نشست نقد و بازکاوی کتاب وقتی دلی برگزار شد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی «بررسی نظریه روایت داستانی از امر تاریخی؛ برپایه نقد و بازکاوی کتاب وقتی‌دلی»، آذرماه جاری با حضور دکتر محمدرضا سنگری، دکتر محمود مطهری‌نیا، محمدحسن شهسواری نویسنده کتاب وقتی‌دلی و حمیدرضا شاه‌آبادی برگزار ‌شد.

دکتر محمدرضا سنگری، مدیرگروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه، در ابتدای نشست ضمن خیر مقدم به اساتید و حاضرین در نشست، درباره نشست‌های بررسی نظریه روایت داستانی از امر تاریخی، توضیح دادند. ایشان در ادامه به حوادث اتفاق افتاده و زمان و مکان آن در ارتباط با مصعب‌بن زبیر پرداختند و بیان داشتند زمانی که در یک امر تاریخی با اتفاقاتی که رخ داده است مواجه می‌شویم؛ این موضوع مطرح می‌شود، که چقدر می‌توانیم در قلمرو داستان، امر تاریخی را دخیل دانسته و چقدر می‌توانیم آنرا تغییر دهیم یا به آن اضافه کنیم.

وی افزود: تاریخ یک امر واقعی است که رخ داده است و داستان تخیل است. کسی که می‌خواهد داستان تاریخی بنویسد باید تاریخ را خوب خوانده باشد و بفهمد و کوچکترین نقاط آن را پیش‌بینی کند که یک حادثه در چه زمانی و در چه مکانی و چگونه حادث شده است. وقتی که در این داستان می‌گوید، کوره مذاب خورشید یعنی زمان وقوع حادثه در فصل گرماست، درحالی‌که ماه صفر سال ۶۱ هجری، آذرماه است و کوره مذاب خورشید در چنین زمانی آن‌قدر داغ نیست. ما در روایت داستانی از امر تاریخی، باید چنان جزئیات را بدانیم، مثل اینکه با آنها زندگی کرده‌ایم. حضرت علی(ع) می‌فرمایند، من گذشتگان را چنان مطالعه کرده‌ام که گویی با آن‌ها زیسته‌ام. این امر چراغ ‌راه نویسندگان است. نوع روابط، نوع زیست، نوع اخلاق و رفتار آنها باید مدنظر باشد.

سنگری در ادامه تاکید کرد، نکته دیگر اینکه باید پرسید، در روایت داستانی از تاریخ داستان، باید موافق تاریخ باشد، که در آن صورت داستان نیست، تاریخ است؛ یا تعارض با آن داشته باشد، که در آن صورت تحریف تاریخ است. باید پرسید آیا اجازه داریم چنین کاری کنیم! یعنی ما برای رسیدن به هدف باید چه چیزی را دنبال کنیم و اصولاً آیا درست است که آنچه را تخیل می‌کنیم به تاریخ نسبت دهیم.

محمدحسن شهسواری، نویسنده کتاب وقتی‌دلی، در این نشست به این موضوع اشاره کرد که برای درآوردن فضای بهتر داستان، تاریخ عرب جاهلی را کمابیش خوب مطالعه کرده است. و از جنبه‌ی تحلیل وقایع کتاب تاریخ سیاسی اسلام حجت‌الاسلام رسول جعفریان را مبنا قرار داده است. مخاطب کتاب نیز بیشتر قشر جوان است.
شهسواری در ادامه مطرح کرد، در وقتی دلی خلاف جریان زمان نگارش که معتقد بود داش مشدی‌ها و لمپن‌ها حامی انقلاب و اسلام هستند (مانند سری فیلم‌های اخراجی‌ها) خواسته نشان دهد فکر بدون متفکر جریان نمی‌یابد.
وی گفت: نکته مهم دیگر این که به جای طرح اصحابی که همه از قشر فقیر و تهی‌دست و بردگان هستند (تبلیغی که سران قریش می‌کردند) به شخصیتی پرداخته که هم زیبا و هم ثروتنمد و هم قهرمان زمان خودش بود و در امر تاریخی تأثیرگذار شد.

