به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آنچه در ادامه خواهید خواند یادداشتی از حجتالاسلام والمسلمین مهدی جهان عضو شواری علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه بوده که مبنی بر اهمیت صلوات بر محمد و آل محمد(ص) است.
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا
خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مىفرستد. اى کسانى که ایمان آوردهاید! بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید﴾ (الأحزاب/ ۵۶).
صلاه و صلوات که جمع آن است هر گاه به خدا نسبت داده شود به معنى فرستادن رحمت است و هر گاه به فرشتگان و مؤمنان منسوب گردد به معنى طلب رحمت مىباشد؛ اما صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد از بهترین ذکرها است و خواص و آثار فراوان دارد و روایات فراوان در این زمینه فراوان وارد شده است ولی سلام، یعنی تسلیم شدن یا درود فرستادن، و آرزوی سلامتی کردن آنطور که در سوره أحزاب[۱] آمده است.
در اینکه میان صلوا و سلموا چه فرقى است؟ مفسران بحثهاى مختلفى دارند، آنچه مناسبتر با ریشه لغوى و ظواهر آیات قرآن به نظر مى رسد این است که «صلوا» امر به طلب رحمت و درود فرستادن بر پیامبر است اما «سلموا» یا به معنى تسلیم در برابر فرمانهاى پیامبر گرامى اسلام است چنان که در آیه ۶۵ سوره نساء آمده، ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً»[۲] مؤمنان کسانى هستند که به داورى تو تن دهند و حتى در دل از قضاوتت کمترین ناراحتى نداشته باشند و تسلیم مطلق گردند.
در روایتى ابو بصیر از امام صادق (ع) سؤال کرد که منظور از صلات بر پیامبر (ص) را فهمیده ایم، اما معنى تسلیم بر او چیست؟ و امام فرمود: منظور تسلیم بودن در برابر او در هر کار است و یا به معنى سلام فرستادن بر پیامبر (ص) مى باشد، که محتوایش تقاضاى سلامت پیامبر (ص) از پیشگاه خدا است.
ابو حمزه ثمالى از یکى از یاران پیامبر (ص) به نام کعب چنین نقل مى کند: هنگامى که آیه فوق نازل شد عرض کردیم سلام بر تو را مى دانیم، ولى صلات بر تو چگونه است؟ فرمود: بگوئید:
«اللهم صل على محمد و آل محمد کما صلیت على ابراهیم انک حمید مجید، و بارک على على محمد و آل محمد کما بارکت على ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید.»
از این حدیث چگونگى صلاه و سلام بر پیامبر و تفاوت این دو معنى براى سلام روشن مى شود ولى با دقت مى توان آنها را به نقطه واحدى معطوف کرد و آن تسلیم قولى و عملى در برابر پیامبر (ص) است زیرا کسى که به او سلام مى فرستد و تقاضاى سلامت او را از خدا مى کند نسبت به او عشق مى ورزد و او را به عنوان پیامبرى واجب الاطاعه مى شناسد.
فاصله ی میان تصدیق قولی و تصدیق عملی مقامات رسول خدا (ص) است
مقام جمع الجمع خلقت که اسوه حسنه گذشته، حال و آینده
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا»
مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند[۳]
صفت «اُسوه» علاوه بر اینکه از صفات خاصِّ پیامبر اکرم (ص) میباشد اما در اینکه این صفت از صفات خاصّة پیامبر اکرم (ص) میباشد، میان مفسّران اختلاف نظر هست چون در سوره مبارکه «ممتحنه» درباره حضرت ابراهیم(ع) به کار رفته است البته در برخی از تفاسیر آمده است با وجود اینکه این واژه در مورد حضرت ابراهیم(ع) هم به کار رفته است[۴] امّا «اُسوه بودن» این دو پیامبر با هم متفاوت است و «اُسوه بودن» ابراهیم(ع) در برائت از شرک و مشرکان است، امّا «اُسوه بودن» پیامبر اسلام در آیات مربوط به ایستادگی در برابر دشمن مطرح شده است و از سویی دیگر هیچ موردی از گفتار و رفتار رسول اکرم (ص) از محدوده ی تأسّی استثناء نشده است[۵].
