ردادی: ناشر متعهد به خوشامد جامعه نیست

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، همزمان با جشن یک‌سالگی فروشگاه کتاب اندیشه (عرضه کننده آثار و محصولات ناشران برتر حوزه دین و اندیشه) سلسله نشست‌هایی با عنوان “کتاب اندیشه” از روز شنبه مورخ ۱۷ آذر لغایت چهارشنبه مورخ ۲۱ آذرماه، با حضور صاحبنظران عرصه کتاب و فرهنگ برگزار می‌شود.

چهارمین نشست از این سلسله نشست‌ها با عنوان «بازنمایی کاذب چالش‌های انقلاب اسلامی در حوزه نشر» با ارائه آقای دکتر محسن ردادی عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی صبح امروز دوشنبه مورخ ۱۹ آذرماه جاری در محل فروشگاه “کتاب اندیشه” برگزار شد.

دکتر محسن ردادی با اشاره به عنوان بحث گفت: عنوان دیگر این نشست را می‌توان آسیب‌نمایی انقلاب اسلامی دانست زیرا گفته می‌شود که انقلاب اسلامی می‌تواند برای برخی حوزه‌ها و ازجمله حوزه توسعه و پیشرفت آسیب‌زا باشد.

وی افزود: یک جریان فکری در جامعه وجود دارد که می‌خواهد به هر ترتیبی که شده نسخه‌های غیر انقلابی و غیر بومی را برای حل مسائل به‌کار ببندد و به همین دلیل تلاش می‌کند تا انقلاب اسلامی را به عنوان یک مساله قلمداد کرده و یا اینکه حداقل انقلاب اسلامی را ناتوان در حل مسائل جلوه داده و علت عقب افتادگی‌ها را به انقلاب اسلامی نسبت دهد.

دکتر ردادی با تاکید بر حضور این نوع تفکر در جامعه تصریح کرد: این حوزه فکری در حوزه نشر نیز نفوذ و قدرت فراوانی دارد و برای تثبیت این تفکر دو کار مهم انجام می‌دهند: یکی اینکه نسخه‌های تولیدی در کشورهای غربی را ترجمه کرده و دیگری نیز گفتمان انقلاب اسلامی را از طریق تحریک به باورهای عوامانه و تضعیف کند.

ردادی افزود: این تفکر در حال نسبت دادن چالش‌های کاذبی به انقلاب اسلامی است تا بتواند از این طریق آسیب‌زا بودن انقلاب اسلامی برای حکومت را به اثبات برساند.

وی خاطر نشان کرد: این چالش‌های کاذب و فاقد خارجی در کتاب‌های مشهور مدام تکرار می‌شوند. مثلا گفته می‌شود که گفتمان انقلاب اسلامی و توسعه ناسازگار هستند. در کتابی دیگر از ناسازوارگی قانون اساسی صحبت می‌شود؛ به این معنا که علت مشکلات جامعه، قانون اساسی است که درون آن دوگانه‌های غیرقابل حل وجود دارد.

عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی یکی دیگر از چالش‌های کاذب مطرح شده این حوزه را شکاف بین ملت و حکومت اسلامی دانست و گفت: به نظر می‌رسد که وقتی به صورت مستدل و با آمار به این موضوع نگاه کنیم درست نیست و چنین شکافی نیز موهوم است. البته منکر نارضایتی‌ها نمی‌توان بود، اما این نارضایتی شکاف بین مردم و حکومت نیست.

ردادی گفت: در کتاب دیگری گفته شده مردم اعتماد خود را به نهادهای غیرانتخاباتی از دست داده‌اند! و منظور از این  نهادهای غیر انتخاباتی، رهبری یا شورای نگهبان است که نه آمار و نه سطح جامعه این نظر را تایید نکرده و اتفاقا یکی از منابع مهم و مستمر تولید اعتماد در جمهوری اسلامی، رهبری انقلاب اسلامی است. مطالعات نشان می‌دهد که مردم نسبت به نهاد رهبری بیشتر از دولت اعتماد دارند. یک دلیل آن این است که مردم از دولت‌ها انتظار اصلاح ندارند و مدام می‌گویند چرا رهبری وضع را اصلاح نمی‌کند.

وی ادامه داد: مثال دیگر از این چالش‌های کاذب که در برخی کتب نیز آمده است، استبدادزدگی است. معمولا در تحلیل‌ها گفته می‌شود که مردم ایران مردمی استبدادزده هستند و تمایل دارند که مستبدین بر آنها حکومت کنند. که این نگرش نیز جزء چالش‌های کاذبی است که به ایران، جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی نسبت داده می‌شود و اصلا صحیح نیست و احتمالا ناشی از سرخوردگی روشنفکران از تحلیل انقلاب اسلامی است.

دکتر محسن ردادی چالش بعدی از منظر این حوزه فکری را در حوزه فرهنگ ایرانی دانست و گفت: گفته می‌شود که فرهنگ ایرانی ذاتاً دارای اشکالات متعددی است و قابل رفع نیست. در کتابی که به چاپ بیست و هفتم خود نیز رسیده بود به این مساله تاکید شده که مردم ایران ذاتاً دروغگو بوده و پنهانکار هستند. و البته مردم ایران نیز این کتاب را خریداری کرده، می‌خوانند و باور می‌کنند بی آنکه به تبعات این نوع نگرش به فرهنگ یک ملت، توجهی داشته باشند. اصولاً این نوع نگاه ذات گرایانه به فرهنگ، در دنیا منسوخ شده است.

