دولت مقاومت؛ حافظ اقتدار ملت ایران
یادداشت حجتالاسلام محمد عابدی عضو هیات علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده در خبرگزاری فارس
«این ملّت را نباید در مقابل ملّتهای دیگر، در مقابل قدرتهای بزرگ به تسلیم واداشت؛ این ملّت، با اقتدار زنده است».
آنچه خواندید توصیه هشدارگونه دوسال پیش رهبر معظم انقلاب در اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ خطاب به کسانی بود که قصد نامزدی انتخابات مجلس شورای اسلامی را داشتند. پدیده مهمی که به زودی بار دیگر شاهد آن خواهیم بود و ایرانیان، بار دیگر به پای صندوقهای رای خواهند رفت تا شایستگان نمایندگی خود را انتخاب کنند و بخشی از دولت اسلامی به معنای عام آن (حاکمیت) را شکل دهند. مقام معظم رهبری در همان سخنرانی که در جمع دانشجویان دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) ایراد شد، اصطلاح «دولت مقاومت» را برای دولت جمهوری اسلامی (به معنای عام دولت) بهکار بردند و نامزدهای آینده انتخابات را در مورد مولفههای مقاومت و اقتدار، همچون اقتصاد و امنیت مورد خطاب قرار دادند و متوجه مسئولیتهایشان نسبت به دولت مقاومت ساختند: «دولت مقاومت» اصطلاحی است که تا امروز در سایه غفلت نخبگان سیاسی کشور، مورد کمتوجهی قرار گرفته و ادبیات لازم برای آن در سطح سیاسی،فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، تولید وبه گفتمان حاکم تبدیل نشده است؛ در سطوح رسانهای نیز به رغم وجود شوراهای عالی متعدد در عرصه فرهنگی و اجتماعی و رسانه ملی و رسانههای مجازی متعهد، به آن پرداخته نشده است. دولت مقاومت در سطح عملیاتی نیز، مورد توجه جدی، قوی و مهندسی شده قوای سه گانه و دیگر نهادهای حاکمیتی هم نبوده است.
نتیجه این شده است که که امروزه کمتر مجری، کارگزار و نمایندهای از ارکان مختلف حاکمیت، میتواند توضیح دهد که اقداماتش برای مثال در مقام نمایندگی مجلس شورای اسلامی با توجه به این مقتضیات و الزامات دولت مقاومت، مهندسی و اجرا شده است و میتواند آثار توجه به اقتضائات و الزامات دولت مقاومت را در روند تقنین و نظارت نشان دهد؛ در حالی که مطرح کردن، تبیین، تحلیل و تبدیل «دولت مقاومت» به گفتمان رایج در فضای مناسبات قدرت، و التزام به اقتضائاتش برای مسئولان نظام و مطالبهگری اقتدار توسط ملت و توجیه آنان برای پذیرش هزینههای حفظ این اقتدار، ضرورتی انکارناپذیر در شرایط فعلی ماست؛ مخصوصاً که ماشین تحریمهای استکبار «امینت» ما را به عنوان مهمترین عامل اقتدارمان، هدف گرفته و اقتصاد را نیز که از مولفههای امنیتساز برای هر نظامی است، با تحریمهای همه جانبه در معرض تهدید قرار داده و به کاهش اقتدار جمهوری اسلامی در حوزه های دیگر و در نهایت تزلزل و اضطراب در اصل نظام اسلامی دل بسته است.با توجه به اینکه ایام انتخابات مجلس را در پیش داریم،دستگاههای فرهنگی و رسانهای میتوانند تلاش مضاعفی برای تبدیل دولت مقاومت به بخشی مهم از مطالبات مردم از نامزدهای مجلس شورای اسلامی و دیگر کارگزاران حاکمیتی داشته باشند. در این نوشته با تمرکز بر سخنرانی مذکور، به تبیین دولت مقاومت از منظر ایشان میپردازیم.