حمیدرضا شاه‌آبادی نویسنده کتاب دیلماج در ادامه نشست، با اشاره به تاریخ و رمان تاریخی و اینکه تاریخ چه هست گفت: تاریخ علم بررسی گذشته است. البته تاریخ صرفاً به گذشته نمی‌پردازد تاریخ علم شناخت امروز براساس بررسی گذشته است. گذشته به‌طور محسوسی بر ما تأثیر می‌گذارد و ما از گذشته تأثیر می‌گیریم عده‌ای از متفکران دنیا با اعتقادات مختلف درمورد تاریخ اظهارنظر کرده‌اند. مارکس می‌گوید انسان زندانی تاریخ است. هگل می‌گوید انسان کارگر تاریخ است.

وی افزود: انسان، به ظاهر برای چرخش زندگی خود تلاش می‌کند، ولی درواقع چرخ تاریخ را می‌گرداند و این تاریخ است که می‌گوید انسان‌ها به کدام سمت بروند و همین امر عامل جنگ و کشتار بین ادیان یا قومیت‌ها می‌گردد. برای نمونه صرب‌ها، مسلمانان را کشتند بخاطر عملکرد عثمانی‌ها در گذشته. و ما هیچ رهایی از گذشته نخواهیم داشت و تا ابد همراه ما خواهد بود و گاه این تأثیرات را منفی و گاه مثبت ارزیابی می‌کنیم. ما باید گذشته را بشناسیم تا از آن بهره درست و راهگشا بگیریم. موضوع مهم این است که باید گذشته را شناخت تا بر آن مسلط گردید.

شاه‌آبادی در ادامه مطرح کردند موضوع دیگر اینکه ما باید فلسفه تاریخی داشته باشیم و یک فهم تاریخی تا بتواند رابطه ما را با گذشته روشن کند. معرفتی که بخواهد رابطه ما را با تاریخ روشن کند، اول باید از منظر هستی‌شناسی به تاریخ نگاه کرد و سپس از منظر معرفت‌شناسی به آن نگاه کنیم. اول بدانیم تاریخ چگونه است و در ذهن ما چگونه شکل می‌گیرد، از کجا آغاز و به کجا ختم می‌شود. این موضوع که آیا قهرمانان تاریخی زاییده شرایط تاریخی هستند یا خودشان بوجود آورنده شرایط هستند، اگر قصد داستان از روایت تاریخی داشته باشیم، نگاه فلسفی مهم است، رمان اندیشه‌محور است، پس باید با اندیشه‌ رجوع کنیم، به یک اصل مهم و صحیح و نگرش فلسفی به سراغ معرفی تاریخ برویم و در این مسیر حرکت کنیم وجه تمایز رمان با غیررمان اندیشه‌مند بودن آن است. لذا اگر اندیشه از رمان گرفته شود با دیگر ادبیات تفاوتی ندارد. پس با نوعی اندیشه ادبی محور می‌خواهیم رجوع کنیم به یک معرفتی که مبنای آن یک مبنای فلسفی باشد. در روایت تاریخی مجموعه‌ای از حوادث را در یک سیر زمانی براساس نظام علی و معلولی نقل می‌کنیم، که چطور شد، چگونه شد، چرا اینگونه شد.