زندگی رسول اکرم (ص) سرشار از فضایل انسانی، صفات پسندیده و سیر و سلوک پایدار میباشد از این رو، خداوند میفرماید: «مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند»[۶]. همین ذکر پیامبر اکرم(ص) به عنوان «الگو» و «اسوه نیکو» بدون هیچ قید و استثنایی، دلیل اعتبار و حجیت همة افعال آن حضرت در تمام حالات است که از صدر اسلام به عنوان«سنّت» مورد استناد فقهای عظیم الشأن اسلام بوده است مانند اینکه در روایات از اعمال عبادی و غیر عبادی پیامبر(ص) با تعبیر «اسوه» یاد شده است و جناب شیخ طوسی در تفسیر این آیه میگوید:«اُسوه حالتی است برای صاحب آن که دیگران بدان حالت اقتدا میکنند و الگو بودن در انسان است. پس هر کس از الگوی خوب پیروی کند، کارهایش خوب میشود»[۷] البته تعبیر به «لَکُم» اُسوه بودن پیامبر (ص) را برای همة مخاطبان به صورت یکسان ثابت میکند، امّا تعبیر به «لِمَن کَانَ» اشاره است به بهره وری از این اسوه بهوسیلة کسانی که دارای شرایط ویژه هستند؛ یعنی اینگونه نیست که همگی از این اُسوة عام بهره ببرند، بلکه افرادی خاص بهرهمند میشوند. همچنین قید «لِمَن کَانَ یَرجُوا الله»، مبیّن این است که غیرمؤمنان چندان از الگو بودن پیامبر اعظم بهره نمیگیرند و تعبیر «وَ لَقَد کَانَ لَکُم»، برای دلالت بر استمرار سرمشق بودن پیامبر (ص) برای مؤمنین است؛ بدین معنی که پیروی از پیامبر اعظم (ص) تکلیفی ثابت از زمان گذشته است[۸].
مقام رحمت و هدایت که رحمت للعالمین که رسول اعظم؛ پیامبر رحمت
«وَ ما اَرسَلناکَ الا رحمه للعالمین»[۹]
خداوند رسول اکرم را به عنوان رحمه للعالمین مبعوث کرد .
از صدر اسلام تاکنون علوّ مرتبه و رفعت و بزرگی پیامبر درخشان بوده است این ویژگی نتیجه و برآیند اخلاق و صفات برجستة آن بزرگوار است. یکی از راههای شناخت مرتبة بلند و مقام عالی فرد، تمجید و تعریف کسانی است که از نظر رتبه در جایگاهی به مراتب بالاتر از وی قرار گرفته باشند. هنگامیکه رسول خدا (ص) مورد توجّه خاصّ پروردگار قرار میگیرد و از رحمت و درود فرشتگان مستفیض میشود، بیش از پیش ارزش وجودی ایشان بر همگان پدیدار میشود و از این رو، مکلّف میشویم که بر او درود بفرستیم و سلامش بگوییم و در برابر فرمانش تسلیم باشیم:إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا؛ خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مىفرستد. اى کسانى که ایمان آوردهاید! بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید[۱۰].
این آیه بیانگر ویژگی «مقام عالی» پیامبر اکرم (ص) است که با تأیید صریح خداوند موجب مقبولیّت وی در میان مردم میشود. در آیة دیگری آمده است: وَ رَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ: و آوازة تو را بلند ساختیم[۱۱] همچنین آیات دیگری به این موضوع اشاره کردهاند[۱۲]. خداوند سبحان در نوع کمالات ثبوتی مانند ایمان، اطاعت، اجابت و اوصاف سلبی و دیگر موارد، نام مبارک رسول خدا را در کنار نام شریف خود ذکر کرده است[۱۳].