** دولت مقاومت و جایگاه آن در مناسبات قدرت
در نسبت با مسئله سلطهگری وسلطهپذیری، دولتها را میتوان به سه گروه تقسیم کرد: سلطه گر؛ سلطه پذیر؛ مقاوم. در این میان دولت جمهوری اسلامی دولت مقاومت است نه مانند دولت آمریکا یا دول غربی سلطهگر است و نه مانند برخی دولتهای دیگر سلطهپذیر. «دولت مقاومت نه اهل تجاوز است، نه اهل سلطهطلبی و دستاندازی به ملّتها و کشورها است، نه اهل فرو رفتن در لاک دفاعی و موضع انفعال است؛ هیچکدام از اینها نیست. بعضی خیال میکنند اگر ما بخواهیم خودمان را از تهمت سلطهطلبی و اقتدارطلبی بینالمللی و منطقهای برکنار کنیم، باید برویم در لاک دفاعی؛ اینجوری نیست. در لاک دفاعی نمی رویم، در موضع انفعال قرار نمی گیریم، بلکه ما در موضع «اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ وَ مِن رِباطِالخَیلِ تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم» قرار میگیریم. در موضعی قرار میگیریم که در این آیه شریفه از آن تعبیر شده است به «تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم»؛ «تُرهِبونَ بِه» یعنی چه؟ «تُرهِبونَ بِه» همان چیزی است که در ادبیّات سیاسی امروز به آن «قدرت بازدارندگی» می گویند. جمهوری اسلامی در جایگاهی قرار میگیرد که دارای قدرت بازدارندگی است؛ دارای اقتدار بازدارنده است»» میخواهند این اقتدار نباشد.
با توجه به تقسیم فوق، ایشان به تعریف دولت مقاومت میپردازند: ««دولت مقاومت» یعنی چه؟ یعنی تسلیم زورگویی نشدن، تسلیم زیادهطلبی نشدن، در موضع اقتدار ایستادن. دولت مقاومت در موضع اقتدار قرار میگیرد».
** جایگاه و اهمیت دولت مقاومت
مقاومت میتواند متناسب با عناصر شکلدهنده آن اقسام مختلفی مانند شخصیت،جریان،سازمان، دولت،داشته باشد، و خصلت روابط استکباری چنان است که با هر مانعی در هر میزان از قدرت و ساختار مبارزه میکند، چه شخص، سازمان، جریان باشد و چه دولتی. دولتهای استکباری در مقابل همه آنها به دشمنی میپردازند:«استکبار جهانی که اهل زیادهطلبی است، اهل تجاوز است، اهل دستاندازی به همه ثروتهای مادّی و معنوی ملّتهای عالم است، با هر عنصر مقاومت مخالف است، [لذا] با سازمانهای مقاومت هم مخالف است، با انسانهای مقاوم هم مخالف است».
در عین حال دولت مقاومت ظرفیتهای فراوانی برای به چالش کشیدن روابط استکباری حاکم بر جهان دارد: «ما امروز «دولت مقاومت»ایم. دولت مقاومت خیلی مهم است.جمهوری اسلامی دولت مقاومت است؛ دولت مقاومت که سیاست دارد، اقتصاد دارد، نیروی مسلّح دارد، حرکات بینالمللی دارد، منطقهی نفوذ وسیع در درون کشور و بیرون کشور دارد؛ این بسیار مهم است، و با هیچ عنصر مقاومت دیگری قابل مقایسه نیست»
همین ظرفیت موجب میشود دولت مقاومت بیشتر در معرض دشمنی استکبار قرار میگیرد«برای همین است که دشمنیها از همهجای دنیا -چه از سوی قدرتطلبان، چه از سوی نوکران قدرتطلبان- متوجّه جمهوری اسلامی است.» و از این منظر با هیچ عنصر مقاومت دیگری قابل مقایسه نیستت «دولت مقاومت با فلان سازمان مقاومت فرق دارد، با فلان جریان مقاومت در فلان کشور فرق دارد، با فلان شخصیّت مقاومت فرق دارد. [البتّه] با آنها هم دشمنند؛… امّا اینها کجا و دولت مقاومت که بر اساس مقاومت تشکیل بشود، کجا!»
** عوامل اقتدارِ دولت مقاومت
آنچه دولت مقاومت را برخوردار از ظرفیتهای ایستادگی در برابر مناسبات قدرت میکند و در نتیجه به آن امکان بقا میدهد تا اهداف و فلسفه تشکیل خود را پی بگیرد، مجموعهای از عوامل اقتدار است. رهبر انقلاب با اشاره به بغض دشمنان به برخی از قشرها، عوامل اقتدار را رصد و معرفی میکند: «… امروز اگر نگاه کنیم در بین قشرهای جامعهی ما، چند قشرند که در تبلیغات بینالمللی استکبار، در اظهارات سیاسیّون استکبار، در رفتارهای توطئهگرانه استکبار، نشانه بغض استکبار نسبت به این چند قشر آشکار است».