وی چالش کاذب بعدی را دولتی بودن اقتصاد دانست و گفت: معمولا گفته می‌شود یکی از عوامل عدم پیشرفت اقتصادی کشور، دولتی بودن اقتصاد است و بنابراین به خصوصی سازی تاکید می‌کنند. اما امروز می‌بینیم که خصوصی سازی چه بلایی بر سر مردم آورده است.

ردادی گفت: چالش دروغین بعدی عدم توانایی انقلاب، برای اداره کشور است که در برخی کتاب‌هایی که تولید شده این ادعا دیده می‌شود و می‌گویند انقلاب توانایی اداره کشور را ندارد و نباید به انقلابی ‌ها اعتماد کرد. البته پاسخی که می‌توان به این افراد داد این است که انقلابیون در بحرانی ترین مواقع کشور را اداره کرده‎‌‌اند. در زمان مبارزه علیه رژیم شاه، جنگ، در ایام تحریم خود مردم انقلابی کشور را اداره کرده‌اند. بنده تصور نمی‌کنم کسی با این مطلب مخالفتی داشته باشد که اگر انقلابیون نبودند و جنگ را اداره نمی‌کردند، هیچ قشر دیگری امکان اداره کشور را نداشت.

وی بحث شکاف نسلی و دور شدن نسل جدید از انقلاب را چالش کاذب بعدی دانست و گفت: این موضوع تبدیل به دغدغه برخی دلسوزان نیز شده است و در کتاب‌های متعددی از جمله کتاب چالش‌های جمهوری اسلامی در این مورد ابراز نگرانی شده که شکاف‌های نسلی موجود باعث فاصله نسل قدیم انقلاب و جدید شده است. در حالی که نسل جدید اتفاقاً از نسل گذشته انقلابی تر بوده و این موضوع مورد تایید رهبر معظم انقلاب نیز است. بی‌شک نمی‌توان پدیده مدافعان حرم را نادیده گرفت، کسانی که حتی جنگ را هم ندیده‌اند چه برسد به انقلاب و مسائل قبل از آن اکنون به دنبال آرمان‌های انقلاب اسلامی هستند. اگر شکافی وجود داشت، این پدیده هیچگاه قابل شکل‌گیری نبود.

ردادی با اشاره به اینکه به جای چالش‌های کاذب باید چالش‌های واقعی و حقیقی را کشف و حل کرد گفت: متاسفانه برخی ناشران انقلاب نیز به جای پرداختن به مسائل واقعی به دنبال حل چالش‌های کاذب و غیر واقعی هستند. در حالی که نباید از چالش‌های غیرواقعی غافل شد.

عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی دو نمونه از چالش‌های واقعی انقلاب را عدالت و محرومیت زدایی دانست و گفت: لازم است نویسندگان و ناشران انقلاب اسلامی برای حل این مسائل دست به قلم شوند تا رهبری بعد از چهار دهه از گذشت انقلاب به کم کاری در حوزه عدالت اشاره نکنند.

وی همچنین راه مقابله با جریان مروج چالش‌های کاذب انقلاب در جامعه را غیر امنیتی دانست و گفت: با بستن آن مجموعه نمی‌توان نتیجه درست دریافت کرد و البته خود این نوع برخورد باعث تبلیغ این جریان نیز خواهد شد.

ردادی تصریح کرد: راه‌کار بعدی نیز وارد گفت‌وگو شدن با کتاب‌هایی است که چالش‌های کاذب را برجسته می‌کنند. اینگونه نویسندگان باید دعوت شوند و کتاب‌هایشان نقد علمی شود.

ردادی ارتباط با دیگر ناشران انقلاب را نیز مهم و اساسی دانست و گفت: به نظر می‌رسد این ارتباط‌های میان ناشران انقلابی باید بیشتر شود. زیرا در شرایط سخت باید همکاری‌ها بیشتر شود.

ردادی در پایان افزود: آخرین نکته این است که باید نگاه “مساله محور” به جای “مخاطب محور” یا “نویسنده محور” در نگارش کتاب و انتشار آنها حاکم شود. مخاطب محوری به این معناست که نویسنده یا ناشر مطابق با ذائقه مردم و برای خوشامد مخاطبان، آثار خود را تولید و منتشر کند. در حالی که کتاب باید راهنمای عموم مردم باشد و نه اینکه نویسنده رهرو و پیروی جامعه باشد. نویسندگان متعهد بدون توجه به خواسته مخاطبان، به نیازهای واقعی آنها توجه داشته و می‌نویسند. نویسنده محور نبودن کتاب نیز به این معناست که کتاب براساس واگویه‌ها و دغدغه‌های نویسنده یا جمع اطرافیانش شکل بگیرد؛ بلکه لازم است براساس مسائل موجود در کشور و برای رفع دغدغه‌ها و نیاز واقعی مردم نوشته شود.