هنگامی که این آیه نازل شد پیامبر از جبرییل پرسید:«هل اصابک من هذه الرحمه شیئی.قال:نعم،انّی کنتُ اخشی عاقبه الامر فامنت بک؛ آیـا چیـزی از ایـن رحمـت عائـد تو شـد؟ جبرئیل گفت: بله من از پایان کار خویش بیمناک بودم، اما بخاطر شما که رحمت برای جهانیان هستی از وضع خود مطمئن شدم.
مقام شفاعت است چون عامل رهایی از عذاب است
«وَ ما کان الله لیعذبهُم وَ أَنتَ فیهم»[۱۴]
هیچگاه خداوند آنها را عذاب نمی کند مادامی که تو در میان آنها هستی
وجود با برکت آن حضرت مانع از عذاب الهی بر گنهکاران و کفار است و در منابع شیعه و اهل تسنن از امیر المومنین علی بن ابیطالب (ع) روایت شده که آن حضرت فرمود: «در روی زمین دو وسیله امان از عذاب الهی است؛ یکی وجود با برکت رسول خدا که از دنیا رحلت کردند و دیگری استغفار است که به آن تمسک بجویید سپس این آیه شریفه را تلاوت فرمودند» که « وَما کان الله لیعذبهُم وَ أَنتَ فیهم »[۱۵] اینکه وجود نازنین آن حضرت مانع از عذاب الهی است از تخصیصات پیامبر اعظم(ص) است چونکه در زمان حیات انبیای دیگر امت آنها به عذاب الهی مبتلا شده اند اما از ویژگی های پیامبر رحمت این است که هیچگاه امت خود را نفرین نکرد و در هیچ حال از درگاه خداوند عذاب کسی را درخواست نکرد اما حضرت نوح عرضه داشت:«وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا» پروردگارا کافران را هلاک کن و از آنها کسی بر روی زمین باقی مگذار[۱۶] و در جایی دیگر عرضه داشت «ولا تَزِدِ الظّالمینَ اِلَّا تَبارَا» ستمکاران جز بر هلاک و عذابشان میفزای»[۱۷] اما در مقابل امت اسلامی از پیامبر اعظم درخواست می کردند که در حق مشرکین نفرین کند می فرمود : من برای رحمت آمده ام نه لعنت[۱۸] بلکه در حق آنها و برای هدایت آنها دعا می کرد . همچنانکه پیامبر رحمت در فتح مکه وقتی وارد شهر شد با کفار و مشرکین که از هرگونه اهانت و جسارت و غارت و تجاوز بر پیامبر و یاران او کوتاهی نکردند و انتظار مجازات را داشتند اما همه را مورد عفو و بخشش قرار داد فرمود :«الیوم یوم المرحمه» امروز روز رحمت و مهرورزی است.« اذهبوا انتم الطلقا» بروید امروز همه شما آزاد هستید[۱۹].