وی گفت: در روایت داستانی نیز همین سیر را دنبال می‌کنیم. تنها تفاوت داستان و تاریخ فقط و فقط عنصر تخیل است. مورخ اعتقاد دارد که واقعیتها را نقل می‌کند و نویسنده معتقد است که من براساس تخیل حرف می‌زنم لذا اگر تخیل را از داستان بگیریم دیگر داستان نیست و فقط تاریخ است. در اکثر روایت‌های تاریخی گرایش‌های ذهنی و دریافت‌های نویسنده از حوادث موجب می‌شود که تاریخ به شیوه خاصی منعکس شود و علت اختلاف در بروز حوادث تاریخی ذهن مورخان از آن موضع است. که پیش‌فرض‌های تاریخ‌نویس باعث برداشت ما از تاریخ می‌شود. تأکید مورخ بر بی‌طرف بودن در تاریخ یعنی ریاکاری. تاریخ‌نگاری بی‌طرفی عین بی‌هنری است. پس براساس نگرش ذهن ما تاریخ شکل می‌گیرد نه واقعیت روایت تاریخی.

شاه‌آبادی ادامه داد: مشکل دیگر این است که ما با یک حجاب تاریخی روبرو هستیم یعنی نمی‌توانیم تاریخ معاصر خود را بنویسیم، زیرا بسیاری از واقعیت‌های کنونی در پرده و حجاب و از دید ما پنهان است و درک دقیق از شرایط محیط و فهم درست از این اتفاقات ناممکن و یا بسیار سخت است. داستان‌نویس هم با همین مشکل درگیر است و نمی‌تواند معتقد و پایبند به تخیل خودش از شرایط تاریخی در نوشتن داستان داشته باشد. گاه ما یک حادثه تاریخی را عیناً در قالب یک داستان درمی‌آوریم و تمام افراد و شخصیت‌ها را براساس روایت داستانی و مقداری تخیل تاریخی می‌نویسیم و حادثه تاریخی را در پس‌زمینه یا آدم‌های حاشیه‌ای آن در زمینه تخیل به اصل داستان وارد می‌کنیم. در بعضی موارد که می‌خواهیم امروز را در حوادث امروز توضیح دهیم که یک روایت تمثیلی از تاریخ است و ممکن است هیچ ربطی به تاریخ گذشته نداشته باشد.

وی تاکید کرد: در این زمینه روایتی به ظاهر تاریخی با آدم‌های خیالی نه براساس امروز که به نقل از گذشته بیان می‌کنیم. که بتوانیم امروز و حاکمیت امروز را نقل و در قالب یک داستان بگنجانیم. موضوع بعدی در قالب داستان تاریخی، پست‌مدرن است و پست‌مدرن، یعنی نبودن قطعیت در هیچ موردی. پس قطعیت امر تاریخی وجود ندارد. هم ربط دارد به تاریخ هم ربط ندارد، بلکه یک تخیل است. یک موضوع مهم در روایت تاریخی است که با موضوع دین روبه‌رو هستیم و آن رهیافت و دریافت از موضوع سنّت است و سنّت ارتباط تنگاتنگ با تاریخ دارد. در اینجا به تاریخ به‌عنوان یک سرچشمه معرفت دینی بر پایه سنّت می‌پردازیم و از این منظر نوع رجوع ما به تاریخ دینی برای نوشتن داستان خیلی تفاوت می‌کند با تاریخ غیردینی و کسی که می‌خواهد تاریخی دینی بنویسد صرفاً نگاه تاریخی کافی نیست و باید حتماً به موارد دینی و اتفاقات و حوادث پیرامونی آن اشراف و تسلط کافی داشتنه باشد. موضوع مهم تاریخی و مذهبی این است که نمی‌توانیم خیلی زیاد در آن دست ببریم و اگر در این تاریخ دست ببریم منجر به تغییر معرفت دینی می‌گردد. در کار داستانی تاریخی و دینی می‌شود از خلاقیت استفاده کرد. آنچه در این کتاب موردتوجه قرار گرفته است، چینش خلاقانه در داستان است. عناصری که همه آنها از تاریخ گرفته شده‌اند.

