را مهم و اصیل میداند و از سوی دیگر نهاد ارشد و صالحی مانند ولایت فقیه وجود دارد که مصلحت مردم را در مسیر خواست آنها تنظیم میکند. این دوگانه که هم مصلحت و هم خواست جامعه رعایت شود، در ساختار مردمسالاری دینی وجود دارد و در مواجهه با کرونا خود را نشان داد؛ به عبارتی نظام یک اقتدار و فرماندهی واحد دارد که همه را از دولت، نیروهای مسلح و نیروهای زیرمجموعه رهبری کنار هم جمع میکند و همراه با هم کارها را انجام میدهند و تشتت و پراکندگی به حداقل میرسد و از طرف دیگر حضور مردم و فعالیت نیروهای مردمی هم مطرح و مورد توجه است و لذا سازمانهای مردمنهاد، بسیج، مساجد و خیرین در کنار مجموعه حاکمیت و هماهنگ با آن به کمکرسانی در ابعاد مختلف میپردازند.
وی ابراز کرد: لذا نوع مواجهه نظام اسلامی با کرونا همزمانی اقتدارگرایی دولت و حاکمیت در عین مردممحوری و اعمال اراده مردم است. در سطح کلان براساس این مدل میتوان گفت در شرق عمدتاً جامعه وجود دارد و اصل است و مردم هم حضور جدی دارند اما غربیها بیشتر فردمحورهستند و لذا به هم تعهد جدی ندارند. در حالی که در شرق و به ویژه جامعه اسلامی براساس آموزههای دینی مردم نسبت به هم وظیفه و مسئولیت دارند؛ «کلکم راع و کلکم مسئول»، «بعضکم اولیا بعض»، «یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» و ….
ایزدهی اظهار کرد: در واقع این فضا در نظام اسلامی به طور حداکثری وجود دارد و در شرق نیز به طور سنتی به دلیل اهمیت جامعه و خانواده مشاهده میشود. اما در نظامهای غربی چون خانواده ضعیف شده، تجرد زیاد است و جامعه اصالت ندارد و کارتنخوابی روبه افزایش است. لذا مردم به لحاظ ساختاری نمیتوانند حضور مؤثری داشته باشند. این نشان میدهد مکتب اصالت فرد و ساختار موجود در غرب و نظامهای مردمسالاری غربی با چالش مواجهند و این ساختار در شرایط بحران توانایی اداره جامعه و همراه کردن ظرفیتهای مردم را با خود ندارد.