مقام معظم رهبری به برخی از عوامل اقتدار اشاره میکنند که البته به جهت اهمیت به برخی از آنها (مانند سپاه) هم ضمن عوامل کلیتر و هم به طور خاص اشاره دارند.
سپاه
«در رأس اینها سپاه پاسداران است. چرا؟ با سپاه چرا اینقدر بدند؟ با این جوان برومندی که تربیت میشود، رشد میکند، قد میکشد در معنویّت، چرا اینقدر دشمنند؟ چون مایه اقتدار کشور است».
علم
«علم هم مایه اقتدار است؛ پیشرفت علمی ما هم مورد غیظ و غضب آنها است. … علم و عالم ازجملهی چیزهایی است که آنها را به غیظ و غضب میآورد».
اقتصاد قوی و مستقل
«اقتصاد قوی و مستقلّ کشور ما هم مایه اقتدار ما است لذا با آن مخالفند. تحریم میکنند، برای اینکه اقتصاد را ضربه بزنند؛ تدابیر گوناگونی به کار می بندند».
قدرت نظامی و عنصر نظامی
«قدرت نظامی، مایه اقتدار است. میبینید، درباره مسائل موشکی چه جنجالی در دنیا راه میاندازند…با این هم چون مایه اقتدار کشور است مخالفند، با آن دعوا دارند، غیظ و غضب دارند». «عنصر نظامی فداکار هم مایهی اقتدار است؛ علاوه بر سازمانهای نظامی، یک عنصر نظامی فداکار، یک صیّاد شیرازی، یک شهید شوشتری و خودِ یک انسان فداکار هم که یک عنصر نظامی است و فداکار و صادق است، مورد غیظ و غضب است. اینها در جنگ به شهادت نرسیدند، اینها ترور شدند؛ یعنی شناسایی شدند، تعقیب شدند و ترور شدند، برای خاطر اینکه خودشان را بهعنوان یک مانعی در مقابل دستاندازی دشمن نشان میدادند و مایهی اقتدار کشور بودند؛ [پس] با آنها هم دشمنند».
ایمان،حیا؛ اخلاق جوانان
«ایمان و حیا و اخلاق جوانان هم مایه اقتدار است، [لذا] با آن دشمنند. اینهمه در فضای مجازی و در رسانهها فعّالیّت میکنند، میلیاردها خرج میکنند برای اینکه بتوانند از جوان ایرانی اخلاق را، ایمان را، پایبندی به شریعت را، حیا را سلب کنند و بگیرند؛ چرا؟ چون اینها مایه اقتدار کشور است. با جوان مؤمن متشرّعِ باحیای باایمان که در مقابل این وسایل شهوتانگیز نمیلغزد و میتواند خودش را نگه دارد، و برای کشور مایه اقتدار است؛ دشمنند».
روحیه جهاد و مقاومت
«روحیّه جهاد و مقاومت در ملّت یکی از مایههای اقتدار است، لذا با روحیّهی جهاد و مقاومت دشمنند».
حافظان امنیت (مهم ترین و بسترساز عوامل دیگر اقتدار)
«آن چیزی که حافظ امنیّت است، در درجه بالاتری از امنیّت قرار دارد؛ مجموعهای که میتواند امنیّت کشور را حفظ کند اهمّیّت بیشتری دارد. برای همین است که با مجموعههای حافظ امنیّت -که نیروهای مسلّح از جملهی مهمترین اینها هستند- مخالفند؛ بهخاطر اینکه اگر امنیّت نبود، علم هم نیست، اقتصاد هم نیست، ابتکار هم نیست. آن چیزی که موجب میشود یک کشور بتواند دانشمند تربیت کند، بتواند در بخشهای مختلف رشد کند، وجود امنیّت است. بستر امنیّت برای یک کشور از همهچیز مهمتر و لازمتر است. آن چیزی که حافظ امنیّت کشور است، موجب ناراحتی آنها است».