پیامبر رحمت تا هنگام مرگ متذکر و متاسف از عذاب امت گناهکار خود در قیامت بودند و هنگامی که ملک الموت برای قبض روح آن وجود عظیم الشأن آمدند، فرمودند«صبر کن برادرم جبرئیل بیاید بعد از مدتی که جبرئیل آمد فرمود چرا دیر آمدی؟ جبرئیل عرض کرد یا رسول الله مشغول تزئین بهشت بودیم پس رسول خدا فرمودند: اینها دلم را خوش نمی کند بگو با امت من چه خواهد شد جبرئیل رفت و برگشت و عرضه داشت خداوند سلام می رساند و می فرماید آنقدر از امت خود در روز قیامت شفاعت کن تا خودت راضی شوی[۲۰]
مولانا الوصی امیرالمومنین علی(ع) می فرمایند که رسول خدا(ص) فرمودند :«در روز قیامت در موقف شفاعت می ایستم و آنقدر گنهکاران را شفاعت میکنم که خدای متعال می فرماید : ارضیت یا محمد آیا راضی شدی من عرض می کنم رضیتُ رضیتُ راضی شدم راضی شدم در روز قیامت همه انبیا و مردم می گویند وَ انفُسَاه اما پیامبر رحمت می فرماید اُمتی امتی»[۲۱]
نتیجهگیری
صفت رحمانیت خداوند اشاره به رحمت عامه که شامل دوست و دشمن و مؤمن و کافر می شود و صفت رحیم اشاره به رحمت خاصه ویژه مؤمنین دارد و در قرآن هر دو صفت برای پیامبر اعظم ذکر شده است. براساس آیات قرآن رحمت الهی مفهوم وسیعی دارد «رحمتی وسعت کلُّ شیءٍ » و خداوند آنرا بر خودش واجب کرده است :«کتب ربکم علی نفسه الرحمه» در قرآن برای رحمت عامه مصادیق متعددی ذکر شده است خداوند رب العالمین پیامبر اعظم را بعنوان رحمه للعالمین معرفی نمود: « و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین» که پیامبر اعظم برای همه انسانها در همه اعصار تا پایان جهان نه تنها برای پیروان خود بلکه برای همه انسانها رحمت است و این رحمت حتی شامل ملائکه مقرب الهی هم میشود وتا مادامیکه پیامبر رحمت زنده بود خداوند کسی را عذاب نکرد «و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم» اما رسول الله دردنیا و آخرت مظهر رحمت و رأفت الهی است و در سیره و رفتار آن حضرت رحمت و رأفت ،دلسوزی، مهربانی، عفو وگذشت و رفق و مدارا و برخورد کریمانه با دوست و دشمن کاملاً مشهود بود. با توجه به اینکه رسول اعظم بعنوان الگو و اسوه معرفی شد « لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه » همه امت اسلامی باید سیره و رفتار آن حضرت را الگو و سرمشق خود قرار دهند. این درسی به همه انسان ها است که در زندگیشان خود را به این اخلاق الهی و سیره نبوی متخلق کنند و بامردم برخورد کریمانه و محبت آمیز داشته باشند و از کینهورزی و دشمنی و تهمت و غیبت ، دوری ورزند و همواره براساس آیه قرآن « تواصوا بالمرحمه » همدیگر را به این سیره نبوی سفارش و توصیه نمایند.
[۱] – آیه ۵۶ سوره أحزاب؛ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً
[۲] – آیه ۶۵ سوره نساء
[۳] – الأحزاب/ ۲۱
[۴] – قرائتی، ۱۳۸۳، ج۷: ۳۴۴- تفسیر نور، ذیل آیة ۲۱ از سورة مبارکة احزاب
[۵] – سیوطی، ۱۴۰۴ق.، ج ۶: ۴۵
[۶] – الأحزاب/ ۲۱
[۷] – طوسی، ۱۴۰۹ق.، ج ۸: ۳۲۸
[۸] – طباطبایی، ۱۳۷۴، ج ۱۶: ۴۳۲
[۹] – سوره انبیاء، آیه ۱۰۷
[۱۰] – الأحزاب/ ۵۶
[۱۱] – الإنشراح/ ۴
[۱۲] – (ر.ک؛ الحجرات/ ۱ و النّور/ ۶۳)
[۱۳] – (ر.ک؛ جوادیآملی، ۱۳۸۵، ج ۹: ۳۶۲)
[۱۴]– سوره انفال، آیه۳۳
[۱۵] – «کان فی الارض امانان من عذاب اهله وَ قَد رَفَعَ اَحَدهما فَدونکم الاخره فتمسکوا به وَ قراء هذه الایه»
[۱۶] – سوره نوح، آیه ۲۶
[۱۷] – سوره نوح، آیه ۷۱،رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا-
[۱۸] – سیره نبوی
[۱۹] – علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، صفحه ۳۱۰.
[۲۰] – اذا لا ارضی و واحد من امتی فی النار- دیلمی، ارشادالقلوب
[۲۱] – نهج البلاغه