این نویسنده حوزه فرهنگ و ادب ادامه داد: عنصر مکان و قبر شهدای احد را با عناصر تاریخی به‌صورت هوشمندانه موردتوجه قرار داده است. این تمثیل‌ها به نوعی با حادثه کربلا عجین گشته که به صورت کلام در حادثه کربلا اتفاق افتاده که مسیری را که برای آن در گذشته خون داده شده همچون شهدای اُحُد اکنون در مسیر انحراف افتاده و خون شهدای کربلا مجدد می‌تواند این مسیر غلط توسط امویان به مسیر اصلی خود بازگرداند. نکته بعدی مصعب اولین شهد بی‌کفن دوران پیامبر می‌باشد و شهدای کربلا هم شهدای بی‌کفن بودند. کشف این ارتباط از زیبایی‌های داستان است. نکته دیگر اینکه مصعب در یک جامعه جاهلی و یک خانواده جاهلی، ولی اشرافی و سرمایه‌دار بزرگ شده تمام آنچه را برای زندگی لازم است، در اختیار دارد، لذا با تمام مشکلات و اختلافی که با خاندان و قبیله خود دارد دین اسلام را پذیرفته و دنبال چیزی فراتر است.

شاه‌آبادی گفت: ثروت و قدرت و خوشگذرانی او را اقناع نمی‌کند. در بخش‌هایی که نیاز به مستند و روایت تاریخی می‌باشد نویسنده هوشمندانه ورود می‌کند. تخیل را برای جذب مخاطب جوان به کار می‌برد. مشکل کار این است که چون در روایت داستانی از قهرمان داستان چندان اطلاعاتی در دسترس نیست هرچه به سمت پذیرش دین از طرف مصعب می‌رویم، تخیل ظاهراً کمتر و نویسنده به روایت در تاریخ بیشتر پرداخته است و لازم بود که روایت‌های تخیلی در این زمینه گسترده‌تر و از روایات تاریخی کمتر استفاده می‌شد. نویسنده توان این کار را دارد چه به صورت تخیّل، چه به صورت روایی که می‌تواند به داستان قوّت و قدرتی بخشد که برای تصویر و فیلم استفاده شود.

محمود مطهری‌نیا، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، در ادامه این نشست با اشاره به این موضوع که نگارش داستان درباره مقوله­های دینی و به خصوص تاریخ اسلام و در میان موضوعات ذیل آن شخصیت و تاریخ رسول خدا صلی الله علیه و آله ویژگیها و ضرورتهای خاص خود را دارد برخی از آنها را برشمرد:

وی افزود: دیدگاه‌ها درباره پرداختن مستقیم به زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله متفاوت است و افراد نسبت به آن واکنش‌های متفاوتی نشان می­دهند. کم نیستند افرادی که به سبب همین مشکلات از این موضوع فاصله می­گیرند. نمونه­ای از این مشکلات را در نحوه برخورد الازهر با فیلم محمد رسول الله صلی الله علیه و آله ساخته آقای مجیدی مشاهده کرد. طبیعتا برای تسهیل موضوع می­توان به حواشی این تاریخ و به طور مشخص  زندگی صحابه پرداخت.

البته مقوله اسراییات و داستانهای جعلی ساخته شده بر اساس تحریفات تورات را باید در این راستا در نظر داشت. برای نمونه داستان شق صدر که عصمت رسول خدا صلی الله علیه و آله را ناشی از شستشوی قلب آن حضرت به دست فرشتگان بیان می­کند تعارض‌های فراوانی با کلام و اخلاق و دیگر شاخه­های اسلام دارد که سوگمندانه به سبب کم اطلاعی برخی از نویسندگان بزرگ ما در رمان‌های نوشته شده آنها قابل مشاهده است.

در روش تبلیغی شیعه متأسفانه کمتر به صحابه پرداخته­ایم و جامعه شیعه با زندگی تعداد انگشت شماری از صحابه آشنایی دارد. این در حالی است که زندگی صحابه معصومین علیهم سرشار از نکات آموزنده و ارزنده است و نباید آنها را نادیده گرفت.