** اهداف دشمن در برابر دولت مقاومت؛ نابودی عوامل اقتدار و اصل نظام
نظام سلطه در مقابل چنین نظامی که مناسبات سلطهگر و سلطهپذیر را در سیاست خود نمیپذیرد، منافع خود را در خطر میبیند و به دشمنی با آن میپردازد. از اینجاست که دشمنی نظام سلطه با دولت مقاومت روشن میگردد: «علّت دشمنی آنها این است که این مجموعه(سپاه)، مایه اقتدار کشور است. هر چیزی که مایه اقتدار ایران اسلامی باشد مبغوض آنها است، مورد کینه آنها است، مورد غیظ آنها است». دشمن در دشمنی خود البته هم عوامل اقتدار دولت مقاومت را نشانه میگیرد و هم اصل آن را هدف خود میداند. «دشمن یک هدف کوتاهمدّت دارد، یک هدف میانمدّت دارد، یک هدف بلندمدّت دارد.».از این اهداف دو مورد (امنیت، اقتصاد) مربوط به عوامل اقتدار نظام و مورد سوم نابودی اصل نظام اسلامی است:
** اهداف کوتاه مدت؛ سلب امنیت
از منظر مقام معظم رهبری «یکی از مهمترین اهداف یا شاید مهمترین هدف کوتاهمدّت دشمن، این است که بتوانند امنیّت را از کشور سلب کنند..» راه مقابلله با ان تهدید نیز آمادگی برخورد با نا امنی میدانند «اگرچنانچه متوجّه باشیم و آماده باشیم برای برخورد و مواجهه با آن هدف کوتاهمدّت و هدف نزدیک که مسئله ناامنی است و ایجاد ناامنی و ایجاد فتنه و آشوب، قطعاً خواهیم توانست آن را خنثی کنیم».
** اهداف میان مدت؛ مایوس کردن مردم با ضربه زدن به اقتصاد
ایشان هدف میانی دشمن را ناامیدکردن مردم از نظام اسلامی به وسیله ضربه زدن به اقتصاد کشور میداند: «هدف میانمدّت آنها مسئله اقتصاد کشور است، مسئله معیشت مردم است. اقتصاد بایستی حرکت نکند، معیشت مردم بایستی لنگ بماند، کار و تولید باید در کشور پایین بماند، بیکاری باید بهعنوان یک بلا در کشور عمومیّت پیدا کند، مردم بایستی از جمهوری اسلامی و از نظام اسلامی بهخاطر مشکلات معیشتی ناامید و مأیوس بشوند. این هدف دشمن است»؛ ایشان معتقد است راه علاج این مسئله اقتصاد مقاومتی است:«اگر همین شعاری را که ما اوّل سال مطرح کردیم -«اقتصاد مقاومتی؛ تولید ملّی و اشتغال»- دنبال بکنیم، آن نقشه دشمن مسلّماً از بین خواهد رفت».
** اهداف دراز مدت؛ نابودی نظام اسلامی
مخالفان نظام اسلامی در مقاطع مختلف با عبارتی چون «انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه است» و… غرض ناپیدا و اصلی خود از ایجاد ناامنی و مشکلات مختلف برای نظام ومردم را افشا کردهاند.مقام معظم رهبری نیز بارها به همین هدف کلان تاکید کردهاند،از جمله اینکه «هدف بلندمدّت هم، اصل نظام اسلامی است. یک روزی صریحاً میگفتند که نظام اسلامی باید از بین برود؛ بعد دیدند این حرف، حرفی است که به ضررشان تمام میشود و اوّلاً، نمیتوانند و در آن میمانند و آبرویشان پیش طرفدارانشان، دولتهای وابسته و مزدورشان در دنیا میرود؛ [لذا] آمدند این را تعدیل کردند و گفتند: تغییر رفتار جمهوری اسلامی». ایشان توضیح میدهند که «تغییر رفتار یعنی اینکه راه اسلام را میرفتیم، راه انقلاب را میرفتیم، خطّ امام را میرفتیم، حالا زاویه بگیریم؛ اوّل ۲۰ درجه، بعد ۴۵ درجه، بعد ۹۰ درجه، بعد ۱۸۰ درجه در طرف مقابل حرکت بکنیم؛ تغییر رفتار یعنی این؛ یعنی همان از بین بردن نظام اسلامی».