مطهری‌نیا در ادامه بیان کردند رمان وقتی دلی در چنین شرایطی به خوبی یک دوره کامل و مفصل و ارزنده از تاریخ عصر بعثت و نیز دوره هجرت تا جنگ احد به خواننده خود می­دهد. نویسنده برای پرداخت به این موضوع سراغ شخصیت ارزنده و مهم مصعب بن عمیر رفته که از اشراف زادگان بزرگ مکه به شمار می­آمده است. این انتخاب از آنجا اهمیت پیدا می­کند که تصویر ذهنی اغلب ما از دوره مکه و بعثت نبوی ناقص است و گمان می­کنیم تنها فقرا و افراد با جایگاه پایین اجتماعی به ایشان ایمان آورده بودند.

وی ادامه داد: البته وقتی گزارش‌های تاریخی را کنار هم بگذاریم می­توانیم این را به خوبی لمس کنیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله، مصعب را علاوه بر آموزش قرآن برای شناسایی و بررسی میزان پذیرش و صدق مردمان یپرب به این شهر فرستاده بود تا در صورت راستی آنها به هجرت اقدام کنند. اگر نویسنده از این موضوع اطلاع داشت شاید جنبه­های عاشقانه داستان کمتر می­شد و با استفاده از هیجانهای ناشی از رویکردها و مقوله­های امنیتی خط تعلیق داستان را تعریف می­کرد.

مطهری‌نیا گفت: وقتی دلی، با قلمی روان و جذاب نوشته شده و طی این سالها به خوبی توانسته با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند و کاش سرآغازی باشد برای ادامه نگارش درباره دیگر صحابه بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام.

دکتر سنگری نیز این مطلب را بیان کردند که مجموعه‌ای از ظرافت‌ها و نکته‌های ریز که در این کتاب اشاره نشده یا کمتر اشاره شده یا یک مسیری که توجه به آن اصلاً نشده است. مثلاً حرکت از جده به سمت حبشه با کاروان شتر امکان‌پذیر نبود یا به سختی انجام می‌شد، لذا این مسیر را با کشتی مسافرت کردند که لازم است نویسنده رمان تاریخی نقاط خاص جغرافیایی را هم بشناسد هم مدنظر داشته باشد. مثلاً در داستان اشاره می‌شود که زمانی که محمد(ص) در کاروان خدیجه بود چهار پسر ابوطالب از جمله حضرت امیر با عنوان علی کوچولو مطرح می‌شود، درحالی‌که امام علی(ع) در آن زمان هنوز به‌دنیا نیامده بود، حدود سی چهل نکته ضعف‌های تاریخی ـ داستانی در کتاب هست که لازم است نویسنده با دقت بیشتر در تاریخ و جغرافیای وقوع داستان به آن‌ها توجه و داستان را اصلاح کند. ولی در مجموع کتاب بسیار خوبی است که دوران سخت رسالت پیامبر و شخصیت مصعب و ارتباط عاشقانه آن با معشوقه خود برای نسل جوان نوشته است. که نشان می‌دهد برخلاف گفته قریش، انسان‌های دارای مکنت مالی و چهره زیبا و وجاهت اجتماعی هم در اطراف پیامبر بوده‌ است.

محمدحسن شهسواری در پایان نشست بیان کردند، اگر ما چرایی و چگونگی وقایع را فصل مشترک رمان و تاریخ بدانیم. تاریخ ادعای واقعیت درباره‌ی چگونگی دارد، ولی داستان چنین ادعایی ندارد، ولی هردو در چرایی ورود پیدا می‌کنند.
وی گفت:‌ دکارت می‌گوید انسان می‌تواند یقین کند که چیزی وجود دارد ولی نمی‌تواند یقین کند همان چیز خارج از یقین او هم وجود دارد.